انزواي اجتماعي راهحل ما نيست؛ پاتوق مرهم است
ترجمه: روناك حسيني
شايد بين 20 تا 30 سالگي، اين وقتگذرانيها بيزحمت بودند و زندگي اجتماعي ما با سبكترين فرمان در جريان بود. اما حالا بهترين چيزي كه از ما برميآيد يك زمان كوتاه براي يك نوشيدني سريع بعد از سه هفته كاري با يك دوست است.
شيلا ليمينگ، نويسنده و استاد دانشگاه، از ما ميخواهد كه زمان اين وقتگذرانيها را پيدا كنيم يا بهطور دقيقتر آن را پس بگيريم. كتاب جديد او با نام «وقتگذراني: قدرت راديكال كشتن زمان» بخشي از لذتهاي هيچ كاري نكردن با ديگران و تا حدي بيانيهاي براي « بازگرداندن زندگي اجتماعيمان از چرخه مرگبار زندگي معاصر» است.
ليمينگ در خانهاش در ورمانت وقتي در برنامه زوم با هم صحبت ميكنيم، ميگويد: «وقتي ما جوان هستيم، احساس ميكنيم كه تعاملات اجتماعي خودبهخودي هستند: آنها به صورت طبيعي اتفاق ميافتند، ما همينطوري به پست هم ميخوريم. با افزايش سن، به نظر ميرسد كه بايد براي تعاملات اجتماعي بيشتر تلاش كنيم. ملاقاتها ساختارمندتر و گاه رسميتر ميشوند و اغلب يك كار طاقتفرسا. در عين حال ميل به تعاملات معموليتري در ما وجود دارد كه «اهداف» زيادي به آنها وصل نشده، جايي كه هيچ چيز خاصي و هيچ كار خاصي وجود ندارد.»
نظرسنجيهاي مربوط به استفاده از زمان بهطور مداوم نشان ميدهند كه مردم وقت آزاد خود را بيشتر به تماشاي تلويزيون ميگذرانند؛ شايد به اين دليل كه خودمان را بيش از حد خسته ميبينيم كه بتوانيم كار ديگري انجام بدهيم.
موانع وقتگذراني فراتر از يافتن وقت و انرژي و بهطور فزايندهاي، ساختاري هستند. به اصطلاح «مكانهاي سوم»، مكانهايي كه ميتوانيد به راحتي در خارج از خانه يا محل كار خود وقت بگذرانيد، به دليل عواملي مانند كاهش هزينههاي عمومي و خصوصيسازي و... در حال از بين رفتن هستند. در شهرهاي بزرگ، يافتن مكانهايي براي با هم بودن ميتواند دشوار باشد. اين يك چرخه معيوب از نياز به پول براي گذراندن وقت با دوستان و نياز به كار براي كسب درآمد ايجاد ميكند.
بنابراين وقتگذراني نياز به صرف هزينه دارد. ضمن اينكه وقتي براي آينده برنامهريزي ميشود، از قبل به خود قول اين را دادهايم كه بايد از آن لذت ببريم. علاوه بر اين، كيفيت همراه ما هم اهميت دارد. همه ما تجربه اين را داشتهايم كه كنار كسي باشيم كه زمان كافي براي تعامل اجتماعي با ما را ندارد.
ليمينگ ميگويد: «مملو از خاطرات ناخوشايند از وقايعي هستم مدام در عذاب و اضطراب بودهام، زيرا سعي كردهام بيش از حد خود را درگير كنم: «ماندن» در دو مهماني يا پذيرفتن يك دعوت شام حتي هر چند وقت نداشتهام.اين نتيجه فرهنگي است كه مدام ما را وادار ميكند تا هر ذره كمارزشي را از روزگارمان حذف و زندگيمان را «بهينهسازي» كنيم. اين فشارها به دوستيهاي ما هم سرايت كرده است.»
بعد از همهگيري كوويد- 19، بيشتر مردم گزارش كردند كه حلقههاي اجتماعيشان كوچكتر شد و برخي تعاملات اجتماعيشان را از دست دادند. ليمينگ پاتوق كردن و وقتگذراني را براي ارتباط و يافتن معنا به عنوان مرهم پيشنهاد ميكند. اولين قدم اين است كه به دنبال تقويت روابط خود باشيم و نه اينكه صرفا مثل يك حق اشتراك تلويزيوني آنها را تمديد كنيم. او ميگويد: «شما بايد برايش زمان كنار بگذاريد و مطمئن شويد كه وقتي فرصتش را پيدا كرديد، آن را به درستي انجام ميدهيد. اين ممكن است به اين معني باشد كه مودبانه دعوتهايي را كه فقط از روي تعهد شركت ميكنيد، رد كنيد تا خودتان را براي آنهايي كه مهم هستند، آزاد كنيد.» روابطي كه ما ميخواهيم حفظ كنيم، نه تنها به زمان، بلكه به فضايي براي صميميت، رشد و حتي درگيري احتمالي نياز دارند. ليمينگ از اختلافي كه اخيرا با يك دوست قديمي داشت، مينويسد. پس از سه ساعت، آنها نقاط مشتركي پيدا كردند و ليمينگ احساس كرد كه «رابطه آنها به نوعي محكمتر شده است.» اگر هر يك از آنها كمتر سرمايهگذاري ميكرد، ممكن بود كه به سادگي رابطه سرد شود. ليمينگ ميگويد: اين عضلهاي است كه با معاشرت ساخته ميشود و تحمل ما را براي ناراحتي و ظرفيتمان را براي همدلي افزايش ميدهد.
ليمينگ همچنين از كنار گذاشتن انتظارات ميگويد و اينكه هميشه نبايد دنبال «يك سناريو يا دورهمي عالي» بود. ليمينگ بهترين دوست دوران كودكي خود را مثال ميزند كه اكنون در ساحل مقابلش زندگي ميكند و دو فرزند خردسال دارد؛ ليمينگ با دوستش ملاقات ميكند و همراه او براي انجام كارها يا قرارهاي ملاقات ميرود. او ميگويد: «ديدن او در زندگي روزمره براي من بسيار جالبتر از حضور در نوعي محيط اجباري است.» ليمينگ ميگويد: «زماني كه برنامهها اجازه معاشرتهاي گسترده يا حتي چهره به چهره را نميدهند، ارتباط اينترنتي تنها كاري است كه بايد انجام دهيم.» برخي تعاملات ديجيتالي ميتوانند بيشتر از سايرين مفيد باشند؛ چند چت گروهي در واتساپ تقريبا به اندازه حضور در كنار هم منبع سرگرمي و پشتيباني هستند. اين وقتگذراني ميتواند به تعامل با كساني كه اغلب آنها را ميبينيم، اما به عنوان دوست هم به حساب نميآييم، گسترش يابد: كاركنان كافه مورد علاقه ما يا چهرههاي آشنا در باشگاه. يك مطالعه در مقياسي بزرگ اخيرا نشان داد كه داشتن يك «پرتفوي اجتماعي» متنوع، شادي و رفاه بالاتر را به همراه دارد.
در هفتههاي بعد از صحبت با ليمينگ، من ايدهاش را آزمايش ميكنم. بعدازظهر شنبه را با يكي از دوستان نزديك خود به انجام كارها ميگذرانم، سپس صبح يكشنبه را در زوم با يكي از دوستان دور قديمي حرف ميزنم. فاصله تماسهاي كاريام را براي چت در نظر ميگيرم. 10 دقيقه زودتر به يوگا ميروم و قبل از كلاس با مربي گپ كوتاهي ميزنم. ساعت بيشتري به روز من اضافه نشده، وقت خاصي كنار نگذاشتهام، اما تفاوت را احساس ميكنم. برنامه جديد من فضايي را براي اين امكان فراهم ميكند كه به دوستي بربخورم و نيازي به عجله كردن نداشته باشم يا دعوتنامهاي را در آخرين لحظه دريافت كنم و بيبرو برگرد جواب بدهم كه «بله، دوست دارم بيايم.»منبع: گاردين