• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5398 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۰ دي

خودكشي تختي را قضاوت نكن!

محسن آزموده

در يادداشتي با عنوان «ببخشيد ولي نه، خودكشي قهرمانانه نيست!» نوشته فاطمه كريمخان كه روز گذشته در صفحه ورزش روزنامه منتشر شد، نويسنده ميان رويكرد اخلاقي و جامعه‌شناختي و روانشناختي به اين پديده انساني (البته شواهد مي‌گويد بعضي از جانوران ديگر هم خودكشي مي‌كنند) خلط مي‌كند. نويسنده در اين يادداشت با نقد يادداشت وحيد جعفري با عنوان «جهان پهلوان در ظرف حكومت‌ها نمي‌گنجد» (كه يك روز قبل از آن در روزنامه منتشر شده) تلاش كرده علل و عوامل روانشناختي خودكشي را برجسته كند و با اين هدف، با عباراتي مغشوش و مبهم به دوركيم و اثر كلاسيكش راجع به خودكشي متعرض شده و مثلا جايي نوشته است: «دوركيم ... نه نظريه، بلكه يك تئوري در تقسيم‌بندي انواع خودكشي وضع كرده است». بد نيست ايشان توضيح بدهند كه فرق بين «تئوري» و «نظريه» چيست؟ مگر دومي ترجمه‌اي فارسي براي اولي نيست؟!

قطعا دوركيم هم مي‌دانست كه براي خودكشي به عنوان امري مذموم در اكثر فرهنگ‌هاي انساني، مي‌توان توضيحات روانشناختي ارايه كرد، اين كاري است كه براي قرن‌ها از سوي همگان صورت گرفته و امر تازه‌اي نيست. بعد از دوركيم هم بسياري از روانشناسان چنين كردند. اهميت كار دوركيم حتي در تقسيم‌بندي انواع خودكشي و توضيحات خاصي كه ارايه داده، نيست. بسياري بعد از او نشان دادند كه همه خودكشي‌ها را نمي‌توان در مقولات چهارگانه او توضيح داد. اهميت كار دوركيم، غير از روشمندي و استنادات مشاهداتي گسترده، در اين است كه در مقام يكي از بنيانگذاران جامعه‌شناسي براي نخستين‌بار كوشيده براي مقوله‌اي كه عموما فردي و روانشناختي توضيح داده شده، سراغ علل و عوامل جامعه‌شناختي برود و لاجرم براي كاهش آن در چارچوب‌هايي وسيع‌تر از افراد راه‌حل پيدا كند. 
اما مشكل بعدي نوشته كريمخان آن است كه به نوعي قضاوت اخلاقي هم در مورد خودكشي تختي دست مي‌زند، جايي كه صراحتا مي‌گويد كار او قهرمانانه نيست و آن را مثلا از ايثارگري‌هايي كه در طول تاريخ صورت گرفته متمايز مي‌كند. عيسي مسيح در عهد جديد مكرر مي‌گويد: «داوري نكنيد تا بر شما داوري نشود، زيرا به همان‌گونه كه بر ديگران داوري كنيد، بر شما نيز داوري خواهد شد» (متي فصل هفتم). سخن بر سر قضاوت اخلاقي است، كاري به داوري حقوقي يا زيبايي‌شناختي يا مصلحت‌شناختي يا قضاوت بر اساس عرف و عادات و مناسك و ساير انواع قضاوت با معيارهاي متفاوت نداريم. علت را هم فردوسي در شاهنامه به اختصار گفته: «جهان پر شگفت است چون بنگري/ ندارد كسي آلت داوري» (شاهنامه، داستان اكوان ديو). كنش‌ها و واكنش‌هاي آدميان، از انگيزه‌ها و انگيخته‌هاي گوناگون بر آمده و براي آنكه بفهميم چرا فردي كاري كرده، بايد به كنه وجود او برويم و يك‌يك باورها و احساسات و خواسته‌هاي او را وارسي كنيم، كاري محال و نشدني. البته ممكن است بگوييم به مبناي هنجاري نگرش اخلاقي ما هم برمي‌گردد، يك وظيفه‌گراي كانتي، اصول (اكسيوم‌ها) مشخصي دارد، يك پيامدگرا چنانكه از نامش بر مي‌آيد، به نتايج عمل مي‌نگرد و يك فضيلت‌گرا، نيت دروني فاعل را مدنظر دارد. اما در نهايت عموم اخلاق‌شناسان متفق‌القولند كه با توجه به پيچيدگي‌هاي عمل قضاوت اخلاقي در مورد ديگران غيرممكن است يا دست‌كم بايد با احتياط‌هاي فراوان صورت گيرد. 
قطعا بحث در مورد پديده خودكشي خيلي پيچيده و دشوار است و بايد با ملاحظات اخلاقي و حقوقي و مصلحت‌شناختي فراوان صورت گيرد، تا هيچ‌كس را به آن ترغيب نكند. اما اين كار نبايد با تقليل جامعه‌شناختي اين پديده و همچنين قضاوت اخلاقي در مورد كساني كه به هر دليلي دست به آن مي‌زنند و تحقير آنها صورت گيرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون