• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5420 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۷ بهمن

نگاهي به تاريخچه شايعات در مورد دخالت سياسيون در نتايج فوتبال

يحيي گل‌محمدي درست مي‌گويد؟

علي ولي‌اللهي

پس فردا (چهارشنبه) در آبادان پرسپوليس به مصاف ميزبانش صنعت نفت مي‌رود. بسياري منتظرند ببينند آيا يحيي گل‌محمدي سرمربي پرسپوليس تهديدي كه در كنفرانس خبري بعد از بازي تيمش مقابل آلومينيوم مطرح كرده بود را عملي مي‌كند يا نه؟ يحيي در اعتراض به وضعيت داوري و بر اساس آنچه خودش سازماندهي براي قهرمان نشدن پرسپوليس عنوان كرد، گفته بود تا زماني كه سرمربي پرسپوليس باشد با تيم اميد به ميدان خواهد رفت. 

گلايه سرمربي پرسپوليس با وجود اينكه رنگ و بوي سياسي دارد، اما در همان دسته‌بندي «اينها نمي‌خوان ما قهرمان شيم» كه سال‌هاست در فوتبال ايران شنيده مي‌شود، قرار مي‌گيرد. يحيي معتقد است اشتباهات فاحش داوري عليه تيمش مجازات فعاليت‌هاي او و چند نفر از اعضاي تيم در ۴ ماه اخير و همزمان با اعتراضات به خاطر درگذشت مهسا اميني است. در حالي كه در سال‌هاي گذشته ديگران دلايل ديگري را برمي‌شمردند. اينكه مسعود سلطاني‌فر پرسپوليسي است، احمدي‌نژاد استقلالي است، فلان تيم حكومتي است و فلان تيم مردمي و چيزهايي از اين دست. در اين گزارش قصد داريم به اين سوال پاسخ بدهيم كه آيا واقعا امكان تاثيرگذاري اينچنيني در فوتبال ايران وجود دارد يا خير؟

آيا  سياسيون  در  فوتبال  دخالت  مي‌كنند؟
اولين سوالي كه در اين راه بايد به آن پاسخ داده شود، اين است: آيا مسائل سياسي در فوتبال ايران اثرگذار است يا خير؟ جواب به اين سوال سهل و ممتنع است. در ايران همه‌ چيز متاثر از مسائل سياسي است و در اين شرايط چطور مي‌توان تصور كرد كه فوتبال و ورزش استثنا باشند؟ وقتي مديران ورزش، مديران عامل باشگاه‌ها مخصوصا استقلال و پرسپوليس با تغيير دولت‌ها عوض مي‌شوند، مي‌توان ادعا كرد فوتبال جدا از سياست به معناي عام آن است؟ وقتي روساي فدراسيون‌‌ها از جمله فوتبال تحت تاثير اتفاقاتي قرار مي‌گيرند كه در راس دولت رقم مي‌خورد چطور مي‌توان پذيرفت كه فوتبال سير طبيعي خود را دنبال مي‌كند؟ اين در حالي است كه هميشه مديران سياسي و ارشد ورزش در دولت ادعا مي‌كنند دخالت مستقيم در امور ورزش ندارند. واقعيت هم همين است كه سند مشخصي مبني بر دخالت مديران سياسي در جزييات فوتبال جز تغييرات مديريتي تا به حال پيدا نشده است. تازه در همان موارد هم ادعا مي‌شود نگاه سياسي نيست و ورزشي است. گرچه هميشه شنيده‌هايي از برخي مقامات كه نمي‌خواستند نامي از آنها به گوش برسد، منتشر شده كه نشان مي‌دهد داستان چيز ديگري است. همچنين اتفاقاتي رخ داده‌اند كه در نهايت پاسخي براي چرايي‌شان جز احتمال «يك دستور از بالا» پيدا نشده است.

دخالت‌هاي  مستقيم  براي  حذف  چهره‌ها
به نمونه‌ها بپردازيم. داريوش مصطفوي، رييس اسبق فدراسيون فوتبال در گفت‌وگوي تصويري با اعتمادآنلاين در مرداد امسال گفت زماني كه رييس فدراسيون بوده يك روز با او تماس گرفتند و گفتند بايد جاي خودت را به محسن صفايي‌فراهاني بدهي. مصطفوي تاكيد كرد شخص خاتمي چندين بار در جلسه هيات دولت به مصطفي هاشمي‌طبا رييس وقت سازمان تربيت‌بدني زنگ زده و گفته تا ظهر استعفاي مصطفوي روي ميز من باشد. در دوره‌هاي بعد نمونه‌هاي ديگري هم بوده. مثل بركناري محمد دادكان از رياست فدراسيون فوتبال با دستور محمد علي‌آبادي معاون احمدي‌نژاد. حتي مي‌توان به مورد علي كفاشيان هم اشاره كرد كه مي‌گفت به او گفته شده بهتر است برود به خانه و استراحت كند و ديگر در انتخابات فدراسيون شركت نكند. با اين حال آنهايي كه مدعي دخالت سياست در فوتبال هستند موارد جزيي‌تري را مدنظر دارند. مثل كنار رفتن وريا غفوري از استقلال. اين يكي از مواردي است كه هنوز رمزگشايي نشده. وريا غفوري به عنوان كاپيتان در زمان مديرعاملي مصطفي آجورلو از تيم قهرمان جدا شد و به فولاد پيوست. محمد دادكان رييس اسبق فدراسيون فوتبال در آن برهه به روزنامه «اعتماد» گفت از بالا دستور رسيده بود كه وريا به خاطر مواضع انتقادي‌اش از استقلال برود. غفوري بعد از بازداشت در آذرماه در فولاد هم ماندني نشد. او چند روز بعد از استعفاي مشكوك محمدرضا گرشاسبي از اين تيم جدا شد و هنوز بدون تيم است. شايعاتي در اين باره وجود دارد كه به تيم‌هاي ليگ برتري گفته شده با وريا قرارداد نبندند. حذف علي دايي از فوتبال هم نمونه ديگري است. هرچند خود دايي هميشه تاكيد كرده كناره‌گيري‌اش از دنياي فوتبال با نظر شخصي خودش بوده ولي همچنان اخباري از پشت پرده پيرامون ممنوع‌الكار بودن شهريار فوتبال ايران به گوش مي‌رسد. 

آيا  سياسيون  در نتايج  هم  دخالت  مي‌كنند؟
آيا اين دخالت‌ها منجر به تغيير نتايج بازي‌ها هم مي‌شود؟ اين قسمت احتمالا مناقشه‌برانگيزترين بخش دخالت سياسيون در فوتبال است. اينكه آيا يك فرد يا يك جريان مي‌تواند در زمين بازي و به صورت مستقيم نتيجه‌اي را رقم بزند؟ در اين باره شايعات زياد است. اميررضا خادم معاون مسعود سلطاني‌فر و نماينده سابق مجلس در مصاحبه‌اي كه روز گذشته در «اعتماد» منتشر شد، پيرامون اين مساله نكته جالبي را مطرح كرد. عنوان‌دار سابق كشتي جهان و المپيك در رابطه با اينكه مردم سال‌ها تصور مي‌كردند به خاطر مسائل امنيتي دستور مي‌رسيده كه پرسپوليس و استقلال بايد يك بر يك مساوي كنند، گفت: «مردم سال‌هاست چيزي در ذهن‌شان هست كه به پرسپوليس و استقلال گفته مي‌شود كه مساوي كنند. من در اين سيستم بودم و مي‌خواهم بگويم اگر اين سيستم تا اين حد متشكل و منظم بود كه بتواند چنين ساماندهي‌اي بكند كه نتيجه‌اش اين اتفاق بشود، خب خيلي خوب بود و برعكس بايد به اين سيستم اميدوار بود. اما اصلا به اين شكل نيست.» اشاره اميررضا خادم به اين نكته است كه شايد اراده‌اي وجود داشته باشد كه بخواهد چنين چيزي را رقم بزند، اما در واقع سيستم ورزش ايران فشل‌تر از اين حرف‌هاست كه بتوان چنين سازماندهي مشخصي در آن ايجاد كرد. در همين رابطه يكي از مديران ارشد ورزش و فوتبال ايران در گذشته نمونه ديگري را در حين يك گفت‌وگوي دوستانه و خصوصي براي خبرنگار «اعتماد» تعريف كرد: داستان تلاش براي كسب نتيجه خوب توسط تراكتور پيش از سفر حسن روحاني به استان آذربايجان شرقي. اين مدير ورزش مي‌گفت: «قرار بود در دوره نخست رياست‌جمهوري روحاني و قبل از سفر استاني ايشان به تبريز تيم تراكتور در بازي پايان فصل ۱۳۹5-۱۳۹4 به مصاف تيم نفت تهران برود. تراكتور در صورت برد قهرمان ليگ مي‌شد. بر همين اساس از رياست‌جمهوري با مقامات ورزشي تماس گرفتند و گفتند آيا امكانش هست شرايط به سمتي برود كه تراكتور قهرمان شود تا قبل از حضور رييس‌جمهور شور و حال مردم افزايش پيدا كند؟ مثلا با داور صحبت كنيد يا چيزي شبيه به اين؟ ما به ايشان گفتيم چنين چيزي امكان ندارد، اما ما يكي از بهترين داورهاي‌مان را روي اين بازي مي‌گذاريم تا مطمئن شويم عدالت رعايت شده.» اين مدير ورزشي در ادامه تاكيد كرد كه فوتبال به شكلي است كه واقعا تغيير نتيجه آن در زمين بازي كار سختي است و بدون اصطلاحا «تابلو» شدن نمي‌توان اين كار را انجام داد. حتي اگر نهادهاي تاثيرگذاري مثل رياست‌جمهوري و وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال پاي كار باشند. 

آيا  تا  به حال نتيجه‌اي عوض شده؟
ممكن است با خواندن پاراگراف بالا چنين تصوري به وجود بيايد كه عملا امكان تغيير نتيجه در زمين بازي وجود ندارد. اين تصور اشتباهي است. مثال‌هاي زيادي را مي‌توان در فوتبال دنيا پيدا كرد كه در آن يك سيستم به صورت منظم در نتايج بازي‌ها دست مي‌برد. نمونه‌اش كالچوپولي در ايتاليا كه رسوايي بزرگي به بار آورد و يوونتوس را به سري بي ‌فرستاد. در آنجا يك شبكه بزرگ از افراد به همراه داورها، رسانه‌ها، مديران ورزشي و بازيكنان گرد هم آمده بودند و در نتايج دست مي‌بردند. دليل اينكه چنين چيزي در ايران رقم نمي‌خورد (بر اساس ادعاي مديران ورزش) احتمالا اين است كه چنين سيستم منظمي وجود ندارد و امكان شكل‌گيري آن هم نيست. البته ممكن است نمونه‌هايي به ياد آورده شود كه تغييراتي در نتايج به وجود آمد و حتي افرادي هم محروم شدند. اما در آن موارد مثل ماجراي محسن قهرماني و قضاوتش در بازي معروف پرسپوليس و سپاهان يا اتفاقاتي كه در دسته‌هاي پايين‌تر رقم مي‌خورد حاصل تصميمات بعضا شخصي افراد يا نهايتا يك گروه كوچك است نه اينكه به شكل دستوري از بالا رسيده باشد. چنين تغييراتي در نتايج معمولا براي هماهنگي با سايت‌هاي شرط‌بندي  است نه مسائل  سياسي. 

مورد  خاص  يحيي
از آنجايي كه يك سيستم شفاف وجود ندارد اظهارنظر پيرامون برخي مسائل هميشه در هاله‌اي از ابهام قرار مي‌گيرد و صرفا مي‌توان به روش استنتاجي عمل كرد. به بيان واضح امروز كسي نمي‌تواند با قاطعيت بگويد فشاري وجود دارد يا ندارد كه فلان تيم نتيجه نگيرد. واكنش‌هاي مقامات رسمي هم گره‌گشا نيست. اينكه وزير ورزش بگويد: «ما نمي‌خواهيم نگاه رنگي داشته باشيم و برنامه‌اي براي نتيجه نگرفتن پرسپوليس نداريم.» هم كمكي نمي‌كند. همان‌طور كه اظهارات مسعود سلطاني‌فر كه مي‌گفت من پرسپوليسي نيستم و به هر دو تيم پايتخت با يك چشم نگاه مي‌كنم را كسي باور نكرد. امروز هواداران پرسپوليس اظهارات يحيي گل‌محمدي را مي‌گذارند گوشه ذهن‌شان، بعد وقايع اخير را مرور مي‌كنند و نتيجه مي‌گيرند حتما چيزي هست. با خودشان مرور مي‌كنند پرسپوليس در اوج اعتراضات و در مهر ماه و هفته هفتم و به فاصله چند روز بعد از بازداشت حسين ماهيني قرار بود به مصاف تراكتور برود، اما آن حواشي ايجاد شد. يادشان مي‌آيد سرمربي و برخي بازيكنان تيم تا آستانه بازداشت پيش رفتند و در نهايت مساله با حضور در دادسرا و ارايه توضيحات حل شد. جنجال مربوط به هك خبرگزاري فارس و داستان آن بولتن جنجالي كه در فضاي مجازي مي‌چرخيد را به ياد مي‌آورند. مخصوصا آن قسمتش كه نوشته بود يحيي بايد از پرسپوليس برود! بعد اينها را به اضافه مسائل ديگر و تجربيات‌شان از گذشته و همزماني اتفاقات عجيب و بدون توضيح را وصل مي‌كنند به اشتباهات داوري سريالي عليه تيم‌شان. طبيعتا نتيجه مي‌گيرند كه دستي در كار است تا اين تيم نتيجه نگيرد. با اين حال يك نگاه وسيع‌تر نشان مي‌دهد اتفاقا فوتبال باشگاهي در ايران سير طبيعي‌اش را طي مي‌كند و همزماني اشتباهات داوري با اتفاقات سياسي صرفا يك بدشانسي براي مقامات است!

اشتباه داوري؛ بخشي از بازي يا توطئه؟
نگاه كلي‌تر نشان مي‌دهد اشتباهات داوري يا به عبارت ديگر اشتباهات فاحش داوري در ليگ ايران هميشه وجود داشته. براي پرسپوليس، استقلال، سپاهان، تراكتور و ساير تيم‌ها. همين امروز اگر كسي از تمام سرمربيان ليگ برتر بپرسد كدام تيم بيشترين ضرر را از داوري كرده پاسخ مي‌شنوند: تيم ما! اين پاسخ از سر منفعت‌طلبي نيست، بلكه واقعا همه تيم‌ها به مقدار زياد از داوري ضرر كرده‌اند. اين سير طبيعي فوتبال ايران است. البته يك مغز شكاك با نگاه بدبينانه ممكن است بگويد اين هم نقشه است! يعني مقامات اشتباه داوري را به تدريج تبديل به بخش جدانشدني فوتبال ايران كردند تا در بزنگاه‌ها اينچنين از آن بهره ببرند و در نهايت بگويند اشتباه داوري هميشه جزيي از بازي بوده. اين نگاه جالبي است اما طبق گفته اميررضا خادم نيازمند يك سيستم بسيار منظم است كه بتواند يك پروسه دست‌كم ۲۰ ساله را پيگيري كرده باشد. در حالي كه نه در بخش ورزش كه در رده‌هاي بالاي حاكميت و دولت هم اثري از آنهايي كه ۲۰ سال پيش مي‌توانستند در اين روند دخالت كنند، پيدا نمي‌شود. در همين چند سال آنقدر مديران از بالا تا پايين عوض شده‌اند كه عملا امكان چنين هماهنگي وجود ندارد. پس بايد پذيرفت متاسفانه سيستم ورزش ايران فشل‌تر از اين حرف‌هاست كه بتواند چنين نقشه‌اي طراحي كند!

يحيي چه كار كند؟
يحيي بدون شك بهترين مربي ايران است. اگر اين گزاره اغراق‌آميز است، مي‌توان آن را به يحيي كه جزو سه مربي برتر حال حاضر ايران است، تغيير داد. آنچه امروز براي اين مربي رخ داده بسيار دردناك و پرفشار است. سرمربي پرسپوليس در ميانه‌اي قرار گرفته كه از هر سو بر او فشار وارد مي‌شود. انتظار هواداران هست به اضافه اتفاقات كشور و در خوشبينانه‌ترين حالت طعنه‌هايي كه از گوشه و كنار به او مي‌زنند. در چنين شرايطي واكنش‌هايي از اين دست هم چندان دور از ذهن نيست. اتفاقا به نظر مي‌رسد تنها سازماندهي صورت گرفته همين بهره‌برداري از عصبانيت يحيي گل‌محمدي است. چيزي كه مي‌توان خطوط ارتباطي‌اش را به راحتي در برخي رسانه‌ها پيدا كرد؛ اينكه يحيي بيايد و حرفي بزند و تبديل بشود به «آدم بده» ماجرا. تنها راهي كه براي سرمربي پرسپوليس مي‌ماند، خونسردي و خونسردي و خونسردي است. بازي كردن با تيم اميد، عصبانيت و پرخاش، بازي كردن در زمين همان‌هايي است كه يحيي مي‌گويد قصد زمين زدنش را دارند. 


همين امروز اگر كسي از تمام سرمربيان ليگ برتر بپرسد كدام تيم بيشترين ضرر را از داوري كرده پاسخ مي‌شنوند: تيم ما! اين پاسخ از سر منفعت‌طلبي نيست، بلكه واقعا همه تيم‌ها به مقدار زياد از داوري ضرر كرده‌اند. اين سير طبيعي فوتبال ايران است. البته يك مغز شكاك با نگاه بدبينانه ممكن است بگويد اين هم نقشه است! يعني مقامات اشتباه داوري را به تدريج تبديل به بخش جدانشدني فوتبال ايران كردند تا در بزنگاه‌ها اينچنين از آن بهره ببرند و در نهايت بگويند اشتباه داوري هميشه جزيي از بازي بوده. اين نگاه جالبي است اما طبق گفته اميررضا خادم نيازمند يك سيستم بسيار منظم است كه بتواند يك پروسه دست‌كم ۲۰ ساله را پيگيري كرده باشد. در حالي كه نه در بخش ورزش كه در رده‌هاي بالاي حاكميت و دولت هم اثري از آنهايي كه ۲۰ سال پيش مي‌توانستند در اين روند دخالت كنند، پيدا نمي‌شود. در همين چند سال آنقدر مديران از بالا تا پايين عوض شده‌اند كه عملا امكان چنين هماهنگي وجود ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها