در نشست بررسي چالشهاي فراروي زنان و دختران براي دسترسي به آموزش در محل انجمن حامي بررسي شد
حل مساله آموزش دختران افغان در گرو تعامل منطقهاي و بينالمللي
گروه ديپلماسي
24 ژانويه مصادف با 4 بهمن به مناسبت روز جهاني آموزش، فرصتي بود تا در خصوص اتخاذ سياستها و تصميمات اخير نظام طالبان در افغانستان درباره حذف دختران از عرصه آموزش در اين كشور گفتوگو شود. همزمان با اين مناسبت بينالمللي، نشست آسيبشناسي و بررسي چالشهاي فراروي زنان و دختران براي دسترسي به آموزش كه در محل انجمن حامي و با حضور كارشناسان و صاحب نظران اين حوزه برگزار شد، چند محور مرتبط از جمله آسيبشناسي تئوريك و بررسي انديشههاي نظام حاكم در افغانستان، چالشها و آثار عدم دسترسي زنان و دختران به نظام آموزش رسمي مورد بررسي قرار گرفت.
بازگشت طالبان مساوي با سقوط نظام آموزشي مدرن در افغانستان بود
دكتر سردار رحيمي، معاون پيشين وزارت معارف افغانستان ميگويد: به دنبال روي كارآمدن طالبان با فروپاشي نظام آموزشي مدرن در افغانستان روبهرو هستيم و علت مهم آن نيز اين است كه طالبان نظام آموزشي افغانستان را كه در طول بيست سال گذشته ساخته شد آموزش غربي و عامل سرسپردگي به غرب ميداند و به دنبال استحاله كلي آن و جايگزيني با مفاهيم و ارزشهايي است كه با نظام ارزشي خود منطبق باشد و در عين حال، نوع نگاه محدودكننده طالبان به زنان نيز مانع بزرگي براي دسترسي آنان به نظام آموزش مدرن است، هر چند كه برخي معتقدند فيصله طالبان براي سلب حق آموزش به زنان يك فيصله سياسي است و ابزاري براي كسب مشروعيت و اخذ امتيازات سياسي از غرب كه البته رفتار طالبان در واكنش به مخالفتهايي كه در سطح منطقهاي و بينالمللي با اين تصميمات انجام شده نيز، بيشتر به اين احتمال ميرود كه طالبان به دنبال انجام يك معامله بزرگتر با دنيا بهوسيله زنان و حقوق بشر زنان است.
تصميم طالبان، تهديدي بزرگ براي زنان افغان
معاون سابق وزارت معارف افغانستان با نگراني تصميم اخير، طالبان را به منزله تهديدي بزرگ براي زنان افغانستان ميداند با اين فرض كه تجربه نشان داده است كه طالبان بر سر ايدئولوژي و باورهاي خود معامله نميكند و از آنها كوتاه نميآيد. اما نقطه اميدواركننده اين است كه شايد طالبان در عرصه رسمي بتواند جلو آموزش زنان را بگيرد اما تجربه گذشته نشان داده كه زنان راههاي خود را براي دسترسي به آموزش از طرق ديگر و به صورت غيررسمي پيدا خواهند كرد. از سوي ديگر براي طالبان امكان اينكه بتواند به صورت عملياتي و فوري دست به تغيير نظام آموزش رسمي در افغانستان بزند نيز امكانپذير نخواهد بود و به حداقل سه تا پنج سال زمان نياز دارد و در اين فاصله فشار جامعه بينالمللي شايد بتواند بر محدوديتهاي اعمالشده از سوي طالبان فايق آيد و طالبان را به پاي ميز مذاكره بكشاند. در اينجا آنچه مشخص است اين است كه طالبان فعلي به ظاهر با مساله آموزش به شكل عام آن مشكلي ندارد و از اين رو ميتوان با فشار و در عين حال پذيرش برخي محدوديتهاي مورد نظرشان از پايمال شدن كامل حق آموزش زنان جلوگيري كرد و فشار منطقي به طالبان ميتواند در متعادلتر كردن رفتارهاي طالبان كمك كند.
با توجه به نوع ديناميك متغيرها در افغانستان نبايد تصميمات به صورت عجولانه و آني گرفته شوند و فراموش هم نكنيم كه هر گونه سرمايهگذاري و همكاري در عرصه آموزش به صورت پايدار ميتواند چراغ اميدي را برايمان در حال و آينده اين كشور روشن كند.
طالبان زن را مزرعه مرد ميداند
دكتر محمد حسين عمادي، مشاور ارشد برنامه توسعه سازمان ملل در افغانستان از ديگر سخنرانان اين نشست بود كه تحليل خود را از وضعيت موجود بر نوع قرائت و برداشت طالبان از زن در نظام ارزشي آنها متمركز كرده و گفت: طالبان زن را مزرعه مرد ميداند كه ضرورتا بايد در خانه و در دسترس باشد. هر چند كه در تعامل با محيطهاي بينالمللي، طالبان مدعي است كه با آموزش به شكل عام مشكلي ندارد و آنچه موجب ايجاد محدوديتها شده است، مخالفت با نوع پوشش زنان در محيطهاي آموزشي و اختلاط غير شرعي آنان با مردان در محيطهاي عمومي است. در اينجا چند نكته قابل توجه است، يكي اينكه در صورتي كه طالبان با مقاومت جدي هم از داخل و هم از بيرون در مقابل خود روبهرو نشود، قطعا در آينده ايجاد تغييرات كلي در نظام آموزشي در افغانستان را مورد هدف قرار داده و به تغييرات بنيادي خواهد پرداخت و نكته ديگر اينكه نسل جديد حاكميت طالبان، چگونگي برقراري تعامل با جامعه بينالمللي را فراگرفته و در عين حال راههاي اخاذي بينالمللي را نيز ياد گرفته است. راهي كه ميتواند به جذب ميليونها دلار از غرب منتهي شود و البته در اين ميان فرصت براي چانهزني براي حقوق زنان يكي از همان ابزارهاست كه طالبان با آن بازي ميكند.
نياز به حركتهاي بشردوستانه داريم نه اقدامات صرفا سياسي
محمدحسين عمادي در ادامه سخنانش گفت: در اين راستا نهادهاي مدني و غيررسمي ايراني با انجام حركتهاي بشردوستانه و ديپلماسي عمومي بهتر ميتواند به بهبود وضعيت كمك كند زيرا ديالوگ رسمي ما مخدوش است و ما در كشوري به سر ميبريم كه خودمان محدوديتهاي خاص خود را داريم بنابراين فعاليتهاي بشردوستانه در مقابله با طالبان بيشتر به كار ميآيد. بعد از تصميم اخير طالبان در ايجاد محدوديت براي تحصيل دختران در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي، اكثر دانشگاهها در كشور ابراز نگراني كردند اما به نظر فضاي احساسي بيشتر غالب است و ما نياز به اقدامات حساب شده در اين مورد را داريم. لزوم كار مطالعاتي و حساب شده براي دانشگاههاي ما ضروري است. بايد از اقداماتي كه بار سياسي دارند خودداري كنيم تا مساله آموزش به بيراهه كشيده نشود.
طالبان يك واقعيت است و نه حقيقت و نگراني اصلي در حال حاضر ملت افغانستان است. ما بايد با ايجاد زمينههاي تعاملي و تحريك طالبان، راه براي خروج از بنبست ايجادشده را پيدا كنيم. تنها راه همه بحرانهاي بشري منجمله بحران افغانستان اول همكاري و دوم استفاده از تكنولوژي و نوآوري است.
بيانيه وزارت خارجه ايران جديت لازم را نداشت
فاطمه اشرفي، دبير نشست در تاييد صحبتهاي كارشناسان گفت: بيانيه وزارت امورخارجه در مورد منع تحصيل زنان در افغانستان به اندازه كافي جديت و آمريت لازم را نداشته در حالي كه ساير كشورهاي اسلامي حتي مصر و عربستان كه در ميان كشورهاي اسلامي به كشورهاي محافظهكاري معروف هستند، بيانيههاي بسيار شديدتري را صادر كردند. در فضاهاي دانشگاهي نيز موجهاي حمايتي فاقد پشتوانههاي پايدار حمايتكننده است و از همه مهمتر اينكه بسياري از تصميمگيريها فاقد حداقل اطلاعات لازم در خصوص نظام آموزشي افغانستان، سطح و چگونگي حمايت از دانشجوياني است كه قرار است مورد حمايت قرار گيرند. قطعا ايجاد يك فضاي منطقهاي و حتي بينالمللي مشترك براي اعمال فشار بر طالبان براي تغيير رويهها و سياستهاي فعلياش، بسيار بسيار ارزشمندتر و موثرتر از جرياناتي است كه فاقد برنامه و استراتژي كلان و حتي ظرفيتهاي مادي و معنوي براي پاسخگويي به نيازهاي ايجاد شده از سوي نظام طالبان است.
طالبان هنوز ماموريتي براي خود تعريف نكرده است
سيد علي موجاني محقق و پژوهشگر تاريخ منطقه به ريشههاي زنستيزي طالبان و تاثيري كه طالبان ميتوانند بر منطقه بگذارند اشاره كرده و با طرح اين سوال كه «طالبان كدامين ماموريت، نقش و مسووليتي براي خودش قائل است، پاسخگويي به آن را نكته كليدي براي بسياري از ابهامات دانست. موجاني افزود: طالبان هنوز ماموريت خود را تعريف يا آشكار نكرده است. حتي در شرايطيكه ماموريت مبارزه با اشغال تمام شده است، مهمترين گام طالبان بايد معرفي و تعريف مانيفستي از خود با اعلام آمادگي براي تدوين پيشنويس قانون اساسي باشد. پس از اين، جامعه جهاني با مطالعه آن متن بايد بسنجد كه اين حكومت چگونه ميخواهد و ميتواند مناسبات خود را تنظيم كند. دنيا، منطقه و همسايگان بايد بدانند كه اين حكومت جديد چه گفتماني دارد و لذاست كه «فقدان يك مانيفست يا قانون اساسي مدون از سوي طالبان اين پيام را ابلاغ ميكند كه طالبان نتوانسته ثابت كند كه دولتي مشاركتجو و مسووليت پذير در منطقه است».
نبايد تمام موانع موجود را به طالبان نسبت داد
سيد علي موجاني در بخشهاي ديگري از سخنانش با اشاره به اينكه براي درك مشكلات طالبان بايد به اين نكته توجه كنيم كه طالبان بر چه بستر فكري سوار شده است، گفت: پشتونهاي طالب در دو گروه روستايي و شهري طبقهبندي ميشوند. جامعه شهري پشتونها موقعيتهاي اجتماعي و برخي از عادات عرف را پذيرفتهاند اما در مقابل طبقه روستايي و كوچرو به مقابله عليه همان موقعيتها و عداوت نسبي هم برخاسته و جهاد ميكنند. فقر زياد و هزينه بالاي تحصيل نيز از عوامل مهم ديگري است كه از گذشته وجود داشته و ارتباطي با طالبان و مقابله آنها با تحصيل دختران ندارد. در كنار اين عامل، علل ديگري نيز از دهههاي قبل وجود داشته كه اشتباه است اگر آن را به سياست طالبان تعميم داد ولي با اين وجود بايد به بررسي تبعات همپوشاني آنها با رويكرد طالبان نيز عميقا انديشيد.
عللي چون: فقدان زير ساختها و نبود معلم زن كه عرصه را براي محدوديتهاي طالبان مهيا ساخته است، يا بحث بياعتمادي به خارجيها و غربيها و پروژههاي آموزشي آنها، نصاب آموزشي، بحث كودكهمسري و دلايل ديگر كه اينك با ميراث تاريخي طالبان در اعمال محدوديت عليه زنان تنيده شده و اين تصور را ايجاد كرده است كه همه اين خشونتها و سختگيريها متاثر از اراده طالبان است. در واقع ميراث داخلي در كنار مشكلات امروز باعث شده طالبان به تبعات خارجي و بينالمللي آموزش زنان توجه نكند و به عنوان تنها متهم يا متهم اصلي معرفي شود.
تشكيل اتحاديههاي دانشگاهي در نوار مرزي با افغانستان مفيد است
اين كارشناس ارشد مطالعات منطقهاي در پايان سخنانش گفت: طالبان ناچار است تكنولوژي آموزشي داشته باشد و در اين مسير همكاريها و تعاملات منطقهاي و بينالمللي را بپذيرد. در عين حال تشكيل اتحاديههاي دانشگاهي از كشورهاي همسايه در نوار مرزي كه با افغانستان امتداد زباني و فرهنگي مشترك دارند، در دراز مدت ميتواند حداقل مسير آموزش را براي دختران در سطح عالي متوقف نكند و در عين حال بخشي از مشكل طالبان را به ميزان موثري بكاهد. اين اتحاديهها با ايجاد «كمپهاي دانشجويي و با جذب كمكهاي بينالمللي و نظارت و مشاركت طالبان» ميتوانند به حل معضل افغانستان در مساله آموزش تا حدي كمك كنند و اگر معضل افغانستان اندكي تخفيف پيدا كند، آنگاه طالبان مشكلاتش هم در مسير كسب مشروعيت فروكاسته خواهد شد.