بهشت زهرا، قطعه 99، جايي كه انسانها لازم نيست در آن كامل باشند
قطعهاي براي قطعات قطعشده
بهاره شبانكارئيان
شنبهها و سهشنبهها غسلشان ميدهند و كفن و دفنشان ميكنند. آنها را اغلب در قطعه 99 بهشت زهرا در گورهاي دستهجمعي به خاك ميسپارند.
تطهيركنندهها و خاكسپاران (گوركنان) دو بار در هفته اين كار را در بهشت زهرا تكرار ميكنند. به اين ترتيب كه وقتي عضوي از بدن فردي بنا به هر دليلي توسط پزشك در بيمارستان جراحي و از بدنش جدا ميشود آن را به قبرستان منتقل ميكنند. در غسالخانه هم وقتي تعداد اين اعضا و احشا به حد مشخصي ميرسد پس از غسل و كفن همه را باهم در يك گور خاك ميكنند. البته فقط عضوي كه داراي استخوان است. گوش، كليه، كبد و روده را بدون تطهير و كفن خاك ميكنند.
آقاي قاضيان يكي از افرادي است كه چندين سال پيش دست راست او از ناحيه آرنج قطع شده است. او درباره حادثهاي كه برايش رخ داده به من ميگويد: «كارگر معدن بودم. روز حادثه همانطور كه مشغول كار كردن بودم دستم ميان يكي از كاميونهاي معدن قرار گرفت و خونريزي شديدي كرد. پزشكان در بيمارستان گفتند كه هيچ راهي وجود ندارد و بايد دستم را قطع كنند. براي همين دستم را جراحي و از بدنم جدا كردند. بعد از جراحي ميخواستم دستم را ببينم، اما اجازه ندادند و گفتند خودشان اقدام مربوطه را انجام ميدهند. يعني دست قطعشدهام را فرستادند قبرستان تا خاك كنند.»
يك منبع آگاه در خصوص روند كفن و دفن اعضاي قطع شده بدن نيز به من ميگويد: «اين اعضا در غسالخانه ميان تطهيركنندهها به احشا معروف است. احشا همين اعضايي است كه در اتاقهاي جراحي بيمارستان باقي ميماند و شامل انگشت، دست، پا و ديگر اعضاي بدن ميشود. حالا اين اعضا گاهي به علت تصادف بايد قطع شوند، گاهي هم به دليل بيماري قند كه فرد دچار آن شده و به دستور پزشك يكي از اعضاي آن بايد جراحي و از بدن جدا شود. به دلايل ديگر هم قطع عضو رخ ميدهد. در كل بيمارستانها اين احشا را جمعآوري ميكنند و هر چند روز يك بار براي بهشت زهرا ارسال ميكنند. يعني آمبولانسهايي كه براي انتقال جنازه به بيمارستانها ميروند احشا را هم داخل همين ماشينها ميگذارند و با خود ميآورند. اين احشا را در جاي مخصوصي از غسالخانه ميگذارند و عين بدن مرده كه غسل و كفن ميكنند اين اعضا را هم به همين ترتيب غسل و كفن ميكنند. بعد در قسمتي از سردخانه نگهداري و هفتهاي يكي دو بار در روزهاي به خصوص دفن ميكنند. معمولا شخصي هم دنبال اعضاي بدنش نميآيد كه پيگيري كند كجا دفن شده است. مگر در مواردي خاص. مثلا شايد فردي كه جانباز است بخواهد اين موضوع را پيگيري كند.»
يكي از تطهيركنندههاي بهشت زهرا
او حدود 14 سال است كه به عنوان تطهيركننده در غسالخانه بهشت زهرا كار ميكند. درباره مساله غسل، كفن و دفن افرادي كه قطع عضو شدند به «اعتماد» ميگويد: «هفتهاي دو بار اعضاي بدن افرادي كه قطع عضو شدند را خاك ميكنند. شنبهها و سه شنبهها. قبلا شنبه، دوشنبه و چهارشنبه خاكسپاران ميآمدند و اعضا را ميبردند تا دفن كنند. هر روز از بيمارستانها براي ما تعدادي از همين عضوهاي قطعشده ميرسد اما خاكسپاران اين اعضا را تك تك خاك نميكنند. اعضا و احشا به حد نصاب كه برسد خاكسپاران ما ميآيند و اينها را براي دفن ميبرند. حد نصاب آنها هم به اندازه يك قبر است. مثل گورهاي دستهجمعي همه احشا و اعضا را در يك قبر ميگذارند. اكثر اين عضوهاي قطع شده در قطعه 99 بهشت زهرا دفن ميشوند. اعضايي كه استخوان دارند مثل پا، انگشت، دست را غسل ميدهيم و كفن ميكنيم ولي اعضايي كه استخوان ندارند را فقط خاك ميكنند. افراد معمولا دنبال اعضاي بدنشان نميآيند تا بدانند كجا دفن شده است اما همين چند وقت پيش پاي يك آقايي را به دليل بيماري قند قطع كرده بودند او براي پايش يك قبر خريد تا بعد از اينكه خودش به رحمت خدا رفت پيكرش را در همين قبر بگذارند. درخواست قبر هم بايد از طريق بيمارستان صورت بگيرد. بيشتر اين افراد براي عضو قطعشدهشان قبر تهيه نميكنند ولي خب برخي هم مثل همين آقايي كه گفتم قبر ميخرند. جنسيت افرادي كه قطع عضو شدند بيمارستان در زمان ارسال قيد ميكند و كنار عضو مربوطه مينويسد. بعد در غسالخانه اعضا را «تفكيك جنسيت» ميكنند. اگر عضو قطعشده مربوط به مرد باشد در غسالخانه مربوط به آقايان غسل داده ميشود و اگر هم مربوط به جنس مونث باشد در غسالخانه خانمها غسل داده ميشود. نوزادان و جنينها هم همين طور هستند. بيمارستانها اسم مادر و جنسيتشان را مينويسند و به ما ميدهند. نوزادان هم براي شستن تفكيك جنسيت ميشوند. قبر تمام اعضا و احشا يكي است فقط موقع شستوشو جدا ميشوند. خاكسپاران به صورت شيفتي در روزهاي مشخصي كه گفتم، ميآيند و اين اعضا را براي دفن ميبرند.»
علت بسياري از احكام مشخص نيست
محمد تقي ادهم لنگرودي در خصوص اين موضوع به لحاظ شرعي به «اعتماد» ميگويد: «هر عضوي كه از بدن انسان جدا شود، غسل و كفن دارد. حتي بعضي از بزرگان معتقد هستند دندان، مو و ناخن هم دفن شود. مثلا اگر شخصي آرايشگاه ميرود و موي سر خود را كوتاه ميكند بهتر است آن را دفن كند.»
او در پاسخ به سوال درباره علت اين موضوع پاسخ ميدهد: «علت بسياري از احكام «مشخص نيست». مثلا پيامبر فلسفه يك مسالهاي را بيان كرده اما در طول تاريخ به وسيله برخي افراد كتابها يا دستورها سوزانده شده است. فلسفه برخي احكام را هم پيامبر قطعا گفته منتها به ما نرسيده است. به عنوان مثال چرا بايد انسان دفن شود چرا سگ و گربه و گاو... دفن نشوند؟ احكام اين موارد يا به دست ما نرسيده يا اصلا پيامبر درباره آن صحبت نكرده است. من ديدم پاي يك آدمي را به خاطر قند قطع كردند و پس از قطع عضو پاي او را بردند غسل دادند، كفن كردند و در آخر به خاك سپردند. از اين نمونهها فراوان است.»
اعمالي مثل غسل، كفن و دفن از طريق سنت و يك عادت به انسان رسيده است. پس چرا واجب است؟
عمل به سنت پيامبر چند مورد دارد. يا حرام است يا واجب است يا مستحب يا مكروه است. هر مسالهاي كه ما در دين اسلام داريم، سنت پيامبر است. عقل ميگويد؛ «ظلم» درست نيست، سيلي زدن به يك نفر درست نيست. حتي اگر فردي دين هم نداشته باشد عقل حكم ميكند ظلم نكند. در احكام با اكتفا به قرآن، عقل، سنت و اجماع دستوري داده ميشود. اجماع هم نظر بيشتر عالمان و فقها است. دفن كردن اعضاي بدن واجب است اما دفن اعضايي همچون دندان، مو و ناخن مستحب است. به عنوان مثال اگر حادثهاي پيش آمد و دست يك نفر قطع شد و فرد ديگري اين عضو قطع شده را داخل رودخانه انداخت فرد حادثه ديده ميتواند شكايت كند و دادگاه بايد در اسرع وقت به موضوع رسيدگي كند. اين مساله مجازات شديدي هم در پي دارد.»
اين در حالي است كه علي نجفي توانا رييس پيشين كانون وكلاي تهران و جرمشناس به «اعتماد» در اين خصوص ميگويد: «اگر شخصي دچار قطع عضو شده است و نخواهد اعضاي بدن خود را دفن كند جرمي مرتكب نشده است و مجازات خاصي برايش نميتوان در نظر گرفت. فقط در بحث مربوط به افرادي كه فوت كردند و در واقع دفن شدند هرگونه تعرض به اجساد توهين به مرده تلقي ميشود. ضمن اينكه حسب مورد ممكن است شخص محكوم به پرداخت ديه شود. همچنين درباره نبش قبر هم بايد گفت كه فرد به مجازاتي همچون حبس تعزيري و ديه محكوم ميشود.»