• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5427 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۶ بهمن

آن روي حيرت‌انگيز آقاي ديكنز

چارلز ديكنز نويسنده بزرگي است، اما جالب است بدانيد كه شعبده‌باز قهاري هم بوده

روناك حسيني 

چارلز ديكنز، نويسنده اوليور توئيست، ديويد كاپرفيلد و چندين رمان ديگر، عاشق شعبده‌بازي بود. البته اين براي كساني كه مي‌دانند ديكنز چقدر به نمايش و خوانش تئاتري از  رمان‌هايش  علاقه‌مند بود، نبايد  تعجب‌آور  باشد. 

در دسامبر ۱۸۴۲، زماني كه چارلز ديكنز 30 ساله بود و رمان‌نويس مشهوري هم به حساب مي‌آمد، تصميم گرفت اوقات فراغت خود را صرف كاري كند كه به آن بسيار علاقه‌مند بود: تردستي و شعبده‌بازي؛ سرگرمي‌اي كه دهه بعدي زندگي او را تحت تاثير خود قرار داد. در سال ۱۸۸۵، ۱۵ سال بعد از مرگ ديكنز، دخترش مِيمي خاطرات لباس شعبده‌بازي پوشيدن و تردستي‌هاي پدرش را براي ديگران تعريف كرد.  ديكنز جوان اولين تردستي‌اش را در شب سال نو، در مهماني دوستش جان فارستر انجام داد. آن دو، انواع اسباب تردستي را از مغازه اسباب‌بازي‌فروشي هملي در لندن خريده بودند تا بتوانند يك نمايش جادويي خيره‌كننده براي دوستان‌شان اجرا كنند. ديكنز بسيار هيجان‌زده شده بود. قبل از اينكه به خانه فارستر برود، براي دوستش سي.‌سي.‌فلتون نوشت: «اگر مي‌توانستي من را ببيني كه چطور ساعت‌ جيبي را ناپديد و كاري مي‌كنم كه اسكناس‌ها در هوا پرواز كنند و دستمال‌هاي جيبي را بدون اينكه آسيبي ببينند، مي‌سوزانم و اينكه اينها را در اتاق خودم بدون اينكه هيچ كسي ببيند و تحسينم كند تمرين مي‌كنم، تصويرش  هرگز  از  خاطرت  محو  نمي‌شد.»
اين تمرين‌ها پيش‌درآمدي براي سرگرمي جديد او بود: نمايش اصلي او در ۶ ژانويه، در جشن اپيفاني (يا خاج‌شويان؛ مسيحيان غربي در اين روز ديدار سه مغ شرقي از مسيح نوزاد را جشن مي‌گيرند و مسيحيان شرقي، آن را روز غسل تعميد عيسي در رود اردن مي‌دانند) و همزمان با تولد شش سالگي پسر بزرگش چارلي اجرا شد. ديكنز براي تولد پسرش، برنامه عجيب و غريبي ترتيب داده بود و قرار بود كار تردستي و جادوي او، محور اصلي مهماني باشد. او براي اين‌ كار حسابي برنامه‌ريزي كرده و قرار بود دوستش كلاركسون استنفيلد دستيارش باشد و تا جايي كه مي‌تواند، وانمود كند كه خوب گول مي‌خورد و حسابي از مرحله پرت است. 
ظاهرا اين نمايش موفقيت شگفت‌انگيزي داشت، زيرا چند هفته بعد، همسر يكي از آشنايانش از ديكنز خواست كه در ماه فوريه يك نمايش جادويي براي فرزندانش برگزار كند. اگرچه تنها چند هفته از جشن تولد چارلي گذشته بود، ديكنز براي اين نمايش جديد، برنامه تازه‌اي در نظر گرفت. استنفيلد باز هم در نقش دستيار وارد عمل شد و نمايش، موفقيت جالب توجهي داشت. يازده ماه بعد، او بزرگ‌ترين نمايش سرگرم‌كننده خود را اجرا كرد. از او دعوت شد تا در مراسم جشن تولد نينا مك‌ريدي، دختر بازيگر مشهور ويليام مك‌ريدي (كه البته خودش در تور اجراي نمايش بود و در جشن حضور نداشت) يك نمايش تردستي اجرا كند. دوستانش فارستر و استنفيلد، هر دو در اين نمايش به او پيوستند و ديكنز مخاطبان را با ترفندهايش مات و مبهوت كرد. در آن شب، او «يك جعبه سبوس را به يك جعبه پر از خوكچه هندي زنده تبديل كرد» (كه وقتي از صحنه خارج شدند و دور پاي تماشاگران چرخيدند، سروصداي زيادي به پا كرد) ديكنز يك دستمال جيبي از يك بطري خالي بيرون آورد و همچنين يك پودينگ آلوي داغ در كلاه خالي استنفيلد كه روي آتشي شعله‌ور نگه داشته شده بود، بدون آسيب به آستر كلاه، ظاهر شد. جين كارلايل، همسر الهي‌دان و فيلسوف معروف، توماس كارلايل، پس از آن براي يكي از دوستانش نامه‌اي نوشت و در آن نمايش را تحسين كرد: «ديكنز و فارستر بيش از همه تلاش مي‌كردند و عرق‌ريزان از اجراي نمايش خود سرمست به نظر مي‌رسيدند. فقط ديكنز فوق‌العاده را بايد ببينيد كه يك ساعت تمام تردستي اجرا مي‌كند - بهترين تردستي كه تا حالا ديده‌ام - ترفند او براي ظاهر كردن پودينگ آلو در كلاه استنفيلد و تبديل دستمال جيبي به شيريني و جعبه پر از سبوس به جعبه‌اي پر از خوكچه هندي زنده، او را قادر مي‌سازد كه از همين راه امرار معاش كند. بگذاريم اين نويسنده هر طور كه مي‌خواهد درآمد كسب كند!»
اگرچه ديكنز در تجارت كتاب باقي ماند، اما همچنان در حال گسترش فعاليت شعبده‌بازي خود بود. يك هفته پس از مهماني نينا، در ژانويه ۱۸۴۴، ديكنز برادرش فردريك را براي تهيه لباس‌هاي مفصل براي او و استنفيلد به خدمت گرفت تا در طول اجراي‌شان در مهماني شب دوازدهم هفته بعد، به تن كنند. اما هيچ اجرايي به اندازه نمايش جادويي كه او در تابستان ۱۸۴۹ در اقامتگاه تابستاني خانواده بانچرچ در جزيره وايت، هيجان‌انگيز نبود. در آن نمايش، براي دوستان و خانواده و «همه بچه‌هاي بانچرچ»، او در قالب نكرومانسري (ساحر) به نام «Rhia Rhama Rhoos» ظاهر شد كه در باغ‌هاي پرتقال سالامانكا و در غارهاي سواحل آلوم جادو را آموخته است. اگر فارستر كه (پس از مرگ ديكنز) زندگينامه مفصلي از او نوشته است، برنامه اين رويداد را شرح نمي‌داد، بيشتر اطلاعات درباره اين اجرا از بين مي‌رفت. تعدادي از حقه‌هاي اين برنامه  -  برنامه‌اي كه ديكنز «خودش طراحي كرده بود»  -  قبلا در اجراهاي ديگر ديكنز به نمايش گذاشته شده بود، به‌ويژه ترفند پودينگ آلو كه به نوعي امضاي كار او محسوب مي‌شد. با وجود اين به نظر مي‌رسد بسياري از آنها جديد بودند. اين برنامه به شرح زير است (كه البته ديكنز  در نقش نكرومانسر، براي اينكه هر حقه را به چه طريقي آموخته يا هر تردستي چه  سرنوشتي داشته، داستاني هم  دارد): 
تردستي كارت  جهنده
دو كارت از بسته توسط دو نفر از شركت‌كنندگان بيرون كشيده شده و همراه با بسته در جعبه جادوگر قرار داده مي‌شود، به دستور هر خانمي كه كمتر از 8 يا بيش از 80 سال سن داشته باشد، اين كارت بيرون مي‌پرد. (اين حقه حاصل  9  سال  انزوا  در معادن  روسيه  است.) 
تردستي هرم
يك شيلينگ كه توسط هر جنتلمني كه كمتر از دوازده ماه يا بيش از صد سال سن داشته باشد و با دقت توسط آقاي مذكور علامت‌گذاري شود، به نكرومانسر قرض داده مي‌شود و با دستور او از درون جعبه ناپديد مي‌شود. با  ورد نكرومانسر، اين سكه از دل جعبه‌هايي كه به شكل هرم روي هم قرار مي‌گيرند، مي‌گذرد و از يك جعبه چوب ماهون كوچك سر درمي‌آورد. (پنج هزار گيني براي به دست آوردن راز اين تردستي به يك ماندارين پرداخت شد كه بلافاصله پس از فاش كردن راز، از شدت اندوه درگذشت.) 

تردستي آتش‌سوزي
بانويي كه ازدواج نكرده و نامزدي هم ندارد، كارتي را از بسته بيرون مي‌كشد. نكرومانسر نامي رويش مي‌گذارد، آن را مي‌سوزاند و كارت دوباره از خاكستر خود صحيح و سالم پديدار مي‌شود. (سالانه هزار پوند توسط مديران دفتر بيمه سان فاير براي فهميد ن راز  اين  تردستي  به نكرومانسر پيشنهاد شد  و  او  نپذيرفت.) 
تردستي  قرص  نان
ساعت يك بانوي جذاب، چه مجرد چه متاهل، توسط نكرومانسر در جعبه‌اي قرار مي‌گيرد و محكم قفل مي‌شود. بعد با اورادي از سوي نكرومانسر، در برابر فرياد حيرت حضار، در دل قرص ناني معمولي پديدار مي‌شود. (10 سال در دشت تاتاري براي مطالعه و آموختن  اين تردستي وقت صرف شد.) 
تردستي  پودينگ
با توافق حضار، آقايي كلاه خود را به نكرومانسر امانت مي‌دهد و بدون آنكه كلاه يك لحظه از جلوي چشم حاضران محو شود، نكرومانسر آن را مثل يك قابلمه روي آتش مي‌گيرد و در عرض دو دقيقه در آن پودينگ آلو درست مي‌كند و بعد پودينگ كاملا پخته شده را برش مي‌دهد و بين حاضران پخش مي‌كند. كلاهي هم كه بر اثر آتش هيچ صدمه‌اي نديده، به صاحبش بازگردانده مي‌شود. (وقتي نكرومانسر اين تردستي را اجرا كرد، حسادت دولت اتريش را برانگيخت و افتخار ۵ سال زنداني شدن در قلعه شهر  نصيب  نكرومانسر  شد.) 
ظاهرا رفته‌رفته اجراهاي شگفت‌انگيز ديكنز كمتر شد، اما او همچنان به تردستي علاقه‌مند بود. او با شعبده‌بازان مشهور مكاتباتي داشت و تا دهه ۱۸۵۰ در نمايش‌هاي تردستي بسياري شركت كرد. فارستر در زندگينامه‌اش اشاره مي‌كند كه ديكنز، با وجود اينكه خود استادي بلامنازع بود، در مقام دستيار شعبده‌بازي فرانسوي ظاهر شد؛ شعبده‌بازي كه ديكنز هميشه از او با عنوان كامل‌ترين استاد تردستي ياد مي‌كرد. شايد تحت تاثير او، ديكنز از اجرا براي عموم دست كشيد. اما با همه اين حرف‌ها به گفته فارستر او شعبده‌باز بزرگي بود؛ واقعيتي درباره ديكنز كه اغلب  پنهان  مانده  است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون