تبيين تاريخي از تجربه جنگ با كدام رويكرد
2) تداوم حضور 20 ماهه ارتش متجاوز و اشغالگر در سرزمين ايران، به دليل ناتواني قواي نظامي ايران در آزادسازي مناطق اشغالشده، همزمان با نگراني از درگيريهاي خياباني و بيثباتي سياسي در سال 1360، با ورود سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به فاز مسلحانه، الزامات آزادسازي مناطق اشغالي را با استفاده از قدرت نظامي بيش از گذشته آشكار كرد و منجر به توجه به ماهيت نظامي جنگ به عنوان يك امر استراتژيك و الزامات آن براي «خلق قدرت نظامي» شد. چنانكه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر متاثر از اين تحول فكري و رفتاري بود و هماكنون نيز شالودههاي قدرت دفاعي كشور بر همين اساس قرار گرفته است.
3) هدفگذاري و تصميمگيري براي ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، بر پايه توانمندي و دستاوردهاي سياسي آزاد شدن مناطق اشغالي، به معناي ناديده گرفتن ماهيت نظامي و الزامات آن، همچنين پيامدهاي مخاطرهآميز جنگ در خاك عراق بود كه به مدت شش سال مانع از دستيابي به يك پيروزي نظامي تاثيرگذار براي امتيازگيري از دشمن و متحدان آن با هدف خاتمه دادن به جنگ، با سقوط صدام شد.
4) حملات نظامي عراق در فروردين ماه 1367 و خطر تكرار تجربه آغاز جنگ در پايان آن، چهره نظامي جنگ و پيامدهاي مخاطرهآميز آن را بيش از گذشته آشكار كرد و موجب تصميمگيري براي پذيرش قطعنامه 598 و پايان دادن به جنگ، يك سال پس از تصويب آن شد. در واقع تصميمگيري براي پايان دادن به جنگ، تحتتاثير ادراك از ماهيت نظامي جنگ و پيامدهاي سياسي- نظامي آن در تهديد تماميت ارضي و موقعيت سياسي كشور صورت گرفت.
هماكنون تفكر رايج در حوزه تاريخنگاري و تبليغات رسانهاي درباره موضوع و مساله جنگ با عراق پس از چهار دهه، همچنان براساس دوگانگي «ماهيت نظامي و كاركردگرايي سياسي- اجتماعي»، در ذيل مفهوم دفاع مقدس جريان دارد. حال آنكه با گسترش دامنه تهديدات نسبت به ثبات سياسي و قدرت منطقهاي جمهوري اسلامي كه با تشديد بيثباتي امنيتي در كشور، آشكار شده است، رويكرد سياسي به تهديدات نظامي و خطر جنگ، امكان غافلگيري در برابر وقوع جنگ را افزايش خواهد داد. توجه به مخاطراتي كه در اين زمينه وجود دارد، نيازمند ارزيابي نظامي از ماهيت تهديدات و تحولات پيش رو و احتمال تلاقي بيثباتي سياسي و بحران امنيتي با تهديدات نظامي، ميباشد. چنين برداشتي از ماهيت تهديدات نظامي و آمادگي در برابر آن، بيش از آنكه برآمده از اطلاعات و تحليلهاي سياسي و نظامي باشد كه هست، براساس مباني و پشتوانههاي نظري از تجربه جنگ و تفكر استراتژيك نسبت به «مخاطرات استراتژيك» حاصل خواهد شد كه شالودههاي آن بايد در ادبيات نظامي جنگ و نظام رسانهاي و تبليغاتي آن توليد شود.