• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5412 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۶ بهمن

بيماري، شورش يا جرم؟ چرا نبايد مطلق متعرضان جنسي را بيمار دانست؟!

فاطمه كريمخان | آمار متعددي در مورد شيوع آزار جنسي كودكان زير ۱۸ سال وجود دارد، برخي از اين آمار شيوع آزار جنسي كودكان را تا يك از هر ده كودك ارزيابي مي‌كنند. طبيعتا پراكندگي تجربه آزار جنسي كودكان در جامعه‌هاي مختلف متفاوت است، اما لطفا يك‌بار ديگر اين آمار را بخوانيد. با فرض گرفتن اين آمار خوشبينانه، بايد چنين تلقي كرد كه حدود ده درصد از جمعيت جهان پيش از رسيدن به ۱۸ سالگي نوعي از آزار جنسي را تجربه كرده‌اند. روز گذشته اظهارات يك متخصص روانشناسي در گزارشي در مورد تعرض به چند كودك در يكي از شهرهاي جنوبي كشور منتشر شده است كه متخصص محترم در آن ادعا مي‌كند هر نوعي از اعمال آزار جنسي نسبت به ديگران «بيماري رواني» است و همچنين گفته است كه متعرضان به كودكان، خودشان در كودكي تجربه تجاوز و تعرض را از سر گذرانده‌اند. هر دو گزاره‌اي كه توسط اين متخصص محترم عرضه شده بسيار خطرناك است، وقتي شيوع آزار جنسي عليه كودكان چنان چشمگير است كه دور از نظر نيست كه ممكن است برخي متعرضان هم تجربه آزار جنسي در كودكي را از سر گذرانده باشند، اما دو موضوع را نبايد با يكديگر مخلوط كرد. اول اينكه نه! اعمال آزار جنسي عليه ديگران هر چند ممكن است نشانگاني از بيماري را در خود داشته باشد ولي «جرم» است، نه بيماري. با تخفيف دادن اين مساله به بيماري، نبايد بار مسووليت كساني كه به چنين جرايمي دست مي‌زنند را كم كرد و دوم است كه نه! به‌رغم ادعاي متخصص محترم، كساني كه تجربه آزار جنسي را دارند، الزاما مرتكب آزار جنسي نمي‌شوند، چه آمار يكي از هر ده كودك را در نظر بگيريم، چه آمار‌هاي بدبينانه‌تر مانند يكي از هر پنج كودك، يا آمارهاي خوشبينانه‌تر مانند يكي از هر ۱۶ كودك، اگر پيش‌فرض متخصص محترم را بپذيريم بايد چنين در نظر بگيريم كه به‌طور متوسط از هر ده نفر يكي از آدم‌هايي كه از كنار ما رد مي‌شوند، متعرض جنسي هستند. چه شواهد آماري براي تاييد چنين ادعايي وجود دارد؟! در قسمت ديگري از اظهارات آقاي دكتر عليرضا شريفي كه ديروز در روزنامه منتشر شده اعمال آزار جنسي عليه ديگران، به «شورش» تعبير شده و در رديف رفتارهاي ديگري مانند خودكشي و اعتياد قرار گرفته است. اگر اعمال آزار جنسي عليه ديگران بيماري و انحراف است، نمي‌تواند همزمان شورشي عليه ارزش‌هاي جامعه هم باشد، اگر رفتاري اجتماعي و در جهت اعلام مخالفت با نظم موجود است، شيوع آن بايد بسيار بيشتر از آن چيزي باشد كه در جامعه با آن رو‌به‌رو هستيم. خودكشي قطعا نشانه درجاتي از مشكلات سلامت روان است و اعتياد حتما در بعضي از مبتلايان به آن نشانه‌اي از انواعي از اختلال شخصيت است، اما چطور مي‌توان خشونت عليه خود را كه در اعتياد و خودكشي مشهود است، با خشونت عليه ديگري كه در تعرض و تجاوز آن هم به ناتوان‌ترين گروه‌هاي جامعه يعني كودكان مشهود است، يكي گرفت؟! اين بازنمايي تعرض و تجاوز و آزار جنسي به كودكان به عنوان نوعي «شورش» عليه اجتماع و ارزش‌هاي آن، خطرناك‌تر از دسته‌بندي كردن مجرمان مرتكب آزار جنسي در رده بيماران و انگ‌زايي براي بيماري‌هاي حوزه سلامت روان نيست؟ به سختي مي‌توان تصور كرد كه آنچه ديروز از قول آقاي دكتر شريفي در روزنامه منتشر شده، نظرات دقيق يك متخصص روان در مورد آزارگران جنسي و پيشينه و دلايل جرايم آنها باشد، اگر با حسن ظن تصور كنيم كه اظهارات ايشان بد منتقل شده، خوب است ايشان و كساني كه در مورد آزار جنسي كودكان و آزارگران و متعرضان جنسي صحبت مي‌كنند دقت خود را در مورد آنچه به عنوان نظرات‌شان منتشر مي‌شود، بيشتر كنند تا اين تلقي به وجود نيايد كه هر كسي كه تجربه آزار جنسي را دارد در بزرگسالي به آزارگر بدل مي‌شود و آزارگري جنسي به عنوان نوعي بيماري و واكنش به وضعيت‌هاي اجتماعي مساله‌اي قابل درك است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون