• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5427 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۶ بهمن

آقاي جبلي؛ بخش خصوصي هووي شما نيست!

سيد عبدالجواد موسوي

من هم مثل آن عده از عزيزاني كه از شنيدن توفيق ديگران خوشحال مي‌شوند از شنيدن خبر حضور يك سريال ايراني در جشنواره معتبر بين‌المللي خوشحال شدم. همان‌طور كه قبل‌ترها از شنيدن جايزه گرفتن اصغر فرهادي خوشحال مي‌شدم. خوشحالي‌هايي از اين دست مضاعف است، چراكه علاوه بر توفيق سازندگانش پاي ايران نيز در ميان است و حتي كساني كه به دلايل روانشناسي خيلي چشم ديدن توفيق ديگران را ندارند آنجا كه نام ايران وسط مي‌آيد دست و دل‌شان مي‌لرزد. اينجا ديگر بحث حسادت و مشكلات شخصي را بايد كنار گذاشت و از ته دل براي آبرو و سربلندي اين سرزمين زخم خورده دعا كرد. اين چيزها را كه گفتم نكاتي بديهي است و فهم و دركش براي هر ايراني غيرتمندي قابل فهم است. با اين حال نكته اينجاست كه آيا اين بديهيات را شخصي مانند رييس سازمان صدا و سيما نمي‌فهمد؟ بي‌شك اگر پرده سياست‌زدگي حجابي بر ديدگان جناب رييس نيفكند او نيز مي‌تواند همانند هر ايراني ديگري شريك اين شادماني‌ها باشد. اما متاسفانه او نه تنها شريك رنج‌ها و شادي‌هاي مردم سرزمينش نيست، بلكه به دليل سياست‌زدگي مفرطي كه به آن دچار است خيلي وقت‌ها درست روبه‌روي خواسته‌ها و آرزوهاي مردمش مي‌ايستد. نمونه‌اش همين برخوردي كه با پلتفرم‌هاي خصوصي دارد و خيلي وقت‌ها با سينما. در واقع او با هر آنچه بيرون از سازمان اتفاق مي‌افتد و به ويژه در بخش خصوصي، سر ستيز دارد، چراكه آنها را رقيب و دشمن خود مي‌داند، چراكه صدا و سيما را نه يك رسانه ملي كه ملك شخصي خود مي‌داند و همه مشكلات از همين تصور سرچشمه مي‌گيرد.
اگر صدا و سيما حقيقتا يك رسانه ملي بود، رييس آن هم در مقام يك شأن و شخص ملي ظاهر مي‌شد و آن وقت به همه ‌چيز و همه كس از ديد منافع ملي نگاه مي‌كرد. درست مثل يك وزير خارجه يا حتي يك رييس‌جمهور وطن‌پرست. اگر اين‌گونه بود صدا و سيما با همه كساني كه براي اعتلاي نام و آبروي ايران به ويژه در حوزه فرهنگ تلاش مي‌كردند از در مهر و دوستي در مي‌آمد و به جاي آنكه زيرپاي آنها را خالي كند دست‌شان را به گرمي مي‌فشرد و به آنها قوت قلب مي‌داد تا قوي‌تر و باشكوه‌تر ظاهر شوند.
آيا جبلي اين استعداد و بزرگواري را دارد كه در قامت يك مدير ملي خود را به ما نشان بدهد و به جاي چوب لاي چرخ ديگران گذاشتن به توانمندي آنها مدد برساند؟ تا اينجاي كار كه اين‌گونه نبوده و نه جبلي كه اسلاف او نيز اين بزرگواري و كرامت را نداشتند كه به بيرون از سازمان نگاه مشفقانه داشته باشند. همه مزاحمت‌هايي كه در اين سال‌ها براي سينما، ‌نشر، موسيقي و هر آنچه در بخش خصوصي اتفاق افتاد و صدا و سيما چشم ديدن آنها را نداشت به دليل همان فقدان روحيه ملي بود. الان هم بخش خصوصي به‌رغم همه اين نامهرباني‌ها دارد كار خودش را مي‌كند و بار خودش را مي‌برد و با توجه به شناختي كه از جبلي و امثال او دارد خود را محتاج كمك صدا و سيما نمي‌داند وليكن فرمود: ‌مرا به خير تو اميد نيست شر مرسان! صدا و سيما سال‌هاست كه به دلايل مختلفي كه از حوصله اين يادداشت خارج است، توان توليد يك اثر با كيفيت را از دست داده است. آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هيچي مصداق تام و تمام حال و روز رسانه ملي است. با اين همه هزينه‌هاي گزاف در تمامي اين سال‌ها جز سريال يوسف كه آن هم دلايل فرامتني ندارد هيچ كدام از توليدات صدا و سيما نتوانسته است به بازارهاي جهاني راه 
پيدا كند. 
جبلي بهتر از هر كس ديگري مي‌داند توليد يك اثر كه توفيق راه يافتن به جشنواره‌هاي بين‌المللي را داشته باشد در صدا و سيما منتفي است. با اين حال اگر نگاه او يك نگاه ملي بود الان بايد از توفيق يك اثر ولو در بخش خصوصي خوشحال مي‌شد، اما نيست. كانه بخش خصوصي هووي اوست. كانه توفيق بخش خصوصي به معناي شكست اوست. او فعالان بيرون از سازمان را نه به چشم حتي رقيب كه به چشم دشمن مي‌نگرد. او اگر حتي مي‌توانست آنها را رقيب خود بداند از توفيق آنها استقبال مي‌كرد و از يك فضاي رقابتي براي رونق سازمان زير نظرش بهره مي‌برد. اما او به فكر حذف بخش خصوصي است و گمانش بر اين است اگر آنها را حذف كند براي خود مشتري دست و پا مي‌كند يا دست‌كم مشتريانش را بيشتر از اين از دست نمي‌دهد. البته من با بخش دوم اين گزاره موافقم. اگر قرار باشد تلويزيون كماكان بر همين منوال اداره شود قطعا بخش خصوصي كه چابك‌تر است و موانع و محدوديت‌هاي تلويزيون را هم ندارد، مخاطبان بيشتري را جذب خواهد كرد اما آيا اين تنها روش حفظ مخاطب است؟ علاوه بر اين مگر آن همه كانال ماهواره‌اي بيكار نشسته‌اند كه آقاي جبلي مثلا با ابوالقاسم طالبي و امثال او مخاطبانش را حفظ كند. خوش‌مان بيايد يا نيايد دنياي امروز به مثابه يك بازار است و به قول باباطاهر: 
متاع كفر و دين بي‌مشتري نيست
گروهي آن گروهي اين پسندد
اصلا همه عالم متاع‌شان متاع كفر و متاع آقاي جبلي و دوستانش متاع دين! آيا به جاي مصداق: 
گر تو قرآن بدين نمط خواني
ببري رونق مسلماني
بهتر نيست به فكر كيفيت متاع خودمان باشيم و حالا كه نمي‌توانيم مدديار هموطنان‌مان باشيم بر سر راه موفقيت آنها مانع ايجاد نكنيم؟
به نظرم موضوع اصلا پيچيده نيست. به جاي اتهام زدن به اين و آن و پاي سازمان‌هاي امنيتي را وسط كشيدن كافي است كمي فرهنگي بينديشيم و ذره‌اي از نگاه انحصارطلبانه خود فاصله بگيريم و به فكر ايران باشيم. وقتي اسم ايران را مي‌شنويم به محدوده كوچك خود فكر نكنيم. سليقه خودمان را هم بگذاريم كنار. مخاطب ايراني اين روزها از اين آثار استقبال مي‌كند و اگر از آثار شما استقبال به عمل نمي‌آيد، فكر كنيم مشكل كار كجاست؟ اين آثار اندك اندك راه خود را پيدا مي‌كنند به شرط آنكه به آنها فرصت بدهيم. افتخار به سربلندي ايران را فداي مطامع شخصي خودمان نكنيم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون