• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5426 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۵ بهمن

تجاوز در مهماني اينستاگرامي

«شما به مهماني شبانه دعوت شده‌ايد» دختر جوان با مشاهده اين آگهي عجيب در صفحه اينستاگرامش، روي آن كليك كرد و با به دست آوردن محل برگزاري مهماني، تصميم به شركت در آن گرفت، غافل از سرنوشت شومي كه در انتظارش بود. چند روز قبل دختري جوان به نام پرستو نزد ماموران پليس رفت و پرده از حادثه شومي كه برايش رخ داده بود، برداشت. او گفت: مدتي بود كه افسرده شده بودم و يك روز در حال چك كردن اينستاگرام با يك آگهي روبه‌رو شدم. در آگهي نوشته شده بود كه «شما به يك مهماني شبانه دعوت شده‌ايد» روي آن كليك كردم و وارد يك پيج شدم. با بررسي بيشتر متوجه شدم فردي كه آگهي را منتشر كرده، برگزار‌كننده مهماني‌هاي شبانه است. او با گرفتن پولي به عنوان ورودي، افرادي را كه تمايل به شركت در مهماني داشتند، دور هم جمع و مهماني برگزار مي‌كرد.  پرستو ادامه داد: با شماره‌اي كه پاي آگهي بود، تماس گرفتم و پسري جوان پاسخم را داد. او شرايط مهماني را توضيح داد و گفت: تعداد زيادي متقاضي ثبت‌نام كرده‌اند و فقط 2جاي خالي وجود دارد.  من هم براي اينكه روحيه‌ام عوض شود، ثبت‌نام كردم و قرار شد هنگام ورود به مهماني، هزينه آن را پرداخت كنم. آن روز پرستو نشاني محل برگزاري مهماني شبانه را دريافت كرد و شب كه شد، راهي آنجا كه خانه‌اي در شمال تهران بود، شد. يك روز بعد اما در حالي كه دست و پا بسته در بيابان‌هاي اطراف تهران رها شده بود، توسط يك راننده عبوري نجات يافت و به خانه برگشت. او توضيح داد: آن شب كه به مهماني شبانه رفتم، علاوه بر من حدود 40يا 50مهمان ديگر هم در آنجا حضور داشتند كه همگي با پرداخت مبلغ ورودي، وارد آن خانه شده بودند. 2 پسر جوان گردانندگان مهماني بودند و وقتي از من خواستند مبلغ ورودي را پرداخت كنم، به آنها گفتم كه فراموش كرده‌ام پول نقد با خودم بياورم. آنها چيزي نگفتند و برايم آبميوه آوردند، اما پس از نوشيدن آن دچار سرگيجه و خواب‌آلودگي شدم. دقايقي بعد از هوش رفتم و وقتي چشمانم را باز كردم در اتاقي زنداني بودم. دست و پايم با چسبي بسته شده بود و فهميدم كه آن دو جوان با آبميوه مسموم مرا بي‌هوش كرده و به خانه ديگري انتقال داده‌اند. وي ادامه داد: لحظاتي بعد آنها به داخل اتاق آمدند و با تهديد، مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند. آنها از من فيلم سياه تهيه كردند و گفتند كه اگر پاي پليس را به ماجرا باز كنم، فيلم را در شبكه‌هاي اجتماعي منتشر مي‌كنند. بعد هم مرا كتك زدند و تمام طلاهايم را به سرقت بردند و با دست و پاي بسته به بيابان‌هاي اطراف بردند و همان‌جا رها كردند. با ثبت اين شكايت، تيمي از ماموران پليس آگاهي تهران به دستور قاضي مصطفي تقي‌زاده، بازپرس شعبه پنجم دادسراي جنايي، تحقيقات خود را در اين پرونده آغاز كردند. طولي نكشيد كه رديابي‌ها نتيجه داد و به شناسايي 2 جوان متجاوز كه گردانندگان مهماني شبانه بودند، منجر شد. هر دو پسرجوان در عملياتي غافلگيرانه دستگير شدند و در بازجويي‌ها به جرم خود اقرار كردند. يكي از آنها گفت: مدتي قبل به يك مهماني دعوت شديم كه ميزبان از ما مبلغي به ‌عنوان ورودي گرفت.  آن شب من و دوستم تصميم گرفتيم كه خودمان مهماني برگزار كنيم و وقتي حساب و كتاب كرديم، ديديم پول خوبي گيرمان مي‌آيد. به همين دليل شروع به تبليغات در فضاي مجازي كرديم و بعد با اجاره كردن خانه و آپارتمان در شمال تهران، مهماني برگزار مي‌كرديم. افرادي كه به آنجا مي‌آمدند مبلغي به عنوان ورودي پرداخت مي‌كردند و با اين كار پول خوبي به جيب مي‌زديم و مشكلي نداشتيم تا اينكه در آخرين مهماني كه برپا كرديم، ‌دختري جوان پا در مراسم گذاشت. طلاهاي زيادي همراهش بود، اما حاضر نمي‌شد حق ورودي را بپردازد. به ‌نظر مي‌رسيد ما را سر كار گذاشته است و با رفتارهايش ما را عصبي‌تر مي‌كرد، به همين دليل تصميم گرفتيم تا از او زهرچشم بگيريم. از سوي ديگر به‌ دليل مصرف مشروبات الكلي حال خوبي نداشتيم و اين بود كه پس از آزار او، دست و پايش را بستيم و با سرقت طلاهايش او را در بيابان رها كرديم. متهمان پس از اقرار به جرم خود بازداشت شدند و بخشي از پرونده كه رسيدگي به اتهام آدم‌ربايي و سرقت است در دادسراي جنايي تهران رسيدگي خواهد شد و بخش ديگر پرونده كه رسيدگي به اتهام تجاوز مجرمان است به دادگاه كيفري ارجاع شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون