• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5403 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۶ دي

آخرين روزهاي محمدرضاشاه در ايران (4)

مرتضي ميرحسيني

كابينه شاهپور بختيار كه اواخر دي 1357 شروع  به كار كرد، آخرين تلاش شاه و حاميانش براي حفظ نهاد سلطنت بود. آنان اميدوار بودند اين دشمن قديمي، به پشتوانه اعتبار همان دشمني گذشته، دولت را به دست بگيرد، جامعه را آرام و مخالفان را خلع‌سلاح كند. شاه پيش از خروج از كشور، عملا قدرت و اختياراتش را به بختيار واگذار كرد. به او گفت «اكنون شما همه ‌چيز را در دست داريد. اميدوارم موفق شويد. ايران را به شما و به خدا مي‌سپارم.» فقط شاه نبود كه روي اين اسب بازنده شرط مي‌بست. بسياري ديگر از اعضاي طبقه حاكم به موفقيت بختيار اميد بسته بودند. پرويز راجي، سفير ايران در انگليس و از نزديكان اشرف پهلوي در يادداشت‌هاي روزانه‌اش مي‌نويسد «بختيار امروز (21 دي) اعضاي كابينه‌اش را براي راي اعتماد به مجلس معرفي كرد و در نطق خود -كه از راديو پخش مي‌شد- نظرياتي ارايه داد كه واقعا ستايش‌برانگيز بود. او ضمن تعهد به محترم داشتن حقوق بشر، با صراحت اظهار داشت كه ساواك را منحل خواهد كرد، اصول قانون اساسي را به اجرا خواهد گذاشت، نظام سوسيال دموكراسي را برقرار خواهد ساخت و سياست اقتصاد آزاد را مبنا قرار خواهد داد، ضمنا هم در بعضي روزنامه‌ها ديدم كه بختيار تهديد كرده است چنان‌چه شاه از قول خود مبني بر عزيمت از كشور عدول كند، وي نيز از نخست‌وزيري كناره خواهد گرفت.» راجي مثل بسياري از وابستگان به حكومت، خروج شاه از كشور را ضروري مي‌ديد. به يكي از دوستانش گفته بود «اگر حقيقتش را بخواهي، چون معتقدم كه با اوضاع فعلي وجود شاه در ايران دردي را دوا نخواهد كرد، لذا ترجيح مي‌دهم كه او برود تا شايد حداقل در غيابش بتوان فرصت‌هاي مناسبي براي بقاي سلطنت به وجود آورد.» تقريبا همه، حتي بسياري از مردان دربار مي‌ديدند كه دشمني با شاه و ابراز انزجار از او به عامل اتحاد مخالفان تبديل شده و باور عمومي چنين است كه او شر و شرارت را نمايندگي مي‌كند. اما خود شاه تا روزهاي آخر حضور در كشور و نيز بعدها در دوره نه چندان طولاني زندگي بيرون ايران، با احساسي كه مردم نسبت به او داشتند كنار نيامد. به روايت راجي از قول يكي از دوستانش «شاه كه معتقد بود براي كارگران و كشاورزان خيلي كارها انجام داده، از اينكه امروز به وسيله همان‌ها طرد شده، آن‌چنان حالت يأس و نااميدي در چهره‌اش موج مي‌زد كه واقعا توصيف‌شدني نيست.» نااميد و درهم‌شكسته و با چشماني خيس، كشور را ترك كرد. به روايتي، چون شرايط روحي برگزاري كنفرانس مطبوعاتي را نداشت، اين برنامه را لغو كرد. راجي در بخشي از يادداشت‌هاي روز 26 دي مي‌نويسد «بعد كه بيشتر راجع به مساله خروج شاه فكر كردم، به نظرم رسيد كه نحوه عمل شاه هنگام عزيمتش اصلا پسنديده نبود و واقعا جز دامن زدن به وحشت و نگراني من و امثال من ثمر ديگري نداشته است، چون اگر او قبل از خروج اقدام به تشكيل كنفرانس مطبوعاتي مي‌كرد، با زيركي مي‌توانست ضمن برپايي يك مجلس غيررسمي و خودماني، همراه با طرح سوالات پرسروصدا و مساله‌برانگيز از سوي خبرنگاران -كه شايد تنها مي‌توانست اعصاب له‌شده‌اش را كمي بيشتر متشنج كند- سبب جلب‌توجه رسانه‌هاي جهاني به سوي خود شود، ولي شاه دست به اين كار نزد. شايد نمي‌خواست در آخرين لحظات، مردم او را با وضعي آشفته ببينند.» جملات بعدي راجي به‌وضوح جنس اكثريت مردان وابسته به دربار را نشان مي‌دهد؛ «اصلا حالا كه شاه به جاي هر اقدامي، وقار و شخصيت خود را زير پا نهاده و همچون افراد خائن و بزدل از مملكت گريخته، چه فايده دارد كه من بنشينم و اين ‌همه راجع به بايد و نبايد كارهايش فكر كنم.» (ادامه دارد) 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون