• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5421 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۸ بهمن

متهم: زندگي‌ام داستان فيلم متري شش و نيم است

پسر 18ساله كه از كودكي پايش در دنياي مجرمان باز شده با همدستي همكلاسي‌اش، نقشه زورگيري مسلحانه كشيد  و باند مجرمانه تشكيل داد، اما خيلي زود پليس هر دوي آنها را دستگير كرد. مدتي قبل مردي به اداره پليس رفت و گفت: 2جوان مسلح، خودروي نيسان او را به سرقت برده‌اند.  او گفت: يك محموله باري به خارج از تهران برده بودم كه هنگام برگشت در حوالي اتوبان آزادگان توقف كردم تا كمي استراحت كنم. داخل ماشين خواب بودم كه فردي با كوبيدن به شيشه بيدارم كرد. پسري جوان بود كه برگه‌اي را نشانم داد و به‌ نظر مي‌رسيد مي‌خواهد آدرسي از من بپرسد. به محض اينكه شيشه را پايين دادم و برگه را از دست پسر جوان گرفتم، او اسلحه‌اي از زير پيراهنش بيرون كشيد و لوله آن را روي سرم قرار داد و تهديد كرد كه اگر مقاومت كنم شليك مي‌كند. من كه به ‌شدت ترسيده بودم، از ماشين پياده شدم و آنجا بود كه فهميدم جوان مسلح تنها نيست و همدستش كمي آن طرف‌تر روي موتوري نشسته است؛ موتوري كه پلاكش مخدوش شده بود. آنها دست و پاي مرا با چسبي بستند و در بيابان‌هاي اطراف رهايم كردند و ماشينم را به سرقت بردند. با ثبت اين شكايت، ماموران پليس آگاهي پايتخت تحقيقات براي شناسايي و دستگيري دزدان مسلح را آغاز كردند، اما چند روز بعد با شكايت مشابه ديگري روبه‌رو شدند.  دومين مالباخته هم راننده نيسان بود كه سارقان موتورسوار با تهديد اسلحه، ماشين او را به سرقت برده و طعمه‌شان را با دست و پاي بسته در بيابان رها كرده بودند. در ادامه معلوم شد كه سرقت خودروي نيسان تنها شگرد دزدان مسلح نيست، چراكه بررسي‌ها نشان داد متهمان تحت تعقيب با حمله به عابران پياده و تهديد آنها با سلاح گرم، دست به زورگيري مي‌زنند.  گرچه سارقان در تمام سرقت‌هاي خود از ماسك و كلاه استفاده كرده‌ بودند كه شناسايي نشوند، اما ماموران پس از بررسي تصاوير دوربين‌هاي مداربسته و تحقيقات تخصصي سرنخ‌هايي از يكي از آنها به دست آوردند و معلوم شد كه او با وجود سن كمي كه دارد، يك مجرم سابقه‌دار است. با شناسايي مخفيگاه متهم، او دستگير شد و در بازجويي‌ها اقرار كرد كه با همدستي همكلاسي قديمي‌اش دست به سرقت مسلحانه مي‌زده است. با اعتراف او، همدستش نيز بازداشت شد و هر دو با قرار قانوني براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي تهران قرار گرفته‌اند.
زندگي‌ام داستان فيلم متري شش و نيم است
طراح نقشه زورگيري‌هاي مسلحانه پسري 18ساله به نام فرهاد است كه مي‌گويد تبهكاري در خونش است و اين ارثيه شوم از اجدادش به او رسيده است. او مدعي است از زماني كه 5سال بيشتر نداشته پايش به دنياي مجرمان باز شده و تا الان كه 18ساله شده بارها به اتهام سرقت و توزيع مواد‌مخدر دستگير شده است. 
  چطور در اين سن كم، اين همه سابقه در پرونده‌ات ثبت شده است؟
من از بچگي با سرقت و خلاف بزرگ شدم. از زماني كه 5سال بيشتر نداشتم. پدرم يك مجرم سابقه‌دار است كه او هم از كودكي خلاف را از پدرش ياد گرفته بود. نه‌تنها پدرم و پدربزرگم بلكه عموهايم هم مجرمان سابقه‌داري بودند كه حتي شنيده‌ام يكي از آنها وقتي من كوچك بودم، اعدام شده است. فقط يكي از عموهايم درس خواند و از ايران رفت، ‌مابقي همه تبديل به خلافكار شدند. انگار خلاف يك ارثيه شوم است كه در خاندان ما به نسل‌هاي بعدي منتقل شده است. البته اين را هم بگويم كه دخترها حق انجام خلاف را ندارند.
  چطور از 5سالگي خلافكار شدي؟
پدرم به من خلاف را ياد داد. او الان در زندان است. به اتهام قاچاق مواد‌مخدر به اعدام محكوم شده بود، اما حكمش شكست و تبديل شد به حبس ابد. زندگي ما شبيه فيلم متري شش و نيم است. ما 3تا بچه‌‌ايم؛ من، خواهرم و برادرم كه الان 12ساله است. البته همه تلاش من اين است كه جور برادر كوچكم را بكشم تا سرنوشت او هرگز شبيه من نشود. دلم مي‌خواهد او درس بخواند و براي خودش كسي شود. خوب يادم است، وقتي ۵ ساله بودم پدرم مرا همراه خود مي‌برد تا وقتي سرقت مي‌كند، كسي به او شك نكند. حتي فوت و فن‌هاي سرقت را هم به من ياد مي‌داد. وقتي بچه بودم مواد داخل كيف مي‌گذاشت و از من مي‌خواست تا آن را به دست مشتريانش برسانم. حتي يك‌بار لو رفتم و پليس مرا دستگير كرد. وقتي پا به نوجواني گذاشتم، ديگر تبديل به تبهكار حرفه‌اي شده بودم يا دست به سرقت مي‌زدم يا توزيع مواد‌مخدر.
  خودت هم مواد‌مخدر مصرف مي‌كني؟
نه اصلا، نه پدرم و نه من. پدرم مي‌گفت يك توزيع‌كننده يا قاچاقچي هرگز لب به مواد نمي‌زند. او به من گفته بود كه مواد‌مخدر مغز انسان‌ها را كوچك مي‌كند و نه‌تنها فايده‌اي ندارد، بلكه مضر هم است. حتي يادم است يك‌بار يكي از دوستانش كه قاچاقچي بين‌المللي بود براي پدرم يك محموله كوكايين آورد، اما پدرم لب به آن نزد تا حتي امتحانش كند. راستي پدرم با قاچاقچيان بين‌المللي هم همكاري مي‌كرد.
  برويم سراغ پرونده‌ات، با چه شگردي دست به سرقت‌هاي مسلحانه مي‌زدي؟
اولش با سرقت نيسان شروع كرديم. 2تا نيسان دزديديم كه يكي را فروختيم و دومي را به جاي بدهي‌مان به طلبكار داديم. بعد تصميم به زورگيري گرفتيم. وقتي هوا تاريك مي‌شد سوار بر موتور در خيابان‌هاي مختلف پرسه مي‌زديم. پس از شناسايي طعمه كه اغلب زنان بودند به سمت‌شان هجوم مي‌برديم و با تهديد اسلحه اموال‌شان را سرقت مي‌كرديم.
  چه چيزهايي سرقت مي‌كردي؟
پول و طلا. اسلحه را روي شقيقه يا پهلوي طعمه‌هاي‌مان قرار مي‌داديم و آنها را تهديد به قتل مي‌كرديم. سپس هر چه پول و طلا همراه‌شان بود را مي‌دزديدم جز گوشي‌ها‌ي‌شان.
  چرا گوشي سرقت نمي‌كرديد؟
شايد باور نكنيد اما اگر گوشي‌هاي‌شان گرانقيمت هم بود سرقت نمي‌كرديم، چون ما دزد گوشي نيستيم. مالخرش را هم نداريم. از طرفي گوشي ممكن است دردسرساز شود و لو بروي.
  هميشه با خودت اسلحه حمل مي‌كني؟
سال‌هاست كه اسلحه دارم. البته براي حفظ جانم خريدمش، چون پدرم رقباي زيادي دارد كه با او اختلاف دارند. چند سال قبل يكي از رقباي پدرم كه قاچاقچي مواد‌مخدر بود، برادر كوچك‌ترم را از مقابل مدرسه ربود و چند ساعتي او را گروگان گرفت تا دست به اخاذي از پدرم بزند. پدرم در آن زمان ناچار شد پول زيادي به‌ حساب گروگانگيران واريز كند تا برادرم را رها كنند. براي همين هميشه از سايه خودم هم مي‌ترسم. اسلحه خريدم تا جز استفاده در سرقت‌ها، چنانچه خطري تهديدم كرد از آن استفاده كنم.
  پرونده‌ات نشان مي‌دهد كه در جريان يك درگيري اقدام به تيراندازي كرده‌اي و يك نفر زخمي شده است؟
درست است. اين اتفاق مدتي قبل در يكي از محله‌هاي اطراف تهران رخ داد. چند نفر به دختر مورد علاقه يكي از دوستانم متلك پرانده بودند. وقتي بحث ناموس و رفاقت مطرح مي‌شود ديگر نمي‌توانم سكوت كنم. دوستم از من خواست تا سراغ مزاحمان برويم و از آنها زهرچشم بگيريم. من هم با دوستم رفتم و در آنجا چند تير شليك كردم براي ايجاد رعب و وحشت. يكي از گلوله‌ها به پاي يكي از مزاحمان خورد البته خطر آنچناني تهديدش نكرد. درست است كه با وجود اين سن كم بارها دستگير شده‌ام، اما اين‌بار اگر آزاد شوم دور خلاف را خط مي‌كشم. به‌ خاطر مادرم، خواهرم و برادر كوچك‌ترم. مادر بيچاره‌ام خيلي غصه مي‌خورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها