سياوش يزداني از استقلال كنار گذاشته شد
ستارهاي كه خودش خواست سقوط كند
سامان سعادت
مدافعي كه همين يك سال پيش مليپوش به حساب ميآمد و فرهاد مجيدي درموردش ميگفت هيچكدام از مدافعين ليگ انگشت كوچكش هم نميشوند روز گذشته توسط باشگاه استقلال كنار گذاشته شد. روابط عمومي باشگاه در اين زمينه به انتشار يك خبر كوتاه بسنده كرد: «با نظر كادرفني استقلال، سياوش يزداني مدافع اين تيم دراختيار باشگاه قرار گرفت. سياوش يزداني با باشگاه استقلال قرارداد دارد و تا تعيين تكليف وضعيت او، نميتواند آبيپوشان پايتخت را همراهي كند.» اگر از خود سياوش بپرسيد كه چرا اينگونه شد حتما به داستان خدمت سربازي كه او را در بهترين شرايط ممكن از استقلال جدا و راهي ملوان كرد اشاره ميكند. حتما ميگويد وعدههاي عمل نشده مصطفي آجورلو، قوانين خدمت اجباري و ناملايمتي روزگار در اين رابطه نقش داشته است. پر بيراه هم نميگويد. فقط اينكه او به همه داستان اشاره نميكند. نه اينكه هيچكدام از مدافعين ليگ انگشت كوچك سياوش يزداني نباشند اما اين مدافع 30 ساله يكي از بهترين مدافعان ايران است. او كيفيت بالاي فني خود را در زمان حضور استراماچوني و بعد فرهاد مجيدي نشان داد. كيفيتي كه خيليها را قانع كرد او ميتواند حتي بازيكن مليپوش باشد. در عين حال سياوش يزداني هميشه ازيك مساله رنج برده كه شايد بتوان نامش را گذاشت «سندرم واكنشهاي بيقرار». اين همان چيزي است كه يزداني از سپاهان با خودش به استقلال آورد، به ملوان برد و دوباره به جمع آبيپوشان برگرداند. احتمالا در ذهن همه هواداران اولين مثال اين وضعيت اظهارنظر سياوش در بازي با پرسپوليس در ورزشگاه آزادي بود كه او پرسپوليسيها را تهديد كرد به اصفهان نيايند. او گفت اگر آنها به اصفهان بيايند امنيتشان تامين نخواهد شد! تهديدي بديع و خطكشن در فوتبال ايران! يزداني در برههاي كه زيرنظر استرا و مجيدي (در مقطع اول حضور در استقلال) كار ميكرد تبديل به يك بازيكن نرمال شد ولي با آمدن محمود فكري دوباره تبديل به يزداني سابق شد. اين نقل قول از او كه بعد از رفتن محمود فكري گفت افتخار ميكنم كه براي او بازي نكردم هنوز در ذهن هواداران باقي مانده است. اظهارنظري كه از لحاظ ميزان صداقت به كار رفته در آن قابل تشويق بود اما از نظر حرفهاي يك فاجعه به تمام معنا به حساب ميآمد. استقلاليها و خيلي از اهالي فوتبال از خودشان سوال ميكردند از كجا معلوم اين مدافع فردا روزي دوباره دلش نخواهد اصطلاحا چوب بگذارد لاي چرخ يك مربي ديگر؟ آبيها ميپرسيدند مگر هوادار مسخره شماست كه يك روز دلتان بخواهد براي يك مربي بازي كنيد يا نه؟ داستان سربازي يزداني با آن همه حاشيه وحشتناك نقطه عطفي در دوران حرفهاي اين مدافع بود. اين همان جايي است كه يزداني ميتواند بگويد خارج از اختيارش بوده ولي مرور وقايع همان موقع نشان ميدهد او در مورد سربازي هم ميتوانست بهتر رفتار كند. يعني به جاي درگير شدن با حاشيهها برود، خدمتش را بگذراند و بازگردد. ولي سياوش انتخاب كرد كه در تيم ملوان هم جايي نداشته باشد و يك مدت طولاني از ميادين دور بماند. همانطور كه انتخاب كرد بعد از بازگشت دوباره با مصاحبهها و رفتار خاص و درگيري با مربي وارد حاشيه شود.