ادامه از صفحه اول
آهاي آيندگان! ما را ملامت نكنيد
در داخل بحران تغيير اقليم و خشكسالي و آب را كه كسي نفي نميكند و كار دشمن هم نيست و بسياري از كارشناسان معتقدند كه اگر همه امكانات كشور معطوف به حل اين بحران بزرگ شود، سزاوار است و چه بسا همين يك مشكل ما را از پا درآورد. انواع بلاياي طبيعي وكمبود امكانات و دانش و نيروهاي آماده براي پيشگيري و مقابله با آنها - كه زلزله و سيل تنها دو مورد از آنها هستند - را با كدام بودجه پروپيمان ميخواهند تمهيد كنند؟ آيا بلايي چون زلزله خوي كه خيلي هم شديد و پرتلفات نبود ولي حتي صداي معاون اول رييسجمهور در مورد تاخير در كمكرساني را هم درآورد و عتاب خود را متوجه مسوول مربوطه كرد، كافي نيست كه قبول كنيم كشوري كه حتي پايتختش در معرض تهديد زلزله بزرگ هست بايد بخش بزرگي از پول و امكانات و توجهش را صرف آن كند؟ با تورم بالاي 40 درصد چه ميكنيد؟ كدام افق به جز امضای برجام وجود دارد كه اين عدد وحشتناك به زير كشيده شود؟ مگر همين تورم نيست كه غول نحس فقر را بيدار كرده و چون تكاني ميخورد هزار فلاكت به وجود ميآورد و بچه غولهاي اعتياد و طلاق و حاشيه نشيني و كارتنخوابي و قبرخوابي را همراه خود ميكند، خود به تنهايي يك معضل اساسي نيست؟ سيل مهاجرت نخبگان كه بر سر هر مسالهاي عمق پيدا ميكند، افت تحصيلي كه دير زماني است از راه رسيده و آموزش و پرورش ما را به مصاف دعوت ميكند، جادهها كه همه ساله بالاي 15 هزار نفر كشته ميگيرند، مفاسد اقتصادي كه مردم را به ستوه آورده است، استهلاك كارخانهها، ترافيك سرسامآور كه همه روزه ميلياردها ساعت از وقت مردمان را ميگيرد، آلودگي هواي شهرهاي بزرگ، هيولاي ريزگردها كه زندگيها را خاكستري ميكند، هواپيماهاي مسافربري كه اغلب قديمياند و به امان خدا پرواز ميكنند و صدها مشكل كوچكتر مثل كندي اينترنت كه تازه قرار است محدودتر هم شود و...
آيا همه اين بحرانها و مشكلهاي مشقتبار كافي نيست تا فقط تعدادشان ما را به خود آورد؟
در روابط بينالملل بزرگترين قدرت اقتصادي و نظامي جهان دشمن ماست و اروپا را هم با خود همراه كرده است. دومين قدرت بزرگ دنيا هم اخيرا بناي نامهرباني گذاشته است، روسيهاي كه سالها در تحويل سامانه اس 300 تعلل كرد و نيروگاه اتمي بوشهر را به كندي ومعطلي پيش برد حالا در جنگ اوكراين براي خودش شريك ميتراشد و شيخنشينهاي خليجفارس به هر بهانهاي پول و امكانات عظيمشان را عليه ما به كار ميگيرند و معدود كشورهاي دوست هم هر روز به بهانه تحريمها غش در معامله ميكنند و حالا آقاي آذربايجان هم گويي ميخواهد از قافله عقب نماند گاهي گستاخي را به مرز خطرناك ميكشاند! اسراييل هم كه جلو افتاده تا ريزترين چالشها و دشمنيها را عليه ايران بزرگ كند و ديگر از تهديد كردن مستقيم هم واهمه نشان نميدهد! لعنت بر همه اين دشمنها كه چشم ديدن ما را ندارند ولي چرا مشكلات ما اينقدر زيادند؟ آيا اين خود نميرساند كه عيبي در سياستها وجود دارد؟ آيا نبايد از تعداد دشمنها، تعداد بحرانها، تعداد مشكلها كه بار اصليشان بر دوش مردم است كم كنيم؟ يا حداقل يكي يكي به مصافشان برويم؟ مناقشه در محتواي بحرانها كه بسياري ميتوانستند با درايت و تكيه بر خردجمعي و توجه به نظرات كارشناسي اصلا به وجود نيايند به كنار، كدام كشورخود را همزمان در جبهههاي مختلف درگير ميكند، يا اجازه ميدهد كه عليهاش جبهههاي جديد باز كنند؟ اگر خداي ناكرده رخنهاي ايجاد شود نفس تعداد زياد مشكلها همپوشاني خواهند كرد و كيان كشور در خطر قرار ميگيرد. آهاي آيندگان! ببينيد ما با چشماني خيس گفتنيها را در كمال احترام براي هزارمين بار گفتهايم، اما گوش شنوايي پيدا نميشود!
دستور بانك مركزي درباره منع خريد دِين شركتها
صنعت را براي تداوم توليد تشكيل ميدهد! علاوه بر اعتبار گردش حساب شركت و چك تضميني مديران و سند كارخانه و اصل چك ثبت شده و نقدشدني صنايع نهايي، بانك مبلغي نقدي از حساب مشتري را نيز مسدود و به وثيقه نگاه ميدارد، مثلا در شركت مورد بحث براي خريد دين، معادل 20 ميليارد تومان، مبلغ 5 ميليارد تومان نقد را هم به عنوان وثيقه مسدود كردهاند! و در عوض 20 ميليارد تومان اعتبار خريد دين قائل شدهاند كه هر زمان چكهايي وصول و بهره آن نيز تسويه شد، معادل آن تا مرز 20 ميليارد تومان خريد دين ادامه مييابد. به اين ترتيب اگر بهطور دايم از اين اعتبار خريد دين استفاده شود عملا گويي بانك سالانه در مقابل وثائق مطمئن 20 ميليارد تومان وام ميدهد و 5 ميليارد تومان سود ميگيرد و 5 ميليارد تومان هم وثيقه نزدش است. اكنون با اعلام ناگهاني «از امروز به دستور بانك مركزي قراردادهاي خريد دين معلق شده است» چه اعتباري براي بانك باقي ميماند؟ مشتري تعهدات روز خود را براي تداوم توليد به ازاي توليداتي كه قبلا به فروش رسانده و بهاي آن دريافت نشده است چگونه بايد بپردازد! آيا قانوني را نقض كرده است كه مستلزم چنين مجازاتي باشد؟ آيا اختلاسي شده است؟ آيا وامهاي نجومي بدون وثيقه دريافت كرده و صرف خريد املاك خصوصي شده است؟ يا خريد دين بابت فروش كالاهاي توليد شده و به فروش رفته در مقابل چك خريدار و چك تضميني مديران و مسدود كردن بخش مهمي از نقدينگي در گردش شركت توليدكننده است؟
نابخردي اجتماعي
به گونهاي تعريف كنيم كه تعداد بسيار زيادي از افراد مشمول آن شوند، در عمل آن جرم ناديده گرفته خواهد شد. نمونه؟ قانون ماهواره و حجاب. آيا درباره قانون قتل چنين وضعي را ميبينيد؟ اگر حكومت در برابر قتل هم مثل قانون ماهواره و حجاب برخورد كند، همه از كشور فراري خواهند شد ولي درباره اين دو موضوع، از عدم رسيدگي استقبال هم ميكنند .
اخيرا يكي از نمايندگان كه ظاهرا انتسابي هم به انديشهها و فعاليتهاي نواصولگرايان دارد، در سخناني تاملبرانگيز، افراد فاقد حجاب را تهديد به بستن حسابهاي بانكي كرد. اين افراد تصور ميكنند كه با اقدامات ايذايي و تهديد ميتوانند ماجرا را حل كنند، در حالي كه مساله را اصولا نميتوان در قالب جرم تعريف كرد كه حالا بخواهيد با تعيين انواع جديد مجازات آن را حل كنيد. استفاده از ابزار جرم و مجازات در اين زمينه كارآيي بسيار محدود و ضمنا زيانبار دارد. اتفاقا يكي از علل ضديتي كه در سطح جامعه با چادر و حجاب و نيز روحانيون ديده ميشود (اين نماينده نيز روحاني است) همين مواجهه آنان با اتكا به قدرت سياسي و تنبيه و مجازات است. روحانيون هميشه درباره حجاب كمابيش حساس بودهاند و با شيوههاي گوناگون آن را ترويج و از آن دفاع ميكردند و اتفاقا در گذشته موثر بوده است، ولي از زماني كه شيوههاي اقناعي و فرهنگي را در اين باره كنار گذاشتند، دچار يك پسرفت بزرگي شدند و مردم نيز از اين رفتارها روي برگرداندند و حتي در مقام ضديت با آن برآمدند.
اين رويكرد نه فقط در موضوع حجاب، بلكه در ساير امور بهطور ويژه در سياست نيز ديده ميشود. اين تصور كه اتفاقاتي رخ داده كه بايد مجرمانه تعريف شوند و افراد آن زندان يا اعدام شوند بدون اينكه جنگ مسلحانهاي رخ داده باشد، ناشي از همين رويكرد اشتباه است كه گمان دارد، مشكل سياست را با مجازات ميتوان حل كرد. هر اندازه كه مساله حجاب با قانون مجازات حل شد، مساله سياست نيز حل خواهد شد.
امروز بيش از گذشته بايد با يك انديشه اجتماعي درست به تحليل مسائل و رويدادها بپردازيم. اين حتي نياز به مطالعات آنچناني هم ندارد، كافي است قدري متعارف و به دور از قدرت فكر كنيم، مشكلات و راهحلها آشكار خواهند شد .