واكنش سيستم آموزشي در برخورد با دو اتفاق
غزل لطفي
بانيان آموزش كشور هم در حفظ سلامت و هم در پرورش و تربيت، مردود شدهاند
ماجراي اخراج معلم مازندراني و مسموميت دانشآموزان قمي، در روزهاي گذشته در صدر مباحث آموزشي كشور بودهاند و به عقيده بنده وزارت آموزشوپرورش در مديريت هيچ كدام كارنامه موفقي نداشته است كه در ادامه دلايلي را مطرح خواهم كرد.
۱- مسموميت دانشآموزان قمي: اگر اخبار را در اين اتفاق دنبال كنيم؛ وزارت آموزش و پرورش از ابتداي وقوع حادثه درصدد بود تا موضوع را كماهميت، اضطراب و ترس دانشآموزان و اوليا و بازي رسانهاي معرفي كند. در حالي كه اگر از ابتدا با شفافيت اعلام ميكردند كه مسموميت حتي يك دانشآموز بسيار مهم است و در كنار پدران و مادران و فرزندان آسيبديده ايستاده بودند حتما جوي آرامتر پديد ميآمد و پروسه علتيابي هم زودتر شروع شده و به نتيجه ميرسيد، اما متوليان آموزش كشور راه تكذيب اهميت اين ماجرا را آنقدر ادامه دادند كه رشته كار از دستشان خارج شد و جامعه شروع به گمانهزني كرد. دست آخر هم وزير آموزشوپرورش پس از بارها با اعلام اينكه موضوع مهمي رخ نداده، مجبور شد نهايتا در ملاقات با دانشآموزان آسيبديده از پيشامد اين اتفاق عذرخواهي كند و خبر از فعاليت كميته علتياب داد. در اين موضوع علاوه بر اينكه سلامت فرزندان ايران در ابتدا كماهميت جلوه داده شد -كه اين خود چالشي بزرگ براي بزرگترين سيستمي است كه ما بايد با اطمينان كامل كودكان خود را به او بسپاريم- نحوه برخورد با اين رخداد هم به فرزندان ما كه بايد آموزشپذير اين سيستم باشند، اين پيام را ميدهد كه در مواجهه با دشواريها راه انكار و تكذيب و كماهميت جلوه دادن موضوعات را دنبال كنند!!! كه در هر دو مبحث حفظ سلامت و پرورش و تربيت، بانيان آموزش كشور مردود شدهاند، چون شفافيت، علتيابي و راهحل پيدا كردن براي آنها در درجه اول اهميت نبود كه اگر بود در دو ماه گذشته به جاي فرافكني، علل حادثه اعلام شده بود.
۲- اخراج معلم قائمشهري: در مبحث اخراج معلم مازندراني اما برخورد سريع بود، سرعتي كه اجازه هر گونه تفكر به عواقب اين تصميم را ميگرفت.
ابتدا اخراج معلم و احتمال تعطيلي واحد آموزشي اعلام شد و پس از آنكه واكنش اجتماعي ديده شد خبر از تشكيل شوراي آموزش و تصميمگيري متعاقب آن را دادند و در نهايت هم با واكنشهاي بيشتر (اعلام آمادگي استخدام معلم اخراجي توسط باشگاه نساجي مازندران و پادرمياني نماينده مجلس خبرگان) مقوله اخراج از دستور كار خارج شد. در حالي كه از همان ابتدا بايد به جاي برخورد قهري، به بررسي كامل موضوع پرداخته شود و نيازي هم به واكنش سريع نبود. حتي اگر جمعبندي نهايي هم اخراج بود بهتر است مستدل باشد تا براي واكنشهاي جامعه نيز پاسخ وجود داشته باشد! نه اينكه ابتدا سختترين تنبيه كه اخراج است را مطرح كنيد و پس از آن قدم به قدم عقب بنشينيد.
در هر دو ماجرا آنچه مشهود است، تصميماتي است كه بدون تفكر و آيندهنگري گرفته ميشود و ما شاهد بسياري از اين دست تصميمات در آموزشوپرورش در همين اواخر هم بودهايم. نظير آن اعلام صريح وزير آموزشوپرورش كه ديگر تعطيلي مدارس را نخواهيم داشت و براي آلودگي هوا هم راهكار تغيير شاخصها ارايه شد! در واقع وقتي تصميمي بدون فكر گرفته ميشود، آنجا كه لازم است سريع ورود شود، تعلل صورت ميگيرد و جايي كه نياز به تامل بيشتر است واكنشهاي سريع ديده ميشود كه هر دو موضوع مختل اتخاذ تصميم صحيح است. از سيستم آموزشي كشور كه وظيفه تعليم و تربيت آيندهسازان ميهن عزيز ما را بر عهده دارد، انتظار ميرود در مواجهه با چالشها بسيار پختهتر و با نگاهي آيندهنگر و مستند برخورد كند تا تصميماتش هم درسي تربيتي براي فرزندان ايران باشد.