بازآرايي صحنه در جهت تداوم نام تاريخي خليجفارس
حميدرضا اكبرپور٭
تحريف نام تاريخي خليجفارس، يكي از نقاط برجسته تقابل بين ايرانيان و اعراب با شكلگيري جريان پانعربيسم ناصري بوده است. اين مساله با توجه به جاهطلبي دول عربي حوزه خليج فارس كه به دلايل متعددي مانند احساس ناامني و بياعتمادي نسبت به ايران، ثروت روزافزونشان و ارتباط گسترده بينالمللي شكل گرفته، باعث پررنگتر شدن اين موضوع شده است. از سوي ديگر، ايران در نقطه مقابل اين وضعيت قرار دارد. توان اقتصادي رو به ضعف ايران و چالشهايي كه با جامعه جهاني داشته و دارد، باعث شده است نفوذ ايران در جامعه بينالمللي، كمتر و كمتر شود. اين مقوله در باب برخي از مهمترين متحدانش نيز مشهود است. كافي است به اظهارات مقامات عراقي در طول برگزاري بيستوپنجمين دوره بازيهاي جام خليج فارس نگاهي بيندازيم. در حالي كه نام رسمي اين بازيها در زبان انگليسي، جام ملتهاي خليج است، دولتمردان عراق با تاكيد موكدي بر به كار بردن نام جام ملتهاي خليج عربي تاكيد داشتند.
با اينكه مورخان با تاكيد بر اسناد تاريخي، جغرافيدانان با تاكيد بر نقشههاي تاريخي و حقوقدانان نيز با تاكيد بر اسناد و مقررات بينالمللي بر نام خليج فارس بر اين پهنه آبي صحه گذاشتهاند، اما نميتوان گسترش تعمدي و خودخواسته برخي مجامع و كشورها براي استفاده از نام تحريفشده براي اين خليج را ناديده گرفت. بدون شك اين امر مبتني بر شاخصههايي است كه در بالا ذكر شد و نفوذ دول عربي در اين جريانات آشكار است. مصداق بارز اين مساله را ميتوان در ندامتنامه دنيل تي.پاتس، باستانشناس شهير استراليايي ديد. وقتي كه براي بازگشت دوباره به ايران، از به كار بردن نام عربي پوزش خواست و عنوان داشت كه من و بسياري از همكاران براي كار در كشورهاي عربي، مجبور به كار بردن نام تحريف شده به جاي خليج فارس بوديم. البته اين به دور از شأن علمي است كه اجبار را دليل موجه دانست اما نكته قابل تامل و مورد تاكيد در اينجا، نفوذ روزافزون اعراب در جهت اينگونه تحريفات تاريخي است تا بدين طريق مسير دست يافتن به فزونخواهيهاي خود را هموار كنند.
اما تكليف چيست؟! آيا صرف تاكيد بر اسناد تاريخي، جغرافيايي و حقوقي كفايت ميكند؟ آيا توسل به تهديد راهكار مناسبي است؟ آيا ايجاد كمپين براي تصحيح اين روند، چاره كار است؟ به نظر ميرسد اين روندها در جهت دفاع از اين نام تاريخي ضروري و لازم است اما كافي نيست. كفايت اقدامات را بايد در بستر روندهاي تاريخي و انطباق آن بر شرايط كنوني جامعه بينالمللي جستوجو كرد.
مروري بر تاريخ روابط ايران و اعراب در طول ۷۰ سال گذشته به خوبي روشن ميكند كه هر زمان اعتماد و آرامش بر روابط ايران و دول عرب حاكم بوده، تمايل و تاكيد بر خطكشيها كمتر شده است. مقاطع تاريخي خاصي مانند دوران مصدق و پس از آن دوران هاشميرفسنجاني و بهويژه دوران خاتمي را ميتوان دوران طلايي اين روابط ارزيابي كرد. با توجه به فروكش كردن موج اول تجديدنظر دول عربي در نام خليج فارس كه در دهه ۵۰ و ۶۰ ميلادي فوران كرد، آغاز دوران جديد اين جريان را بايد از از اواسط دهه ۸۰ و ابتداي دهه ۹۰ ميلادي دانست. اين موج هنوز هم با شدت و حدت در جريان است. اين مقاطع در واقع همزمان با اوج اختلافات ايران با اعراب است. دهه ۵۰ و ۶۰ كه دوران شناسايي دوفاكتو اسراييل از سوي ايران و بهبود روابط دو كشور بود و دهه ۸۰ نيز كه سالهاي جنگ ايران و عراق بود. در مقابل در زمان دولت دوم هاشمي و دولت خاتمي سطح تنش با اعراب و بهويژه عربستان بهطور محسوسي كاهش يافت. اين كاهش تنش در دوران اصلاحات چنان محسوس و كارساز بود كه به اختلاف در شوراي همكاري خليج فارس در باب ادعاهاي امارات در خصوص جزاير سهگانه منجر شد. قاعدتا اهميت جزاير براي اعراب به مراتب از تاكيد بر نام يك پهنه آبي بيشتر است. در نتيجه ميتوان ادعا كرد كه با در پيش گرفتن سياست كاهش تنش ميتوان سطح ادعاهاي اينچنيني را در حد قابل ملاحظهاي پايين آورد. تا جايي كه اينگونه ادعاها به حاشيه رانده شوند. اين مقوله با ديپلماسي عمومي فعال بايد پيگيري شود و ذهن جامعه عربي را از تقابل به تمايل سوق دهد. در مرحله بعد ديپلماسي اقناع وارد عمل شود و مراتب حس اعتماد و مشاركت در بطن دول عربي كاشته شود تا از تقابل پرهيز كنند. در نهايت اگر بسترهاي اينچنيني فراهم شود، ساير زمينهها نيز قابليت اتكا و گستره عمل خواهند داشت. كما اينكه ديپلماسي دفاعي در كنار گامهاي مطروحه در باب ديپلماسي عمومي و اقناع خواهد بود كه كارگر و موثر خواهد افتاد. در نتيجه در كنار توجه وافر به واقعيات تاريخي و حقوقي، بايد از ابزار ديپلماسي در جهت پيشبرد اين واقعيات استفاده كرد. بدون شك تكيه ديپلماسي با تاكيد بر منافع مشترك، سبب خواهد شد تاكيد دول تاثيرگذار عرب بر نقاط افتراق، روز به روز كمرنگتر شود.
٭دكتراي حقوق بينالملل عمومي
پژوهشگر مهمان پژوهشكده مطالعات استراتژيك خاورميانه