كاش همه درسها در مدارس انتخابي باشد
محمد داوري
بحث تدريس زبان چيني كه اين روزها با خبري كردن آن توسط وزير آموزش و پرورش در افكار عمومي و شبكههاي اجتماعي خبرساز شده، بهانهاي است براي پرداختن به موضوع كتابهاي درسي و محتواي اين كتابها، هر چند موضوع آموزش زبانهاي خارجي چند سالي است بحثبرانگيز شده است و زماني كه تندروها خواستار حذف آموزش زبان انگليسي از مدارس شده و برخي هم پيشنهاد جايگزيني زبان روسي و چيني را داده بودند، اين بحث داغ شده بود، اما به دنبال سكوت مقامهاي ارشد در اين زمينه مدتي بود به فراموشي سپرده شده بود كه دوباره با طرح آموزش زبان چيني در مدارس توسط يوسف نوري، وزير آموزش و پرورش دولت ابراهيم رييسي، توجه افكار عمومي به ويژه منتقدان نظام آموزشي و كنشگران مدني و صنفي اين حوزه به موضوع كتابها و واحدهاي درسي جلب شده است.
نكتهاي كه در ابراز نظر وزير بهانه نوشتن اين يادداشت شده است نظر ايشان مبني بر اختياري بودن آموزش زبان چيني در مدارس است، نظري كه من به عنوان يك منتقد نظامآموزشي و با بيش از سي سال تجربه و تامل در اين حوزه، كاملا با آن موافقم و پيشنهاد ميكنم نه تنها آموزش زبان چيني، بلكه همه كتابها و واحدهاي درسي در مدارس اختياري باشد و براي اينكه به اين پيشنهاد بنده كارشناسان ايرادي نگيرند، تاكيد ميكنم كه اين اختياري بودن در مقطع ابتدايي با اختيار والدين و در مقطع متوسطه اول با نظر والدين و دانشآموز و مشاور و در مقطع متوسطه دوم با نظر و اختيار خود دانشآموز صورت گيرد.
البته روشن است كه اين پيشنهاد من يك پيشنهاد كارشناسي و جدي براي عملياتي شدن نيست، بلكه پيشنهادي است در راستاي نقدهاي متعددي كه بنده و ساير منتقدان و كنشگران حوزه آموزش در طول اين سالها داشتيم، به ويژه نقدهاي مكرر پيرامون كارآمدي و جذاب و مفيد بودن محتواي كتابهاي درسي، نقدهايي كه شامل اكثر كتابهاي درسي در تمام پايهها ميشود و در ابعاد مختلف به ويژه تناسب موضوع و محتوا با دوره آموزشي و با فلسفه آموزش عمومي كه به شدت اين عدم تناسب مشهود است و سال به سال با سيطره يك نگرش و طيف خاص بر حوزه تاليف و تدوين كتب درسي بر اين نقصها افزوده شده است به حدي كه آموزگاران و دبيران در مقاطع مختلف معترض هستند و نخستين مطالبه آنها اين است كه چرا از نقد و نظرهاي آنها در زمينه اصلاح و تغيير سرفصلها و محتواهاي كتابهاي درسي استفاده نميشود و بيشتر با رويكرد دستوري و از بالا خطمشي تاليف و تدوين كتب درسي تعيين ميشود و بازخوردگيري از دانشآموزان، معلمان و والدين وجود ندارد و اگر هم بر اساس دستورالعملهاي وزارتخانهاي در اين زمينه اقدامي صورت ميگيرد بسيار صوري و تشريفاتي و بيشتر در راستاي همان سياستهاي بالادستي ايدئولوژيك و سياسي است.
بيترديد اگر واحدهاي درسي انتخابي شوند و در تاليف كتب درسي تنوع و تكثر و آزادي وجود داشته باشد بيش از هفتاد درصد كتابها و محتواي فعلي انتخاب دانشآموزان و والدين نخواهد بود، اگر مسوولان مربوطه اين ادعا را قبول ندارند، كافي است به يك گروه علمي و بيطرف اجازه يك نظرسنجي از دانشآموزان و معلمان و والدين را بدهند تا عمق فاجعه عدم تناسب كتابهاي درسي با نيازهاي امروز و فرداي دانشآموزان و علاقه و استعدادهاي آنها مشخص تا روشن شود كه منفورترين درسها نزد دانشآموزان همان درسهايي است كه بيشتر مورد تاكيد مقامهاي مسوول و ارشد قرار ميگيرند.