سيستان و بلوچستان همچنان ركورد دار فقر
محمد بلوچ زهي
چرا سياست گذاري هاي اقتصادي منجر به كاهش فقر در استانهای محروم نشده است؟
تازهترين آمار رسمي خط فقر و شاخص محروميت كه توسط وزارت كار، رفاه و تعاون اجتماعي منتشر شده نشان ميدهد در مجموع بررسيهاي بهعملآمده از چند شاخص مهم رفاه اجتماعي و توسعه، همچنان سيستانوبلوچستان در ميان استانهاي كشور ركورددار فقر مطلق است و محروميت مضاعف. به استناد همين گزارش كه در سال گذشته پنج شاخص پايش فقر از جمله آموزش، بهداشت و سلامت، مسكن، خدمات مالي، انرژي و آب در استانهاي مختلف كشور مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفتهشده مويد آن است سيستانوبلوچستان به جز دسترسي به آب شرب كه نسبت به استان كرمان از وضعيت مطلوبتري برخوردار است در ساير شاخصها رتبه نخست نامساعدترين شرايط را داراست. در مجموع براساس دادههاي گزارش مورد اشاره از هزينه و درآمد خانوار ايراني نرخ فقر در كل كشور حدود 30 درصد محاسبه شده كه در سيستانوبلوچستان نيز به تنهايي اين نرخ بيش از 50 درصد لحاظ شده. بنابراين اين مساله خود بيانگر آن است كه در سال 1400 بيش از نيمي از جمعيت نزديك به سه ميليوني اين استان يا به عبارتي بهتر حدود يكونيم ميليون نفر زير خط مطلق فقر بودهاند كه با اين وضعيت شايد بيراهه نباشد كه اگر اين استان را آفريقاي ايران خطاب كرد. به هر روي براي درك هرچه بيشتر عمق فقر و فلاكتي كه سيستانوبلوچستان با آن مواجه است و نيز ملموستر شدن آمار خط فقر و شاخص محروميت در اين استان و همينطور فاجعهاي كه در شرايط تورمي فعلي اين مردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند، ميبايست چند شاخص مهم پايش خط فقر را مورد توجه قرار داد و از نظر گذراند. براي تحليل دادههاي مورد بحث و شاخصهاي پايين مربوطه كافي است روي متهم رديف نخست بالا بودن آمار خط فقر اين استان يعني بيكاري انگشت گذاشت كه ريشه بسياري از ناهنجاريها، معضلات و آسيبهاي اجتماعي است. به استناد آمارهاي ارايهشده رسمي دولت، اين استان در رديف استانهاي داراي نرخ بالاي بيكاري قرار دارد كه همين معضل خود به تنهايي آسيبهاي بيشماري چون فقر فزاينده، بزهكاري، اعتياد، كودك كار، شرارت، ناامني، روي آوردن به شغلهاي كاذب، تكديگري و... را بر مردم تحميل نموده. در اين بين نبود فرصتهاي شغلي سبب شده بسياري از حتي تحصيلكردهها ناچار شوند براي تامين معاش خويش به مشاغل كاذبي چون سوختبري روي آورند كه همين مساله خود زمينهساز آسيبها و ناهنجاريهاي اجتماعي فراواني شده. روشن است سوختبري يكي از پرخطرترين و آسيبزاترين مشاغل كاذب در اين استان است كه گرچه تاكنون هيچگونه آمار و ارقامي بهطور رسمي از ميزان كشته و از كار افتاده و قطع عضو و زيان جاني ديده شدن سوخت بران منتشر نشده اما ميدانيم كه سالانه به دلايلي چون واژگوني خودرو و اشتعالزا بودن ماشينهاي سوختكش و هدف گلوله قرار گرفتن سوختبران شمار قابل توجهي از اين افراد جان خود را از دست ميدهند. همين ميزان بالاي كشته و قطع عضو و از كار افتاده شدن سوختبران كه بسياري متاهل و داراي چند فرزند هستند و از سر ناچاري و بيكاري به اين شغل مخاطرهآميز روي ميآورند از يك سو سبب بالا رفتن نيازمندان و زنان سرپرست خانوار شده و به تشديد فقر و فلاكت دامن زده و نيز از سوي ديگر روي آوردن كودكان به مشاغل سخت و كاذب در فقدان پدرانشان براي تامين معاش خانواده منجر شده كه اين نيز خود آسيبهاي جدي فراواني را به همراه دارد. از ياد نبريم در عرصه آموزش و معضلات و آسيبهاي پيش روي آن يكي از مهمترين دلايلي كه سيستانوبلوچستان همواره رتبه نخست بازماندگان از تحصيل در سطح كشور و همينطور آمار بيسوادي را دارد باز ريشه آن برميگردد به فقر و بيكاري و ناتواني شمار قابل توجهي از خانوادهها در تامين معاش خويش كه همين امر سبب شده تا كودكان و نوجوانان به ناچار دست از تحصيل كشيده و به مشاغل كاذب و پرخطري نظير سوختبري و ... روي آورند. بايد در نظر داشت كه بالاترين آمار سوءتغذيه كودكان و نيز ميزان مرگ و مير زنان باردار در سطح كشور باز متعلق به همين استان محروم است. بنابراين باتوجه به افزايش قابل توجه نرخ تورم امسال نسبت به سال گذشته و بالا رفتن چشمگير قيمت كالاهاي اساسي، مردم به ويژه روستاييان در وضعيت ناامني غذايي بالايي به سر ميبرند به گونهاي كه بسياري از خانوادهها با رشد چند برابري قيمت آرد خام حتي در تهيه و پخت نان شب خود ناتوان ماندهاند و نيز همين امر مزيد بر علت شده تا احتمال تشديد آمار سوءتغذيه كودكان و زنان باردار دور از ذهن نباشد و سلامت بسياري از كودكان به دليل تغذيه ناكافي به مخاطره بيفتد و جان شمار بالايي از زنان باردار نيز در معرض خطر قرار گيرد. عليايحال بايد پذيرفت كه ريشه خط فقر مطلق و محروميت مضاعف و همينطور تمامي معضلات و آسيبهاي اجتماعي، آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و غيره مبتلابه سيستانوبلوچستان در بالقوه ماندن پتانسيلهاي ملي و حتي فراملي شغلي به ويژه در حوزه گردشگري، صنايع دستي، فرهنگي، معادن، فرصتهاي ترانزيتي و ... است و مادامي كه دولتها نگاهي شعاري ويتريني به اين مهم داشته باشند نبايد هيچگونه انتظاري براي بهبود و ارتقاي شاخصهاي رفاه و توسعه در اين استان داشت.