ادامه از صفحه اول
به بند كشاندن دلسوزان نه منطقي است و نه اخلاقي
اين روزها در سطح خيابان چنان پردهدريهايي آدم ميبيند كه شرمش ميشود بشنود يا بخواند، اما نيروهاي امنيتي سراغ بازداشت افرادي مانند آقاي بيك و جلاييپور ميروند! فراموش نكنيم وقتي خاكريزهايي مانند آقايان موسوي و خاتمي را كنار ميگذاريم فضا براي مريم رجوي و اعضاي سيركهاي سياسي باز ميشود كه ائتلاف كنند و فضا را به دست بگيرند. اين باز كردن فضاها براي خارجنشينان است. روزنامهنگار دلسوز، استاد منتقد، تحليلگر آزاده و... را به زندان كشاندن واقعا تاسفبرانگيز است و اگر نگوييم حكومت عمدا ميخواهد فضا را براي خارجنشينان و افراد غيرسياسي فراهم كند، منطقي در آن نيست. ما از محمد حنيفنژاد و بيژن جزني به سعيد حجاريان و عباس عبدي رسيديم و حالا كار به گلشيفته و كريمي و... رسيده كه من نميدانم اين عمدي است، اما ميدانم نتيجه آن كشاندن سرنخ همه وقايع به خارج از كشور است. اين تنزل دادن مسائل به چنين سطحي هيچ دستاوردي براي آينده كشور نخواهد داشت و ممكن است فضا را از عقلانيت خارج كند. اميدوارم هر چه زودتر دلسوزان و دغدغهمندان كشور آزاد شوند و زمينه براي فعاليت بيش از پيش آنها فراهم شود.
چين و ايران عقل سرد و هيجان داغ
چين از كدام بخش از مواضعش كه تماما منطبق بر مواضع عربستان و شوراي همكاري خليج فارس و عرب- ليگ بود، عقبنشيني خواهد كرد!؟ ما نياز داريم در درجه اول چرايي اتخاذ راهبرد جديد چين را كه از آن به چرخش استراتژيك يا نقطه عطف تعبير شده است، بشناسيم. ببينيم چرا چين به چنين موضعي رسيده است. سياست خارجي و روابط خارجي، جاي گلايه و توصيه اخلاقي و بدتر از آن تهديد نيست! از «هيجان داغ» كم كنيم و بر «عقل سرد» بيفزاييم. و در يك كلام: جهان سر به سر عبرت و حكمت است/ چرا بهره ما همه غفلت است!؟