گفتوگوي تمدنها
متاع ارزشمند گمشده دولت
كمالالدين پيرموذن
برگ برنده ما در عرصه گفتوگو است
پروفسور محمد عبدالسلام، فيزيكدان برجسته و پرآوازه پاكستاني به درستي گفته است: «تنگناي اصلي توسعه در جهان سوم، عدم تداوم سياستها، برنامهها و مديريتها است.» بر پايه چنين حرفي شايسته است كه دولت فعلي، دو سياست بهجا مانده از دولتهاي پيشين خود يعني گفتوگوي تمدنها و برجام را با توجه به خواست ملي و ضرورت فوقالعادهاي كه وجود دارد با اتخاذ ديپلماسي فعال و اهتمام شخص رييس دولت به فرجام و سرانجام رساند. صاحبمنصبان كشورمان بايستي به جاي به انزوا كشاندن ميهن، مجدانه گفتوگو و تعامل را در تمام سطوح، داخلي و خارجي و زمينهها، فعال، تشديد و تقويت كنند. آنان به جاي تنشزايي و رجزخواني، توطئه توهم و فرافكني، جنجالآفريني و خودحقپنداري، تهديد و تنگنظري، راستنمايي دروغ و تخريب شخصيتهاي محبوب ملي و حتي جهاني كشور با وقوف به شرايط فوقالعاده كشور و واقعيتهاي دنيا و زير سوال بردن روساي جمهور و وزير امور خارجه گذشته و ايده جهاني آنان، به ويژه مبحث گفتوگوي تمدنها، را به عنوان يكي از مهمترين ايدههاي اساسي، بجا و بهنگام كه با اوضاع جهاني تناسب دارد، بيش از پيش با بسترسازي در سايه فعاليتهاي نظري صيقل داده و آن را به راهبردي موثر و تعيينكننده در مواجهه ايران با دنياي خارج و سياست خارجي جمهوري اسلامي،
به ويژه تنوير افكار جهانيان در مورد عملكرد كشور درخصوص جنگ روسيه و اوكراين و واقعيات اعتراضات و اغتشاشات داخلي و.... تبديل كنند. باتوجه به گرايش و منافع جريان خاص جبهه پايداري و چالشهاي نظري اين جريان به وجود ميآورند، اولويت قرار دادن گفتوگوي تمدنها و به سرانجام رسيدن برجام، سد راه آنهايي است كه معارضه را راه رسيدن به اهداف سياسي و اقتصادي خود تلقي كرده و نوعي خطمشي بحرانساز و خسرانآور را در داخل و خارج از كشور دنبال ميكنند. دلسوزان ملك و ملت و صاحبنظران و آنهايي كه دغدغه منافع ملي ايران عزيز و ارتقاي كيفيت زندگي ايرانيان آزاده و حفظ نظام جمهوري اسلامي را دارند بايد از گسترش و تعميق ايده گفتوگوي تمدنها به عنوان دريچهاي به سوي صلح ملل، دفاع كنند و از طريق گفتوگو امكان رفع تحريم ظالمانه امريكا و حفاظت از منافع ملي ايران را فراهم كنند، زيرا در صحنههاي غيرگفتوگويي، كشورهاي قدرتمند از عده و عُده بيشتري برخوردارند.
در عرصه بينالمللي مهمترين مانع اصلي ايده گفتوگوي ملل، تمدنها و اديان، سياستهاي تماميتخواهان افراطي و خصوصا سياستهاي صهيونيستهاي بينالمللي است. صهيونيستها علاقه ندارند كشورهاي اسلامي، خصوصا ايران، وارد فرآيند صلحآميز شوند، چه آنان قصد دارند منطقه را دائم در حالت بحران نگه داشته و حتي بحران را به مرزهاي ايران و داخل ايرانزمين بكشانند و از طريق مديريت بحرانها، با همكاري كشورهاي وابسته امريكا در منطقه، منافع منطقهاي خود را تامين نمايند. آنها با نهادينه شدن روند دموكراتيك در كشورهاي اسلامي مخالفند و لذا گفتوگو و تفاهم را برنميتابند.
به همين دليل، حاكميت بايستي با جلوگيري از اعمال نظرهاي انحصاري، بسته و تنشزاي جبهه پايداري بر منويات كشور، مجدانه تعامل سازنده با ملل جهان و گفتوگوي مهربانانه با بانوان و دانشجويان و اقوام ايراني را پيگيري، در جهت نيل به منافع ملك و ملت را تا حصول نتيجه نهايي دنبال كرده و با جلوگيري از در انحصار قرار گرفتن تمام امتيازات و فرصتهاي موجود كشور توسط جريان خاص، بحران و تورم را از كشور بزدايد و جاني دوباره به سرمايه ارزشمند اجتماعي نظام و كيان ببخشد.
براي تعامل عزتخواه و سازنده با جهان و حتي مقاومت و پايداري در مقابل تهديدات و تحريمهاي ظالمانه جهان سلطه، هيچ راهي جز جلب همراهي واقعي اقشار مختلف اجتماعي و مشاركت سرنوشتساز آنان در انتخاباتها و تصميمگيري و قدرت وجود ندارد. اين مساله محور اصلي هر ارزيابي و تحليل ملي و جهاني از شرايط كنوني ايران و جهان و مقتضيات كشورمان در جهت استراتژي استقلالطلبانه و مترقي و همچنين ارتقاي كيفيت زندگي ايرانيان رشيد اسلامي است كه بيترديد در سايه برخورد مهربانانه حاكميت با عموم ايرانيان و در اولويت قرار دادن اقتصاد ايران و گفتوگوي سازنده با عموم ملل و تمدنها به دست ميآيد.