روزنامهنگاري در زمستان
يادگار
محسن آزموده
هوا دلگير، درها بسته، سرها در گريبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگين
درختان اسكلتهاي بلور آجين
زمين دلمرده، سقف آسمان كوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است (مهدي اخوان ثالث)
اين روزها كه بارش برف و سرما، بالاخره بعد از انتظاري طاقتفرسا در هواي خفهكننده، شروع شده، باز بسياري ياد شعر زيبا و گوياي مهدي اخوان ثالث افتادهاند و قطعاتي از آن را در شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي همرساني ميكنند: سلامت را نميخواهند پاسخ گفت، سرها در گريبان است... مشهور است كه اخوان اين شعر را بعد از كودتاي 28 مرداد سروده و بنابراين غير از توصيف درخشان و گوياي زمستان، اشاراتي به شرايط سياسي و اجتماعي هم دارد.
استفاده از عناصر طبيعي براي توصيف شرايط و رويدادها و وقايع سياسي و اجتماعي، در ميان اهل هنر امري شايع است. براي مثال قطعه سخنراني مشهوري از جلال آلاحمد در بزرگداشت نيما در دانشگاه تهران (سال 1347) هست كه در آن نيما را شاعري «پليتيزه» (سياسي) ميخواند و شعر «شب قورق» او را مثال ميزند: «احترامي كه ما براي نيما داريم يك علتش اين است كه سخت پليتيزه بود، اما شعار نميداد، فرض بفرماييد در قضيه شب: شب قوروق باشد بيمارستان، بله، اين چي ميخواد بگه؟ سياست ديگه! خيلي ساده است، وضع گرفته در مقابل يكي از مسائل سياسي و اجتماعي». مثال ديگر از آن حسين شهيدي، پژوهشگر فقيد حوزه ارتباطات است، او در كتاب خواندني و ارزشمند «روزنامهنگاري در ايران از رسالت تا حرفه»، وضعيت مطبوعات ايران در دو بازه 57-58 و 76-77 را بهار مطبوعات و بازه 79- 84 را پاييز مطبوعات ميخواند.
فريبت ميدهد،
بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست
حريفا! گوش سرما خورده است اين
يادگار سيلي سرد زمستان است (همان شعر)