از لكنت تا غيبت: چرا ديپلماسي نخبگاني لازم است؟
مجيد افشاني
نشست سالانه مجمع جهاني اقتصاد يا همان اجلاس داووس درحالي در روز جمعه به پايان رسيد كه نمايندگان دولتي و غيردولتي از ايران، در آن حضور نداشتند. فارغ از اينكه اين غيبت، خودخواسته يا تحميلي بوده است، عدم حضور رسمي و غير رسمي در مجامع سطح بالاي بينالمللي، به ضرر منافع ملي تمام ميشود. ظرفيتسازي لازم از يكسو و تعاملات مستمر از سويي ديگر، ميتواند زمينه را براي كنشگري فعال در عرصه ديپلماسي نخبگاني به نفع افزايش قدرت ملي رقم بزند.
چرا ايران بازنده اجلاس داووس 2023 شد؟
در روز نخست اين اجلاس خانم فون درلاين رييس كميسيون اروپا، در سخنراني خود از قراردادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در ليست گروههاي تروريستي حمايت كرد. وزراي امور خارجه كشورهاي اروپايي مثل انگليس، فنلاند، سوئد و... در حاشيه اجلاس ضمن مصاحبه با خبرگزاريها به پيگيري فشار بر ايران در قالب تصويب تحريمهاي جديد تاكيد كردند. در ميانه صداهاي غايب از جمهوري اسلامي ايران، نشستي با عنوان حقوق زنان در ايران با حضور نازنين بنيادي، بازيگر ايراني- انگليسي، تيرانا حسن، ديدهبان حقوق بشر و مسيح علينژاد با اجراي ريما مكتبي مسوول دفتر شبكه العربيه در لندن برگزار شد. ماحصل اين نشست، درخواست بنيادي براي فشار بيشتر اتحاديه اروپا و گروه هفت بر ايران و طرح پيشنهاد علينژاد براي فراخواندن سفراي كشورها و اخراج ديپلماتهاي ايراني بود. نام ايران بار ديگر در داووس و در نشست وزير امورخارجه عربستان، فيصل بن فرحان مطرح شد. وي با بيان اينكه رياض در تلاش است تا راهي براي گفتوگو با ايران پيدا كند، عملا ايران را سد راه ديپلماسي معرفي كرد. فرحان ادعاهاي خود را مبني بر نگراني كشورهاي عربي از برنامههاي هستهاي و موشكي ايران تكرار كرد. عادل الجبير وزير پيشين امور خارجه عربستان نيز در اين اجلاس گفت ايران بايد برنامه هستهاي خود را كنار بگذارد. نكته جالب توجه حضور پرتعداد و سطح بالاي مقامات عربستاني با هفت وزير در اين رويداد بود. در كنار پرداختن مستقيم به مساله ايران، بايد توجه داشت كاركرد مهم اجلاسهايي در اين سطح، مسالهسازي و هنجارسازي بينالمللي در موضوعات مختلف است. دولتها در رقابت با يكديگر، اين صحنههاي بينالمللي را به كارزاري براي ارايه تصوير عمومي بهتر از كشور خود تبديل ميكنند. درحالي در حاشيه اين رويدادها، شبكهسازي، زمينهسازي براي حلوفصل اختلافات و ايجاد زمينه همكاريهاي آتي پيگيري ميشود كه بار عمده اين تلاشهاي ديپلماتيك بر دوش نمايندگان بخش خصوصي، چهرهها و سازمانهاي تاثيرگذار غيردولتي است. ايران زماني بازنده اين ميدان ديپلماسي شد كه نه تنها مقامات رسمي دستگاه ديپلماسي در آن حضور نيافتند بلكه بستر و ظرفيت لازم براي حضور نخبگان ايراني نيز فراهم نشده بود. در نبود نمايندگاني از ايران، ظرفيت گسترده فضاسازي رسانهاي اين نشستها، يك قطعه بزرگ ديگر از پازل اجماع جهاني عليه ايران و ايرانهراسي را كامل كرد.
ديپلماسي نخبگاني، چرا و چگونه؟
ديپلماسي نخبگاني ترجمان عيني رويكرد مردميسازي حكمراني در عرصه سياست خارجي است. در نظم متحول جهاني اين نخبگان و كارشناسان بخش غيردولتي هر كشور هستند كه ميتوانند با عبور از محدوديتهاي رسمي به نقشآفريني فعال و اثرگذار بر هنجارسازيهاي بينالمللي بپردازند. اجلاس داوس نمونه اعلاي اثرگذاري اين نخبگان در عرصه ديپلماسي است. از سال 1971 تاكنون اين دهكده كوهستاني، به بستري براي تعامل سياستمداران و مقامات تصميمگير از يكسو و نمايندگان بخش خصوصي و غيردولتي از سوي ديگر تبديل شده است. از اين بستر گفتوگو رهبران سياسي، سازمانهاي بينالمللي، كارآفرينان، مديران عامل شركتها، انديشهورزان، اساتيد دانشگاه، روساي سازمانهاي مردمنهاد و خيريهها، رسانهها، جامعه مدني، فعالان اجتماعي و حتي سلبريتيها براي پيشبرد اهداف خود بهره ميبرند. هرچند كه منتقدين آن را مجمعي براي نمايندگي يك درصد جامعه جهاني ميخوانند اما بايد اين واقعيت را در نظر داشت كه به هر حال تجميع بازيگران متعدد در زير يك سقف، خوب يا بد بر تصميمسازيهاي جهاني، اثرگذار است. ميهمانان رسمي اين اجلاس كه با دعوتنامه انحصاري در آن شركت ميكنند بين دو تا سه هزار نفر هستند اما در كنار آنها هزاران نفر ديگر براي شركت در رويدادهاي جنبي به داووس ميروند. به همين جهت و بر خلاف سرماي كوهستان آلپ، بازار اجاره براي برپايي غرفه و نمايشگاه از سوي شركتها و سفارتخانهها بسيار گرم ميشود. كشورهاي مختلف با درك اهميت ديپلماسي نخبگاني به تقويت زيرساختهاي لازم براي اين كنشگري دست زدهاند. براي نمونه حتي در كشوري مثل ژاپن كه اقتصاد بخش خصوصي قدرتمند است، وزارت امور خارجه علاوه بر تامين حمايت سياسي و امنيتي، در بودجه سالانه خود رديفي را به عنوان يارانه انديشكدهها درنظر گرفته است. اين حمايت مالي براي تقويت انديشكدهها در پيشبرد ديپلماسي نخبگاني تحت عنوان ديپلماسي عمومي هزينه ميشود.
چه بايد كرد؟
ديپلماسي نخبگاني وجوه متفاوتي دارد و در يك تقسيمبندي ميتوان آن را از منظر انواع بازيگران سه دسته دانست: ديپلماسي انديشكدهاي، ديپلماسي دانشگاهي و ديپلماسي فناوري (شركتهاي دانشبنيان و فناور). جمهوري اسلامي ايران علاوه بر داشتن مزيت در توليد قدرت نرم و معنايي، از ظرفيتهاي قابلتوجهي در پيشبرد ديپلماسي نخبگاني برخوردار است. به عنوان مثال وجود 17 هزار عضو هيات علمي در داخل كشور و تعداد مشابهي در خارج از كشور، به همراه 800 هزار دانشجوي تحصيلات تكميلي، حكايت از يك ظرفيت بالقوه عظيم دارد. تجربههاي محدود اما موفق انديشكده حكمراني شريف به عنوان يك نهادغيردولتي دانشگاهي تاييد ميكند كه اجراي ديپلماسي نخبگاني امكانپذير است اما فعالسازي همه ظرفيتها، تغيير بزرگي است كه عزم و اراده ملي را ميطلبد. اين تغيير رخ نميدهد مگر آنكه حاكميت، تحول در مفهوم قدرت و به تبع آن تحولات دنياي جديد ديپلماسي را بهطور دقيق درك كند. دنيايي كه در آن، با وجود بازيگران متعدد و مسائل پيچيده و نوپديد، مرزهاي ديپلماسي نميتواند و نبايد در دستگاه بروكراتيك دولتي منحصر بماند. اگر ناكارآمدي ساختاري دستگاه رسمي در توليد قدرت معنايي فهم شود، ديگر نبايد رعايت ملاحظات واقعي و ضروري امنيتي، بهانهاي براي غيبت غيردولتيها باشد. در عوض، حاكميت با ايجاد سازوكار مناسب، مسووليت تقويت زيرساختهاي لازم براي كنشگري نخبگان را برعهده ميگيرد. نمونه اخير كه ذكر آن رفت به خوبي نشان ميدهد كه غيبت حتي به عنوان اعتراض ديپلماتيك، اثري جز فرصتسوزي و ايجاد تهديد نخواهد داشت. تكرار اين غيبتها به قيمت ذبح رسانهاي و ايجاد ائتلاف جهاني عليه ايران تمام خواهد شد. توجه شود كه ترك زمين بيشتر از باخت در زمين حريف، به غرور ملي لطمه ميزند. در طرف ديگر اين مطالبه از حاكميت، نخبگان، بخش خصوصي و نهادهاي غيردولتي قرار دارند. حمايت مادي و معنوي حاكميت از نخبگان در اجراي ديپلماسي زماني اثربخش خواهد بود كه ظرافتهاي هنر ديپلماسي را فرا گيرند و با ممارست آنها را نهادينه سازند. مهمتر از همه، نخبگان بايد ابزار ديپلماسي را در خدمت منافع ملي به كار گيرند. در پايان ضمن استقبال از رويكرد مردميسازي حكمراني و تلاشهاي صورتگرفته توسط دستگاه ديپلماسي مثل برگزاري سومين مجمع گفتوگوي تهران، پيشنهاد ميشود هم عرض با تقويت حضور رسمي ديپلماتيك، بستر لازم براي عضويت و مشاركت انديشكدهها و دانشگاهها در مجامع بينالمللي فراهم و ظرفيت برجسته و مغفول ديپلماتهاي بازنشسته در آموزش و اجراي ديپلماسي نخبگاني فعال شود. در محور ديگر، براي مشاركت فعالان بخش خصوصي، تجار و كارآفرينان در اين مهم برنامهريزي شده و توصيههاي سياستي آنها به اجرا درآيد. با وسعت نظر ميتوان ظرفيت ايرانيان خارج از كشور را در قالب شبكه جهاني ايرانيان، ضد تحريم و ضد جنگ احيا كرد و دست كنشگران را در ارتباط با كمپينهاي غيردولتي بينالمللي باز گذاشت.
مدير گروه بينالملل انديشكده حكمراني شريف