• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5414 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۹ بهمن

رياض تضعيف سياسي- اقتصادي و امنيتي تهران را به براندازي ترجيح مي‌دهد

چرا عربستان از تغيير جمهوري اسلامي استقبال نمي‌كند؟

اعتمادآنلاين

 

 

 محمد طلال روزنامه‌نگار مسلط به تحولات غرب آسيا و جهان عرب در تازه‌ترين گزارش تفصيلي كه فارن پاليسي آن را منتشر كرده به بررسي رابطه تاريخي جمهوري اسلامي ايران با عربستان سعودي پس از پيروزي انقلاب اسلامي پرداخته و توضيح مي‌دهد كه چرا خاندان سعودي در اين مقطع به دنبال براندازي نظام سياسي در ايران نيست. 
به گزارش اعتمادآنلاين، شايد بتوان تصور كرد كه عربستان سعودي باتوجه به همه خصومت‌ها ميان تهران و رياض به دنبال سقوط رژيم جمهوري اسلامي ايران است. به هر حال، ملك عبدالله، پادشاه عربستان سعودي، پيش از مرگش در سال 2015، ظاهرا با اشاره به برنامه هسته‌اي ايران، از ايالات‌متحده خواسته بود كه «سر مار را قطع كند.» اما همه اينها ممكن است شاخه و شانه كشيدن لفظي باشد: شواهد فراواني وجود دارد كه نشان مي‌دهد دولت كنوني عربستان منطقي است  و درواقع نمي‌خواهد جمهوري اسلامي سقوط كند. در عوض، رياض به دنبال تضعيف تهران به اندازه كافي براي گرفتن امتيازات ژئوپليتيكي كليدي است. امتيازاتي كه ممكن است شامل سازش ايران در مورد برنامه هسته‌اي خود، عدم مداخله در امور عربي و قطع حمايت از متحدان منطقه‌اي خود مانند حزب‌الله، حوثي‌ها و حماس باشد. 
دو دليل وجود دارد كه فروپاشي تمام عيار نظام سياسي ايران به نفع رياض نيست؛ اولي مربوط به هويت سعودي است. قدرت عربستان سعودي تنها به دليل حضور يك ايران قوي در همسايگي‌اش توجيه‌پذير است. همان‌طور كه تهران براي بسياري از مسلمانان، رهبري شيعيان جهان محسوب مي‌شود، رياض نيز خود را نماد رهبري اهل سنت مي‌داند. بدون ايران در راس تشيع، هويت مفروض عربستان سعودي به عنوان محافظ اهل سنت جهان اسلام از بين خواهد رفت.
 دليل دوم در مخالفت رياض با براندازي در ايران، ترس عربستان از به راه افتادن يك دومينو است. اگر اعتراضات ايران موفقيت‌آميز باشد و منجر به سقوط جمهوري اسلامي شود، مي‌تواند پيامدهاي منطقه‌اي مشابه بهار عربي در برخي كشورهاي عربي، به ويژه حوزه خليج‌فارس داشته باشد. اين مساله براي عربستان بسيار مهم است: اعتراضات جنبش سبز ايران در سال 2009 به عنوان مقدمه‌اي براي بهار عربي دو سال بعد عمل كرد. در آن زمان، كشورهاي حاشيه خليج‌فارس -به ويژه عربستان سعودي- سخت براي سركوب اعتراضات در كشورهاي‌شان تلاش كردند. رياض با تركيبي از تدابير اقتصادي، سياسي و امنيتي به تظاهرات در استان شرقي شيعه‌نشين اين كشور پاسخ داد. در بحرين، تهديد بزرگ‌تر بود: گروهي از كشورهاي خليج‌فارس به رهبري عربستان سعودي نيروهاي خود را براي سركوب اعتراضات تحت رهبري شيعيان اعزام كردند. امروز، اعتراضات جاري ايران مي‌تواند به ‌طور مشابه زنان در سراسر عربستان سعودي و اقليت‌هاي شيعه‌نشين شرق را به اعتراض برانگيزاند.
نويسنده مطلب براي فارن پاليسي در ادامه با اشاره به اينكه بعيد است در اين مقطع تحولات داخل ايران به تغيير نظام منتهي شود، نوشت: فرض كنيم جمهوري اسلامي ايران نباشد، خب سقوط حكومت ديني چه معنايي براي آينده حكومت در ايران خواهد داشت؟ اگر رهبران روحاني بركنار شوند، كشور احتمالا يا توسط رهبري نظامي از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اداره مي‌شود يا مانند سوريه يا ليبي چند تكه مي‌شود. اين تقسيم مي‌تواند اشكال مختلفي داشته باشد، دولت‌هاي رقيب (مانند مورد طرابلس و بنغازي در ليبي) يا تقسيم ارضي براساس خطوط قومي. 
در سناريوي نخست ممكن است شاهد برخورد گروه‌هايي باشيم كه جمهوري ايران را ترجيح مي‌دهند و گروه‌هايي كه خواستار بازگشت سلطنت (پهلوي) سرنگون‌ شده در سال 1979 هستند. سناريوي دوم مي‌تواند شامل دولت‌هاي سرزميني- قومي باشد كه توسط دولت‌هاي كرد، عرب، آذري و بلوچ اداره مي‌شوند.
هر يك از اين موارد پيامدهاي امنيتي جدي براي رياض و منطقه خليج‌فارس خواهد داشت. يك ايران تحت رهبري نظامي مي‌تواند رويكرد به‌ شدت خصمانه در برابر رياض داشته باشد. چند روز پس از تهديد عربستان سعودي توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اكتبر گذشته، رياض به واشنگتن اطلاع داد كه اطلاعاتي دريافت كرده كه ايران در حال آماده شدن براي حمله به خاك عربستان است. اگرچه هنوز آن اطلاعات ادعايي هرگز به حمله در ميدان تبديل نشد اما اين تهديد يادآور حملات به آرامكوي سعودي در سال 2019 بود.
بهار عربي كشورهاي مهم خاورميانه مانند سوريه و ليبي را تكه تكه كرد و به تقويت يا تولد گروه‌هاي تروريستي مانند داعش كه منطقه را بي‌ثبات كرده‌اند، كمك كرد. اگر تهران تضعيف شود، ممكن است چيزي مشابه در مورد جناح‌هاي تجزيه‌طلب ايران رخ دهد. اين مساله مي‌تواند منطقه را گرفتار خطر و آشفتگي آن‌هم در زماني كند كه كشورهاي خليج‌فارس در حال توسعه پروژه‌هاي بزرگ براي تنوع بخشيدن به منابع اقتصادي خود هستند تا از سوخت‌هاي فسيلي دور شوند. تمام اين تلاش‌ها به سرمايه‌گذاري خارجي وابسته است كه جذب اين سرمايه‌گذاري هم مستلزم انسجام و ثبات دولت است.
جمهوري اسلامي با وجود پيوندهايش با گروه‌هاي مسلح منطقه‌اي مانند حزب‌الله و حوثي‌ها، به دنبال متعادل كردن نفوذ منطقه‌اي خود در مقابل كشورهاي عربي خليج‌فارس و ارتش ايالات‌متحده است. اين استراتژي به ايران اجازه مي‌دهد تا وجهه خود را به عنوان يك قدرت منطقه‌اي حفظ و از منافع خود محافظت كند و در عين حال امتيازاتي را از همسايگان خود بگيرد. فروپاشي كامل جمهوري اسلامي ممكن است اين گروه‌هاي مسلح وابسته را تضعيف كند، اما همچنين مي‌تواند باعث تشديد فعاليت آنها شده و خطر بيشتري را متوجه رياض و همسايگانش كند. بدون فرماندهي مركزي چون ايران، اعضاي اين گروه‌ها مي‌توانند به مبارزاني تحت فرماندهي ديگران تبديل شده و طبيعتا اين مساله بر بي‌ثباتي بيشتر منطقه تاثيرگذار خواهد بود. اين نوع فراز و فرودها مي‌تواند جنبش‌هاي تحت رهبري شيعيان در سراسر منطقه، مانند جنوب عراق - در مرز با عربستان سعودي- و در ميان حوثي‌ها در يمن را احيا كند. در چنين شرايطي عربستان سعودي به جاي تحريك به فروپاشي نظام سياسي در ايران، ترجيح مي‌دهد به آرامي ايران را بدون درگير شدن در رويارويي مستقيم نظامي ضعيف و ضعيف‌تر كند. درحالي كه تهران به دليل نوع پاسخ به اعتراض‌هاي داخلي، اتهامات همكاري با روسيه در اوكراين و توافق هسته‌اي احيا نشده با فشار جهاني مواجه است، به نظر مي‌رسد رويكرد رياض كارساز است. محمد بن سلمان مي‌خواهد ايران به اندازه‌اي ضعيف باشد كه مجبور شود براي برنامه هسته‌اي و نفوذ منطقه‌اي خود امتيازاتي بدهد، اما تهران كاملا بي‌ثبات شده بيشتر از اينكه فايده داشته باشد به پادشاهي سعودي آسيب مي‌زند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون