مهدی ذاکریان در گفت وگو با «اعتماد» اتهامزنیهای جدید غرب علیه ایران را بررسی کرد
ضرورت هوشمندی و زیرکی سیاسی از سوی تهران
شهاب شهسواري
جيك ساليوان، مشاور امنيت ملي رييسجمهور امريكا، اخيرا ضمن تكرار ادعاهايي در مورد مشاركت در ايران در جنگ روسيه عليه اوكراين، مدعي شده است «ايران با فروش پهپاد به روسيه به صورت بالقوه به ارتكاب جنايات جنگي توسط روسيه سهيم است.» اين اظهارات در شرايطي بيان ميشود كه مقامهاي امريكايي و اوكراين در طول ماههاي گذشته مكررا ادعاهايي در مورد فروش سلاحهاي ايراني به روسيه براي استفاده در جنگ اوكراين مطرح كردهاند. همزمان با اين ادعاها، برخي نمايندگان پارلمانهاي كشورهاي اروپايي، در طول روزهاي گذشته با هدف افزايش فشارها به جمهوري اسلامي ايران، خواستار قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در فهرست گروههاي تروريستي كشورهايشان شدهاند. براي بررسي اين دو موضوع با مهدي ذاكريان، استاد علوم سياسي و روابط بينالملل گفتوگو كرديم. لازم به ذكر است بازتاب اين مصاحبه الزاما به معناي تاييد محتواي آن از سوي روزنامه نيست و تنها با هدف نظرخواهي از اساتيد مجرب در حوزه حقوق بينالملل و حقوق بشر درخصوص تحولات اخير انجام ميشود. «اعتماد» آمادگي دارد تا استدلالهاي تخصصي ديگر متخصصان اين حوزه را نيز درخصوص تحولات جاري در قالب گفتوگو و يادداشت منتشر كند. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با مهدي ذاكريان، استاد علوم سياسي و روابط بينالملل مطالعه ميكنيد.
مشاور امنيت ملي رييسجمهور امريكا، جيك ساليوان، اخيرا طي اظهاراتي گفته است كه ايران در جنايات جنگي بالقوه روسيه در اوكراين سهيم است. به اعتقاد شما اين اظهارنظر تا چه اندازه جنبه حقوقي دارد يا اينكه اظهاراتي صرفا سياسي است؟
بيان اين اظهارات از سوي چنين مقام ارشدي در دولت امريكا بسيار خطرناك است و نشاندهنده عواقب سنگين حمايت از تجاوز نظامي غيرقانوني روسيه عليه يك كشور مستقل دارد. ترديدي وجود ندارد كه اين بيان يك اظهارنظر سياسي است. اين يك ديدگاه سياسي براي تحت فشار قرار دادن يك كشور يا در مقابله با يك جريان است، اما ابزاري كه در اين اظهارنظر به كار رفته است، ابزار حقوقي است. مشاور امنيت ملي رييسجمهور امريكا به اصول حقوق بينالملل و اصول حقوق بينالملل بشردوستانه متوسل شده است. در حقوق بينالملل و حقوق بينالملل بشردوستانه اين سوال مطرح ميشود كه آيا قواعد جنگ و حقوق جنگ هنگام مخاصمه مسلحانه رعايت ميشود يا نميشود. روسيه اين قواعد را رعايت نكرده است و سلاحهايي را عليه غيرنظاميان، مناطق مسكوني، زيرساختهاي غيرنظامي و مدارس
به كار برده است. اين اقدامات به نوعي جنايت جنگي محسوب ميشود. در ميان ابزارها، سلاحها و ادواتي كه روسها به كار بردهاند، نشانههايي از پهپادهاي ساخت ايران ديده ميشود. ايران هم فروش چنين سلاحهايي را به روسيه رد نكرده است. در ابتدا وزارتخارجه جمهوري اسلامي ايران اساسا فروش سلاح به روسيه را تكذيب كرده بود، ولي بعدا پذيرفت كه ايران ادواتي را دراختيار روسيه قرار داده است، با اين قيد كه فروش اين سلاحها با هدف بهكارگيري در جنگ اوكراين نبوده است.
در قراردادهای خرید و فروش سلاح شرط نمیگذارند؛ کسی نمیگوید من این سلاح را به شما میدهم به این شرط که در این جنگ یا آن جنگ استفاده شود و در فلان جنگ به خصوص استفاده نشود. معمولا سلاح را میفروشند و پولش را دریافت میکنند یا یک معامله سیاسی انجام میشود که مثلا اقدام سیاسی متقابلی از طرف مقابل در ازای دریافت سلاح انجام میشود. جزئیاتی در مورد قرارداد احتمالی فروش سلاح میان تهران و مسکو منتشر نشدهاست. اطلاعاتی که همه مردم میدانند در همین حد است که گویا مقداری تجهیزات نظامی از سوی ایران در اختیار روسیه قرار گرفتهاست و ادعاهایی وجود دارد که از این سلاحها در میدان جنگ اوکراین استفاده شدهاست.
آيا پهپادها اماكن غيرنظامي را هدف قرار دادهاند؟ باز هم شواهد نشان ميدهد كه بله، روسيه از پهپادهاي مذكور براي حمله به اماكن غيرنظامي استفاده كرده است. سوال بعدي اين است كه آيا اين اقدام يك جنايت جنگي است؟ باز هم پاسخ مثبت است و روسيه مرتكب جنايت جنگي شده است.
با اين اوصاف اجازه بدهيد با يك مثال روشن و آشنا براي هموطنانم توضيح بدهم. همانطوركه آلمان، به دليل قرار دادن فناوري، مواد و تجهيزات مورد استفاده در بمبهاي شيميايي كه صدام در جنگ تحميلي عليه ايران استفاده كرد، همدست، مقصر و مسوول در جنايت جنگي عراق بود، در موضوع روسيه همچنين تبعاتي براي تامينكنندگان تجهيزاتي كه در جنايت جنگي مورد استفاده قرار گرفتهاند، وجود دارد.
من همين هفته پيش، در يادداشتي توضيح دادم كه انتسابهايي كه در مورد جنگ اوكراين به ايران وارد ميشود، تبعات خطرناكي در جامعه جهاني در پي خواهد داشت. يكي از اين تبعات خطرناك همين اتهامهاي تندي است كه اكنون مشاور امنيت ملي رييسجمهور امريكا عليه ايران وارد كرده است.
فكر نميكنيد كه ايران ناخواسته درگير چنين شرايطي شدهباشد؟
به باور من، روند وقايع بسيار مشكوك است. ابتدا اجازه بدهيد توضيح دهم آنگونه كه از تحليلهاي نظامي به نظر ميرسد اين پهپادها، چندان پهپادهاي پيشرفتهاي نيستند، چراكه اگر پهپادهاي بسيار پيشرفتهاي بودند، قابليت سرنگوني به اين سادگي توسط اوكراينيها را نداشتند. موضوع به اين دليل مشكوك است كه در گزارشهاي موجود ردپايي از لوازم يدكي و تجهيزات امريكايي در اين پهپادها ديده ميشود. به عبارتي ميتوان گفت پوست خربزهاي زير پاي ايران گذاشته شده است و ايران را در يك موقعيت بسيار خطرناك قرار دادهاند. به همين دليل است كه اينكه بگوييم من صرفا متخصص ميدان هستم، در عرصه بينالملل به تنهايي كفايت نميكند و هوشمندي و زيركي سياسي و حقوقي لازم است تا كشور از شر توطئههاي احتمالي در امان بماند. اين همه هزينه براي ايجاد اين توانايي نظامي انجام شده است و قطعا هزينههاي به مراتب زيادي هم براي دريافت قطعات و فناوريهاي امريكايي استفاده شده در اين پهپادها در بازار سياه پرداخت شده است، درنهايت همان امريكا ميآيد و كشور ما را به عنوان سهيم بودن در جنايت جنگي زير سوال ميبرد. اين سناريو و اين چرخهاي كه رخ داده، محل تامل است.
اساسا به لحاظ حقوقي جامعه جهاني در چه جايگاهي قرار دارد كه اتهام جنايت جنگي به دولت روسيه وارد بكند؟ چه فرآيند حقوقي بايد اتفاق بيفتد تا مشخص شود كه آيا جنايت جنگي اتفاق افتاده است يا نه؟
پيش از بررسي وقوع جنايت جنگي، نخست بايد به اين سوال پاسخ داد: آيا توسل به زور توسط يك كشور رخ داده است يا نه؟ اين اتفاق افتاده است، يعني روسها قاعده منع توسل به زور را نقض كردهاند. نقض اين قاعده، جايگاه روسيه را در جامعه بينالمللي زير سوال ميبرد، حتي متحدين نزديك روسيه مانند چين و هند هم توسل روسيه به زور را تاييد نكردهاند. اگر قطعنامههاي مجمع عمومي سازمان ملل متحد را بررسي كنيم، ميبينيم كه خيلي از كشورهايي كه نزديك به روسيه تلقي ميشوند، حاضر به ايستادن كنار اين كشور نشدهاند. در نتيجه روسيه در مساله اوكراين از نظر حقوق بينالملل وضعيت متزلزلي در توسل به زور دارد.
اما در مورد جنايت جنگي بايد گفت جنايت جنگي زماني رخ ميدهد كه يك كشور قواعد حقوق جنگ و قواعد حقوق بينالملل بشردوستانه را رعايت نكند. روسها اين قواعد را هم رعايت نكردهاند. يكي از مولفههايي كه براي جنايت جنگي ميتوان برجسته كرد، حمله به اماكن غيرنظامي، افراد غيرنظامي، هدف قرار دادن كودكان، هدف قرار دادن شهرها، هدف قرار دادن مدارس و مشابه اينهاست كه به كرات توسط روسيه رخ داده است. اينها مصداق جرايم جنگي و جنايت جنگي است، چراكه مطابق كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو و پروتكلهاي الحاقي آن، طرفهاي مخاصمه بايد چند اصل را رعايت كنند. نخست اصل انسانيت است، دوم اصل تفكيك يا تبعيض است و سوم اصل تناسب است. روسها اصل تفكيك يا تبعيض را رعايت نميكنند و بين نظامي و غيرنظامي تبعيض قائل نميشوند، پادگان و خانه را تفكيك نميكنند، پايگاه و مدرسه را جدا ارزيابي نميكنند و ميدان نبرد و شهر را يكسان در نظر ميگيرند. اصل ديگر انسانيت است. مثلا در يكي از نقاطي كه در اوايل جنگ روسها محاصره كرده بودند و به مردم گرسنگي دادند...
نبرد شهر بوچا در اطراف كييف...
بله، اين نقض اصل انسانيت و تناسب است. اين مقدار و اين حجم بمبارانها و پهپادهايي كه روسيه به كار گرفته، نشان از عدم تناسب در برخورد است. نميتوان يك شهر كوچك را به اندازه يك كشور بمباران كرد. روسها براي حمله به يك روستا، ادواتي مشابه حمله به يك شهر به كار ميبرند. اينها همه مصاديق جنايت جنگي است. اگر از يك حقوقدان بينالملل با اين شواهد بپرسند كه آيا جنايت جنگي رخ داده است؟ جواب مثبت خواهد بود.
همزمان با اين اتهامها، مساله متمايزي هم در اروپا در حال رخ دادن است و در طول هفتههاي گذشته برخي نمايندگان پارلمانهاي كشورهاي اروپايي اظهارنظرهايي در مورد قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در فهرست گروههاي تروريستي مطرح ميشود. فكر ميكنيد اين درخواستها و اظهارنظرها تا چه اندازه از لحاظ حقوقي قابل قبول و توجيهپذير باشد؟
وقتي ما از يك گروه، حزب، نيرو يا جنبشي حرف ميزنيم كه فعاليتهايي را انجام ميدهد كه از منظر جامعه جهاني اين فعاليتها اقدامهاي ارعابآميز و ترور محسوب شود، به سادگي و به راحتي ميتوان آن گروه را در فهرست گروههاي تروريستي يا اعضاي آن را درقالب فهرست اسامي افراد تروريست قرار داد، به همين ترتيب گروههايي مثل القاعده يا داعش،
به سادگي در فهرست گروههاي تروريستي كشورهاي مختلف قرار گرفتهاند. اما اگر كشوري يك نيروي رسمي كشور ديگر را كه تابلودار است و مصونيت دولتي برخوردار است و فعاليتش هم علني اعلام شده است، بخواهد در فهرست گروههاي تروريستي قرار دهد، بايد ادله كافي براي آن داشته باشد، چون منتسب به يك كشور است و به سادگي نميتوان آن را گروه تروريستي اعلام كرد، چراكه يك نيروي رسمي است، فعاليتهاي رسمي دارد، ممكن است با كشورهاي ديگر همكاري داشته باشد.
همه كشورها در كنار ماموريتهاي ديپلماتيكشان، وابستههاي نظامي و وابستههاي دفاعي دارند و با يكديگر مبادله ميكنند. مثلا روسيه در سفارتش در تهران وابسته نظامي دارد. كرهجنوبي، ژاپن، سوييس و خيلي كشورهاي ديگر وابسته نظامي دارند كه در سفارتخانههايشان در تهران مشغول به كار هستند. ايران هم به همين صورت در بسياري كشورها وابسته نظامي دارد كه مقام رسمي و با مسووليت مشخص محسوب ميشود. اين تبادلهاي بينالمللي براي ايجاد نظم و امنيت بينالمللي و مقابله با تجاوز نظامي انجام ميشود و وابستههاي نظامي و دفاعي در سراسر دنيا با دولتهاي ميزبان همكاري ميكنند.
بايد سپاه پاسداران با جامعه جهاني در تعامل باشد، تا درك شود كه نگرانيهاي جامعه جهاني چيست. وابستههاي دفاعي و نظامي به صورت مستمر با يكديگر ملاقات دارند. مثلا اگر سپاه پاسداران در كشور هلند يك وابسته نظامي داشتهباشد، به صورت مستمر و حتي هفتگي با وابستگان نظامي ديگر كشورها جلساتي برگزار ميكند و اين خودش موجب بلوغ فكري، تبادل نظر و تبادل انديشه طرفهاي مختلف ميشود.
وقتي چنين اظهارنظرهايي در مورد يك نيروي نظامي رسمي يك كشور مطرح ميشود، نميتوان به سادگي اتهام زد، بايد دلايل كافي وجود داشته باشد. بايد توجه كنيم، دولت دونالد ترامپ در امريكا زماني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را وارد فهرست تروريستي كرد، ايران ميتوانست ادله حقوقي و اصول عملكرد خودش را در مبارزه با تروريسم و گروههاي تكفيري افراطي در عراق و سوريه بيان كند و نه تنها محكوم نشود، بلكه دستمزد خودش را به خاطر عملكردش در مبارزه با تروريسم بگيرد. سپاه در آن دوران ميتوانست مدعي باشد، اما متاسفانه نتوانست عملكرد خودش را به خوبي در آن دوران در جامعه جهاني معرفي و تبليغ بكند. متاسفانه تصويري كه در برخي نقاط جهان از عملكرد سپاه ايجاد شد، اين بود كه اين نيروي نظامي گروه و دستهاي است كه در كشورهاي ديگر به گروههايي كمك ميكند كه قصد بر هم زدن نظم آن كشورها را دارند. بنابراين حضور سپاه در عراق و سوريه به جاي اينكه باعث امتياز براي اين باشد، موجب فشار روي ايران شد. بهرغم اينكه با انگيزه مبارزه با تروريسم در اين كشورها حضور داشت.
متاسفانه يك رويداد در پي اين دوران، باعث شد كه تصوير سپاه پاسداران تا حد زيادي مخدوش شود. زماني كه هواپيماي مسافربري اوكرايني توسط سپاه پاسداران تصادفا مورد اصابت قرار گرفت و متاسفانه پنهانكاريهايي در اين زمينه صورت گرفت و مسووليت آن با تاخير سه روزه پذيرفتهشد، از آن زمان فشارها بر اقدامات سپاه و تمركز بر اقدامات سپاه پاسداران افزايش پيدا كرد. در جاهايي كه اكنون سپاه پاسداران حضور دارد و كمكهايي انجام داده است، حتي اگر اين كمكها در سطح كمكهاي فكري باشد، اگر به دعوت رسمي دولت آن كشور نباشد، ميتواند محل اعتراض جامعه بينالملل باشد.
اگر اقداماتي از سوي يك نيروي رسمي در نقاطي مانند يمن، بحرين يا لبنان انجام بشود كه مداخله به گونهاي باشد كه باعث بر هم زدن ثبات سياسي آن كشورها يا نظم مستقر آن كشورها باشد و بدون دعوت مقامهاي رسمي آن كشور باشد، چنانچه موجب خرابكاري در آن كشورها شود، اگر دلايل و شواهد متقني پيدا شود، آنگاه ممكن است بهانههاي حقوقي ايجاد كند كه اقداماتي عليه اين نيروي رسمي انجام شود.
با توجه به تحولات اخير، از جمله ادعاي سهيم بودن ايران در جنايات جنگي يك كشور ديگر يا تلاش براي تروريستي اعلام كردن يكي از نيروهاي نظامي رسمي كشور، چه رويكردي براي از بين بردن تهديدهاي اينچنيني ميتوان در پيش گرفت؟
من هميشه ميگويم كه بايد ديد ملت ايران چه ميخواهند. نخست خواست ملت اهميت دارد و دوم اينكه قواعد بينالمللي، حقوق بينالملل و نظم جهاني چه مطالبهاي از كشورها دارد. ممكن است كه كل ملت ايران بگويند كه روسيه حق دارد، يكسري گروههاي نژادپرست افراطي بودند كه روستبارها را مورد اذيت و آزار قرار ميدادند و ايران حق داشت از توسل روسيه به زور حمايت كند. ممكن است ۹۰درصد مردم كشوري چنين رايي داشته باشند، اما ترازوي ما دو وزنه دارد كه بايد باهم برابر باشند. يك وزنه، وزنه مطالبات ملت است و يك وزنه، وزنه قواعد حقوق بينالملل و نظم جهاني است، اين دو بايد حتما باهم برابر باشند. ما ابتدا بايد ببينيم مردم ايران چه ميخواهند و دوم بايد ببينيم كه قواعد بينالملل چه ميگويد. آنچه مسلم است قواعد بينالملل هم مخالف با جنايت جنگي است، هم مخالف توسل به زور است، هم مخالف تروريسم و حمايت از گروههاي تروريستي. از اين طرف اگر از مردم چه در رفراندوم و چه در نظرسنجيها، نظر بخواهيد، احتمال اينكه همين رويكرد نظر غالب ملت ايران باشد، بسيار بالا است. به باور من بايد خواست ملت ايران چراغ راه قرار بگيرد و معتقدم كه ملت ايران چنان آگاه و باهوش است كه ميداند مطالبات جهاني و قواعد حقوق بينالمللي به پيشرفت يك كشور كمك ميكند. مثلا ژاپن، چين، آلمان، كرهجنوبي و... چون اين قواعد را رعايت كردند، به يك قدرت جهاني بدل شدند اما روسيه، سوريه، ونزوئلا، كرهشمالي و... پايين جدول قرار دارند.
در حقوق بينالملل و حقوق بينالملل بشردوستانه اين سوال مطرح ميشود كه آيا قواعد جنگ و حقوق جنگ هنگام مخاصمه مسلحانه رعايت ميشود يا نميشود. روسيه اين قواعد را رعايت نكرده و سلاحهايي را عليه غيرنظاميان، مناطق مسكوني، زيرساختهاي غيرنظامي و مدارس بهكار برده است. اين اقدامات به نوعي جنايت جنگي محسوب ميشود
انتسابهايي كه در مورد جنگ اوكراين به ايران وارد ميشود، تبعات خطرناكي در جامعه جهاني
در پي خواهد داشت
اگر قطعنامههاي مجمع عمومي سازمان ملل متحد را بررسي كنيم، ميبينيم كه خيلي از كشورهايي كه نزديك به روسيه تلقي ميشوند، حاضر به ايستادن كنار اين كشور نشدهاند.
اگر از يك حقوقدان بينالملل با اين شواهد بپرسند كه آيا جنايت جنگي رخ داده است؟ جواب مثبت خواهد بود
اگر كشوري يك نيروي رسمي كشور ديگر را كه تابلودار است و مصونيت دولتي برخوردار است و فعاليتش هم علني اعلام شده است، بخواهد در فهرست گروههاي تروريستي قرار دهد، بايد ادله كافي براي آن داشتهباشد، چون منتسب به يك كشور است و به سادگي نميتوان آن را گروه تروريستي اعلام كرد
سپاه در دوران مبارزه با داعش در عراق و سوريه ميتوانست مدعي باشد، اما متاسفانه نتوانست عملكرد خودش را به خوبي در آن دوران در جامعه جهاني معرفي و تبليغ كند
اينكه بگوييم من صرفا متخصص ميدان هستم، در عرصه بينالملل به تنهايي كفايت نميكند و هوشمندي و زيركي سياسي و حقوقي لازم است تا كشور از شر توطئههاي احتمالي در امان بماند