ادامه از صفحه اول
برجام منطقهاي ضرورت و نياز روز
مزيتها و بازدارندگيهاي نظامي و تسليحاتي بايد ضرورتا در جهت تقويت اقتصادي و توسعه كشور هزينه شود. لذا اولين شرط موفقيت در هر گونه مذاكره و توافق، نگاه راهبردي در جهت اعتمادسازي پايدار بين بازيگران و تحقق اهداف توسعهاي به عنوان منفعت اساسي است. اين نكته از اين جهت اهميت دارد كه نميتوان به مذاكرات جاري با عربستان و توافق منطقهاي صرفا به عنوان تاكتيك و راهحلي براي برونرفت از معضلات سياست خارجي نگريست. براي روشن شدن و تنوير بيشتر موضوع لازم است به شرايط منطقهاي و بينالمللي كه موجب ايجاد ضرورت و نياز براي اولويت برجام منطقهاي شدهاند اشاره شود.
۱- نظم بينالملل كنوني از حالت سلسله مراتبي به حالت شبكهاي و ظهور اتحادهاي كوچكتر تغيير يافته كه در آن منافع كشورها عمدتا در درون آنها شكل گرفته و در درون حلقههاي بزرگتر به نتيجه ميرسند. لذا در شرايط فعلي لزوما و منحصرا توافق با هژمون نميتواند مدافع بيرقيب در حفظ منافع ملي تلقي شود. در اين شرايط، طرحها و كنشهاي جايگزين شبكهاي و منطقهاي نيز به خودي خود ميتوانند موجب توافقاتي شوند كه در نهايت قادر به حفظ منافع ملي شوند. در واقع نظم سلسلهمراتبي در ساختار هرم قدرت در نظام بينالملل به ساختار شبكهاي و منطقهاي و اتحادهاي توسعهمحور تغيير شكل داده است.
۲- ديجيتالي شدن ارتباطات و اقتصاد مسير جديدي در توسعه ايجاد كرده كه مسابقه كشورها در حوزه اقتصاد و توسعه را شدت بخشيده است. اين تحول فناورانه موجب شده است توسعه نقش مهمي در مقوله توازن منطقهاي و جهاني و ايجاد بازدارندگي ايفا كند. لذا كشورها به مقوله توسعه و پيشرفت در تعامل خود با ساير كشورها بيش از محاسبات نظامي يا دستكم در كنار آن توجه ميكنند.
۳- تهاجم روسيه به اوكراين و تغيير صحنه امنيتي ميان روسيه و غرب ميتوانست شرايط مساعدي را براي گرفتن امتيازات بيشتر توسط ج.ا.ا در مذاكرات برجامي ايجاد كند. اما بالعكس ادعاي كمكهاي پهپادي ايران به روسيه در تهاجم به يك كشور عضو سازمان ملل كه به لحاظ حقوقي ذيل بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد تجاوز محسوب ميشود زمينه مناسب در شرايط قبلي را بهشدت تحتالشعاع قرار داده و امكان توافق پيرامون برجام فرا منطقهاي را بسيار كمرنگ كرده است. به ويژه آنكه برخي تحولات ضد امنيتي از جمله حمله پهپادي به تاسيسات نظامي ايران فضاي روابط بين ج.ا.ا و غرب را از ديپلماسي دور و به گونهاي به درگيري نزديك كرده است.
۴- اعتراضات و اغتشاشات داخلي در سه ماهه گذشته موجب تقويت جناحهاي ضد ايران در غرب شده و موج جديدي را در حوزه حقوق بشر و لاجرم در افكار عمومي كه از قدرت مشروعيتزايي و مشروعيتزدايي در تحولات سياسي برخوردار است ايجاد كرده است.
۵- مصوبه اخير پارلمان اروپا در قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست تروريسم نيز يك عقبنشيني آشكار در روابط ايران و اروپا به عنوان بخش تفكيكناپذير توافق برجام محسوب ميشود.
۶- سه عامل فوقالذكر آشكارا موجب تضعيف امكان احياي برجام شده و دورنماي توافق را با اختلال شديد مواجه كرده است. اين وضعيت به حدي است كه حتي بازدارندههاي ايران نظير غنيسازي بالاي اورانيوم و ساير ابعاد بازدارندگي نيز نتوانسته است غرب را به سوي احياي توافق سوق دهد.
۷- تغيير راهبرد و روشهاي سلطهگري امريكا در مناطق از حضور و دخالت ظاهري از جمله عقبنشينيهاي نظامي و اثرگذاري با سر شبكههاي جهاني تحت اختيار از قبيل سلطه دلار و تحريمها موجب شده است كه بازيگران منطقهاي نياز و ضرورت بيشتري به استفاده از تواناييها و ظرفيتهاي ملي، منطقهاي و بينالمللي خود از جمله تسلط بر حوزه انرژي و توانايي در ايجاد ائتلافهاي منطقهاي و شبكهاي براي حفظ و حراست از منافع ملي از جمله رشد و توسعه احساس كنند. اين وضعيت به نوبه خود استقلال بيشتري به رفتارهاي ملي، منطقهاي و بينالمللي بخشيده و سياستهاي بازيگران منطقهاي را از موضوعيت و اثرگذاري بيشتري در منطقه و جهان برخوردار كرده است. لذا توافقهاي منطقهاي از ظرفيت ايجاد تحول و مانايي بيشتري براي حفظ منافع برخوردار شدهاند .
۸- در چنين وضعيتي، كشورهاي كرانه جنوبي خليج فارس به حدي از پيشرفت و توسعه رسيدهاند كه در صحنه تعامل جهاني و در شبكهها و اتحادها و كالاهاي موجود جهاني اثرگذار و تعيينكننده هستند. ظهور اين وضعيت به معناي آن است كه هر گونه توافق از حيث امنيتي، دفاعي، اقتصادي و توسعهاي ميتواند علاوه بر تامين تعريف شده منافع و كاهش آسيبپذيري در محيط مناسب منطقهاي، به علت ايجاد زمينههاي مناسب ناشي از ثبات و پايداري نسبي، به رفع موانع براي احياي برجام فرا منطقهاي نيز كمك كند.
۹- ظهور مجدد نتانياهو و افزايش تهديدات ناشي از بالا گرفتن جنايتهاي صهيونيستي موجب بيثباتسازي بيشتر خاورميانه و لاجرم نارضايتي اعراب به ويژه عربستان شده است. چرا كه كشورهاي منطقه با ظهور چين و قدرتهاي جديد اقتصادي و عقبنشينيهاي نظامي امريكا از منطقه، توسعه و پيشرفت اقتصادي را به عنوان راهبرد اصلي در افزايش منافع ملي قرار داده و در اين مسير برنامههاي بلندمدتي را براي رفاه و ترقي در كشورهاي خود تدوين كردهاند. در چنين وضعيتي طبعا هرگونه تحرك ضد امنيتي موانع متعدد و تهديدات بزرگي را بر سر راه تحقق پيشرفتهاي اقتصادي قرار خواهد داد. يكي از همين تهديدات، افزايش درگيري رژيم نتانياهو با ايران خواهد بود كه فضا را بيش از پيش در منطقه امنيتي خواهد كرد. اعراب خليج فارس به ويژه كشورهاي كوچكتر نظير امارات ميدانند كه در صورت درگيري و تخاصم مسلحانه بين ج.ا.ا و اسراييل تهديد وجودي (existential threat) متوجه آنان خواهد شد. لذا به نظر ميرسد كشورهاي منطقه در چارچوب راهبردهاي توسعهمحور جديد خود و در جهت امنيتزايي تمايل بيشتري به توافقات اصولي با ج.ا.ا خواهند داشت .
۱۰- رفتارهاي سياسي امنيتي عربستان عليه ج.ا.ا ناشي از احساس تهديد اين كشور از به هم خوردن توازن با ج.ا.ا است. در مقابل، عربستان مايل به تضعيف وجودي ج.ا.ا نبوده و داراي توهم فروپاشي نيست. چرا كه در اينصورت تبعات منفي آن بهشدت متوجه امنيت داخلي عربستان و از بين رفتن توجيه افزايش قدرت و بزرگتري اين كشور در منطقه خواهد شد.
۱۱- چين و كشورهاي اقتصاد محور بزرگ در شرايط فعلي طبعا از هر گونه پيشنهاد و نظم امنيتي كه ثبات و پايداري ايجاد نموده و راه را براي اجراي طرحهاي اقتصادي و توسعهاي و سرمايهگذاري به ويژه در بخش مگا پروژهها هموار ميكند استقبال خواهند كرد. به نظر ميرسد حتي امريكا در اين مورد خاص موافق جهتگيريهاي چين بوده و به ايجاد محيط با ثبات اقتصادي براي خاورميانه متمايل است. از سوي ديگر چنانچه امريكا به احياي برجام علاقهمند باشد، در شرايط فعلي كنگره، افكار عمومي و روابط فزاينده خصومتآميز بين دو كشور قادر به تحرك رسمي براي احياي برجام نخواهد بود. لذا طبعا در اين حالت از برجام منطقهاي حمايت خواهد كرد.
اينها و دلايل ديگر از قبيل تمايل سياسي قطر، عمان و كويت به برقراري ثبات بيشتر از طريق بسط روابط دوستانه با ج.ا.ا نشان ميدهد كه در شرايط فعلي دستيابي به برجام منطقهاي شامل طيف وسيعي از ابعاد امنيتي، اقتصادي و فرهنگي بين ج.ا.ا با كشورهاي عرب جنوبي يك اولويت راهبردي و ضرورت تام براي صيانت از منافع ملي در وضعيت بحراني و پيچيده منطقهاي و بينالمللي خواهد بود.
طرح نويي كه امام درانداختند
1) امام(ره) اما چند كار مهم انجام دادند كه نخستين آنها، برانداختن نظام سلطنتي موروثي 2500 ساله در ايران بود. سلطنتي كه پسر را به جاي پدر بر تخت سلطنت مينشاند، بدون اينكه مشخص باشد، آيا اين وارث شايستگي نشستن بر چنين جايگاهي را دارد يا نه؟ امام (ره) اين چرخه معيوب را برانداخته و طرح نويي درانداختند. اهميت اين دستاورد امام زماني بيشتر ميشود كه بدانيم، در تاريخ ايران هيچ فرد و جرياني حتي فكر تغيير دادن اين ساختار را نيز در سر نميپروراند. حتي مرحوم مصدق هم كه نفت ايران را ملي كرده و جنبشي اجتماعي ساماندهي كرد، تلاشي براي تغيير ساختار سلطنت نداشت.
2) كار بزرگ دوم امام(ره) اين بود كه در زمانهاي كه نظامهاي مادي و كاپيتاليستي بر دنياي غرب و شرق حاكميت داشت و دين در شمايل افيون تودهها مطرح ميشد، امام(ره) دين و اسلام را وارد صحنه جامعه ايراني كرده و دين را بر اساس خواست ملت در مباحث مختلف حاكميت نقشآفرين كردند. در درون اين حاكميت اسلامي امام كار مهمتري هم صورت دادند و آن اينكه فتاواي مراجع مختلف ديني را در قالب يك مفهوم متعالي كه «قانون» است، معنا و مفهوم بخشيدند.به عبارت روشنتر، امام (ره) اعلام كردند ضمن احترام به همه مراجع و فتاواي ايشان، موضوع مهم و بنيادين در كشور، قانون است.
3) كار مهم بعدي امام(ره) اين بود كه پايههاي استقلال كه يكي از مهمترين آرزوهاي تاريخي ملت بود را محقق كردند. مقابله با استبداد و سلطه خارجي، مخرج مشترك همه طيفها و گروههاي ايراني بود و امام اين آرزو را محقق كردند. كشوري مستقل و غيرمتعهد كه نه به شرق وابستگي دارد و نه به غرب از پس تلاشهاي امام(ره) و مردم شكل گرفت.
4) امام(ره) اعتماد به نفس بالايي به ملت ايران داد. زماني كه صدام با كمك كشورهاي اروپايي، اتحاد جماهير شوروي، اعراب حاشيه خليج فارس و...به ايران حمله كرد، حتي يك ايراني در كشور وجود نداشت كه نسبت به پيروزي و حفاظت از تماميت ارضي كشور، شكي به دل خود راه دهد. جوانان با يك ايمان و اعتماد به نفس بالا راهي جبههها ميشدند و از كشور خود دفاع ميكردند.
5) امام پايهگذار احزاب نيز شدند و به فعاليتهاي حزبي مشروعيت دادند. زماني كه مجموع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز جدا شد، امام بر اين انشعاب صحه گذاشتند و اعلام كردند، نتيجه تفكرات مختلف جامعه، در فعاليتهاي حزبي متبلور ميشود. در اين فضا بود كه مجمع روحانيون مبارز با تاييدات امام(ره) مجلس سوم را به دست گرفتند. از سوي ديگر، هنر امام در اين بود كه در يك زمان خاص، محدود نبودند و فتاواي جديدي متناسب با شرايط نوين ارايه ميكردند.
6) امام همچنين ميدان مديريت كشور را در اختيار اشخاص صاحب تجربه و تخصص قرار دادند و خود راهي قم شدند. در واقع امام به ظرفيتهاي كشور اعتماد كرده و جوانان را باور كردند. كشوري كه در بند يك ديكتاتوري بود با هدايت امام آزادي را تجربه كرد و تاريخ جديدي را از نو نوشت. متاسفانه از اين فضا به درستي استفاده نشد و بروز برخي اختلاف جدي ميان فعالان سياسي در آن زمان باعث شد، امام(ره) در جماران ساكن شوند و هدايت امور كلان را به دست بگيرند.
حتي اگر همين امروز هم امام حضور داشتند، شك ندارم متناسب با شرايط روز و احوالات جديد نظريات جديد، تغييرات نوين، تجديدنظرهاي خاص و... مطرح ميكردند. در همه اين سالها امام تكيه داشتند كه بايد زندگي محرومان، مستضعفان و حاشيهنشينان تغييرات مثبتي را تجربه كند. متاسفانه انقلاب فرصت يافت تا تنها يك دهه رهبري داهيانه امام(ره) را تجربه كند، هر چند بذري كه امام(ره) و مردم سالها قبل كاشته بودند به درخت تناوري بدل شده است. ملت هم همچنان به انقلاب وفادارند و مخالف انحرافات و تغييراتي هستند كه هيچ تناسبي با گروه خون انقلاب ندارد و مخالف تصميماتي كه نفعي براي محرومان، استقلال و آزادي كشور ندارد، هستند.
مردم امروز هم اگر گلايهاي دارند، ناشي از آن است كه وضعيت حاضر شباهتي با شرايطي كه امام آرزوي آن را داشت، ندارد. اميد ما بازگشت به نظريات بلند امام(ره)، افكار و انديشههاي ايشان و محتواي غني فكري و عملي است كه ميتواند آزادي، استقلال و جمهوري اسلامي را تثبيت و مردم را از شر مشكلات اقتصادي نجات دهد. بدون ترديد بايد زمينه حفظ و نشر آثار امام(ره) و ترويج ديدگاههاي ايشان توسط بيت گرامي ايشان، نوه بزرگوارشان و موسسه حفظ و نشر آثار امام(ره) و تمامي عاشقان و علاقهمندان خالصشان فراهم شده و بهروزآوري شود. مانند شاعر بيت ابتدايي اين يادداشت ما هم همچنان در حسرت آن روزهاييم... و با ياد و عشق امام زندهايم. امامي كه در كنار مردمش باليد، در كنار آنها زيست و مبارزه كرد و نهايتا در آغوش عاشقانش به آسمانها پر كشيد...