به مناسبت درگذشت غلامحسن حداد
مردِ آهوبره هم رفت
مجتبي قيطاقي*
استاد غلامحسن حداد هنرمند بخشي دوتار شمال خراسان را ميتوان مرد بيتكريم و نكوداشت دانست، او مشهور به آهوبره دوتاري بود. استاد غلامحسن حداد به سال 1317 در مشهد به دنيا آمد و در ادامه هنر نياكان خويش، ميراث هنر موسيقي و ساخت و ساز دوتار را با مهارتهاي سنتي آن مشق كرد. غلامحسن حداد با حرمتداري هنر نياكان خود در سالهاي گذشته همواره در راستاي فرهنگ بومي مردم خراسان تلاش درخور و شايستهاي در صحنههاي مختلف هنري داشت. در سالهاي دفاع مقدس نيز با تشكيل گروه همنوازي دوتار در همكاري با صدا و سيما و اجراهاي صحنهاي مختلف در جشنوارههاي رسمي اداي ديني به مردم و فرهنگ تاريخي خطه خراسان داشت.
او نوازندگي و خوانندگي در زبانهاي كردي، تركي و فارسي را در مقامها و ترانههاي خراساني به خوبي به نمايش ميگذاشت. صداي زلال و ورزيده او در اجراي مقامها و ترانهها در اصطلاح چپخواني بسيار شنيدني بود. غلامحسن حداد هنر موسيقي خود را مديون بزرگاني چون مرحوم حاج حسين يگانه، سلطان رضا ولينژاد و رفاقت با ذوالفقار عسگريان ميدانست كه البته بسيار به هم وابسته بودند. استاد غلامحسن حداد مرد آهوبرهاي دوتار خراسان تبحر ويژهاي در ساخت و عروسكگرداني عروسك شكار -آهوبره - داشت و در اين زمينه از خلاقيت ويژهاي نيز برخوردار بود كه با طراحي و اجراي آن با دوتار حين نوازندگي، پرشها و رقص خاصي از آهوبره را به نمايش ميگذاشت و از اينرو ميتوان او را يكي از طراحان اصلي عروسك شكار هم به شمار آورد. كارگاه تعمير و ساخت دوتار در حاشيه مشهد و در جوار منزلش پاتوق هنرمندان زيادي بود و البته نه تنها هنرمندان بلكه مردم محل نيز كه علاقهمند به فرهنگ سنتي و اصيل بودند در محضر او لذتها بردند. اينجا يادآور شوم كه بنا بر شرايط و چيدمان صميمي و خاص كارگاه ايشان در تدوين پرونده «مهارتهاي سنتي ساختن و نواختن دوتار در ايران» كه در سال 2019 در فهرست ميراث معنوي ناملموس بشري يونسكو ثبت جهاني شد، نيز از عكسهاي مراحل ساخت و نيز تصاوير كارگاه و هنر غلامحسن حداد استفاده موثر شد كه در اين زمينه هم بايد گفت كه در ثبت و اهميتِ هنر ايشان، همين بس كه شريك معنوي اين رخداد جهاني بود.
اين نازنين هنرمند دوست داشتني و باصفاي موسيقي خراسان به گشادهرويي، خوش اخلاقي و نجابت، بين مردم و آنها كه او را ميشناختند، شهره و مثال زدني بود و براي شخص من رفيقي شفيق و بامعرفت بود كه از مهر و مهرباني ايشان برخوردار بودم و اكنون با دلتنگي تمام و حسرت به دل اين يادداشت را مينويسم و با خود ميگويم چه ميشد كه او شايستهتر درك ميشد. البته غلامحسن حداد و امثال ايشان كه جرم آنها گويا فقط ميراثداري و مراقبت از هنر و سنتهاي فرهنگي اين آب و خاك است، سالهاي سال است كه به معناي واقعي درك نشدهاند تا دوام اين هنر را در نسلهاي آينده نيز بدون نگراني شاهد باشيم. هنرمنداني كه متاسفانه به فراموشي سپرده شدهاند و قدر آنها دانسته نميشود و يكييكي از دستشان ميدهيم. اگرچه اقداماتي از جمله تعيين مستمري اندك و عضويت در صندوق هنرمندان، انجام شد اما هرگز اين اقدامات كفايت نميكند و بايد بيشتر و بهتر به ميراثداران اينچنيني پرداخته شود، چراكه هويت فرهنگي ما هستند. وقتي به همراه دوست گرانقدرم جناب بهروز وجداني از استادان پژوهشگر مردمشناس و موسيقي در تدوين پرونده دوتار براي يونسكو تلاش داشتيم، بر اين بوديم كه آيا ثبت جهاني مهارتهاي سنتي ساختن و نواختن دوتار در يونسكو به دوام اين قصه هم ميتواند كمك كند؟ از خود ميپرسيديم كه آيا ثبت اين هنرها در خراسان -موسيقي بخشيها و مهارتهاي ساختن و نواختن دوتار- در فهرست ميراث معنوي بشري كمك ميكند كه ميراث معنوي اين سرزمين و خطه هنرخيز به نيكي درك شود؟ دغدغه داشتيم كه آيا اين تلاشها و پژوهشها به همه عزيزان پژوهشگر دغدغهمند كمك خواهد كرد كه ذائقه موسيقي اين آب و خاك در راستاي فرهنگ خودمان تربيت شود و نگاه مردم ما به دست غير نباشد؟ آيا در تربيت فرهنگي جامعه ما يكبار ديگر موسيقي ميتواند نقش واقعي و زيباييشناسانه خودش را آنطور كه بايد و شايد ايفا كند و در تعادل فرهنگي اين آب و خاك جايي داشته باشد؟ و درنهايت آيا براي هنرمندان خلوتنشين فرهنگمدار و بيتكلف دوباره براي جاري شدن، صحنهاي فراهم خواهد شد كه شاهد دق كردن آنها نباشيم؟ اينها همه سوالاتي است كه ذهن ما را درگير كرده بود. استاد غلامحسن حداد شامگاه يكشنبه سوم بهمن ماه هزار و چهارصد و يك با اشتياق كوچ كرد و از ميان ما رفت و تاسفبار آن است كه بگويم او آخرين اجراي صحنهاي خود را به ياد نميآورد، در كمال بد اقباليها رفتن به ديدار محبوب را شايد بهترين راه پيش روي خود ميديد. روحش شاد و يادش گرامي.
* پژوهشگر موسيقي خراسان