20 ميليارد تومان اخاذي از جراح معروف
وقتي دو مرد براي طراحي دكوراسيون و بازسازي قدم در خانه يك پزشك جراح گذاشتند و سر از اسرار او درآوردند، نقشه گروگانگيري كشيدند. هر چند آنها موفق شدند با اجراي اين نقشه 20ميليارد تومان به جيب بزنند اما خيلي زود دستگير شدند.
چند روز قبل يك پزشك جراح نزد ماموران پليس رفت و گفت كه دو مرد با ربودن او، 20ميليارد تومان از او اخاذي كردهاند. او گفت: «مدتي قبل تصميم گرفتم خانهام را بازسازي كنم و به جستوجو در سايتهاي مختلف پرداختم تا اينكه چشمم به يك آگهي خورد. آگهي مربوط به طراحي دكوراسيون و بازسازي خانه بود. با ديدن عكسهايي كه به عنوان نمونه كار در آگهي درج شده بود، با آگهيدهنده تماس گرفتم. به اين ترتيب دو مرد براي انجام كارهاي دكوراسيون قدم در خانهام گذاشتند و كارشان را آغاز كردند غافل از اينكه نقشه تبهكاري در سر داشتند.»
شاكي در ادامه گفت: «آنها هر روز از صبح تا غروب در خانه من كار ميكردند و ظاهرا از مكالمات تلفني من متوجه شده بودند كه پول زيادي در حسابم است. به همين دليل آخرين روزي كه براي كار به خانهام آمدند، چاقويي زير گلويم گذاشتند و با تهديد خواستند كه همراه آنها بروم. من از رفتار آنها به شدت شوكه شده بودم و ابتدا تصور كردم كه شوخي ميكنند اما آنها تهديد كردند كه اگر به حرفشان گوش نكنم، مرا خواهند كشت. به اين ترتيب مرا از ساختمان بيرون برده و سوار بر ماشينشان كردند. از ترس جانم سكوت كرده بودم و گروگانگيران همچنان به تهديدهايشان ادامه ميدادند. آنها حتي پاي خانوادهام را به ميان كشيدند و گفتند كه اگر دست از پا خطا كنم، آنها را به قتل ميرسانند.» مرد ميانسال گفت: «متهمان دست و پايم را بستند و بعد در حالي كه چاقو را زير گلويم گذاشته بودند، خواستند با بانك تماس بگيرم و به بهانه انجام يك معامله سنگين بخواهم از حسابم پول جابهجا كنند. آنها ميدانستند كه من با رييس شعبهاي كه در آنجا حساب دارم، رابطه خوبي دارم و كاركنان آنجا در زماني كه نياز فوري دارم، تلفني كارهاي بانكيام را انجام ميدهند؛ براي همين چنين نقشهاي كشيدند اما آن روز مبلغي كه آدمربايان از من خواستند 20ميليارد تومان بود.
آن روز كاركنان بانك گوشي تلفن را به رييس بانك دادند و با توجه به سابقه خوبي كه در اين بانك داشتم، او از كاركنانش خواست تا اين مبلغ را به چند حسابي كه آدمربايان در اختيارم قرار داده بودند، واريز كنند. آدمربايان به چند نفر از آشنايانشان زنگ زدند و از آنها شماره حساب گرفتند. به اين ترتيب بود كه 20ميليارد تومان از حسابم به حسابهايي كه گفته بودند، واريز شد. حدود 7يا 8ساعت گروگان آدمربايان بودم و آنها تمام اين مدت مرا داخل ماشين نگه داشته بودند و وقتي مطمئن شدند پولها به حسابها واريز شده، رهايم كردند اما قبل از رهايي، بار ديگر تهديد كردند كه اگر پليس را در جريان قرار بدهم هم جان خودم را ميگيرند و هم اعضاي خانوادهام را. با وجود اين من تهديدهايشان را جدي نگرفتم و راهي اداره پليس شدم تا به شكايت از آنها بپردازم.»
با اين شكايت، پروندهاي تشكيل شد و پيش روي بازپرس شعبه يازدهم دادسراي جنايي تهران قرار گرفت. به دستور او گروهي از ماموران، تحقيقات براي دستگيري آدمربايان را آغاز كردند و در نخستين اقدام صاحبان حسابهايي كه پول به آنها واريز شده بود، به اداره پليس احضار شدند. تمام آنها از آشنايان دو مرد گروگانگير بودند و خبر از نقشه آنها نداشتند. يكي از آنها گفت: «ميلاد كه در كار طراحي دكوراسيون منازل است با من تماس گرفت و شماره حساب مرا خواست. او يكي از آشنايانمان است كه ميگفت كيفش را سارقي، دزديده و تمام كارتهايش را سرقت كرده است. او مدعي بود كه ناچار شده تمام حسابهايش را ببندد و حالا قرار است در جريان يك پروژه كاري پول به حسابش بريزند، اما شماره حسابهايش مسدود است. من هم به او اعتماد كردم و شماره حسابم را به او دادم اما خبر نداشتم كه نقشه اخاذي در سر داشته است.» با اطلاعاتي كه افراد فريب خورده در اختيار پليس قرار دادند، هويت دو متهم به دست آمد و ماموران دو روز قبل موفق شدند يكي از آنها به نام ميلاد را در عملياتي غافلگيرانه دستگير كنند.
او در بازجوييها چارهاي جز اقرار به گروگانگيري و اخاذي نديد و گفت: «من و همكارم هر كاري انجام داديم به خاطر پول بود، دلمان ميخواست پولدار باشيم و راحت زندگي كنيم، اما تصورمان اشتباه بود.»
او گفت: «كار ما طراحي دكوراسيون و ديزاين خانههاست. تا چند سال قبل كارمان پررونق بود اما اين اواخر وضعيت كاريمان بد شده بود. گاهي پيش ميآمد كه ماهها كاري نبود تا اينكه پزشك جراح با ما تماس گرفت و براي انجام طراحي و ديزاين به خانهاش رفتيم. در آنجا خانواده آقاي دكتر اكثر اوقات نبودند، اما دكتر بود. ما از مكالمات تلفني و صحبتهايش متوجه شديم كه ميلياردها تومان پول در حسابش است. همچنين به اسرار او پي برديم و وسوسه به جانمان افتاد تا با ربودن آقاي دكتر و تهديد، حسابش را خالي كنيم.»
او در ادامه گفت: «البته نقشه را همكارم فريد كشيد و وقتي با من در ميان گذاشت، پذيرفتم تا به خاطر پول ريسك كنم. راستش هرگز فكرش را نميكرديم كه آقاي دكتر شكايت كند، چون هم از اسرارش خبر داشتيم هم او و خانوادهاش را تهديد كرده بوديم اما تصورمان اشتباه بود.» متهم گفت: «نفري 10ميليارد تومان از اين اخاذي گيرمان آمد، اما در نهايت دستگير شدم و قسمت نشد كه از پول استفاده كنم.»
براساس اين گزارش، متهم براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار ماموران اداره آگاهي تهران قرار گرفته و تلاش براي بازداشت متهم ديگر ادامه دارد.