ايران، مادري براي فرهنگهای مختلف
علي میرزا محمدی
اجازه دهيم ايران مأمن همه اقوام منطقه شود
14 آذر امسال، يادداشتي به همين قلم با عنوان «ايرانيان و هراس از تجزيه ايران» در روزنامه اعتماد منتشر شد كه بازتاب قابل توجهي در ميان مخاطبان به همراه داشت. در آن نوشتار آمده بود كه ايجاد جذابيت در كشور ايران ميتواند جلوي خطر تجزيه ايران را بگيرد و ايران را به كشوري تبديل كند كه قوميتهاي مرزنشين آن به همزبانهاي مقيم ديگر كشورها فخر بفروشند كه آنها يك ايراني هستند و گرفتن تابعيت ايراني را در مردمان كشورهاي ديگر به ويژه همسايهها به يك خواسته و آرزو تبديل كند. در تكميل آن يادداشت، در اين نوشتار به جذابيتآفريني ايران در بعد فرهنگي و زباني خواهيم پرداخت و ايدههايي عملي و كاربردي پيشنهاد خواهيم نمود. اگر بيشتر كشورهاي منطقه به دلايل ملاحظات سياسي معترف نباشند كه سرزمين آنها قرنها به نوعي بخشي از قلمرو سرزميني ايران بوده است اما به احتمال حداقل اين را ميپذيرند كه سرزمين ايران مادر فرهنگهاي مختلف منطقه است. اما اين باور و پذيرش، نيازمند تقويت و ايجاد بسترهاي نهادي و حمايت عملي است. اجازه بدهيد براي ايدهپردازي درباره تقويت و بسترسازي نهادي اين باور، از كليد واژه «مادر» كمك بگيريم. اگر مدعي هستيم كه ايران سرزمين مادري و زايشگاه فرهنگهاي مختلف است، بايد منش رفتاري دولت- ملت ايران شامل حاكميت، نخبهها و نيز عامه مردم نيز همانند مادر باشد. اما مادر چگونه رفتار ميكند كه ميتواند الهام بخش ما در سياستهاي فرهنگي منطقهاي باشد؟ مادر با عمل رهبرانه ميداند چگونه با فرزندان ارتباط برقرار كنند. مادر با برجستهسازي خوبيها، فرزندان را تعليم ميدهد اما هيچگاه وارد حريم خصوصي آنها نميشود. او هرگز به فرزندانش ترس و اضطراب منتقل نميكند بلكه سعي ميكند كه با آنها دوست باشد و اعتماد آنها را جلب كند. خانه مادري مأمن فرزندان است.
فرزندان حتي پس از مستقل شدن نيز هر وقت دلشان خواست به خانه مادر سر ميزنند و از او مهرباني ميبينند.
سياستهاي فرهنگي ايران نيز به مثابه سرزمين مادري ميتواند از رفتارها و خلق و خوهاي مادرانه اقتباس شود. ايران خانه مادري فرهنگهاي مختلف است؛ اما آيا رفتار و منش سياسي و فرهنگي ما با كشورهايي كه بخشي از قلمرو فرهنگي ايران محسوب ميشوند، مادرانه است؟ اجازه بدهيد به برخي واقعيتها اشاراتي داشته باشيم كه در برجستهسازي ايده مادر بودن سرزمين ايران به ما كمك خواهد كرد.
- جمعيت تركهاي آذربايجاني ايران از جمعيت جمهوري آذربايجان بيشتر است. سهم و نقش ايران در شكلگيري فرهنگ آذربايجاني در قرنهاي متمادي قابل انكار نيست. حال پرسش اين است آيا بهطور طبيعي نبايد در مقام مقايسه، ايران سردمدار جذابيت فرهنگي تركهاي آذربايجاني باشد و نگاهها بيشتر به ايران باشد تا كشور كنوني جمهوري آذربايجان؟ متاسفانه آنچه ذهن سياستورزان و نخبهها و حتي افكار عمومي را به خطا ميكشاند، «درصد جمعيت» و «سهم جمعيتي يك گروه قومي» در دو كشور مجاور است. اين خطاي تحليلي موجب ميشود كه به جاي شمار جمعيت اقوام ساكن در كشورها، درصد جمعيتي آنها در كشورها ملاك قرار گيرد. در نتيجه كشوري كه درصد جمعيت يك گروه قومي در آن بيشتر است، براي مردمان آن قوم، سرزمين مادر محسوب و نگاههاي فرهنگي به آن معطوف ميشود.
- كردها، قطب مهم جمعيتي ايران را تشكيل ميدهند و سهم ايران در ايجاد فرهنگ كردي مانند فرهنگ آذربايجاني قابل توجه است.
- جمعيت عرب زبانهاي ايران از برخي كشورهاي عرب منطقه بيشتر است.
- جمعيت بلوچ زبان ايران هرچند در مقايسه با كشورهاي همسايه چون پاكستان و افغانستان كمتر است ولي به لحاظ فرهنگي، بستر نفوذ ايران در مسائل فرهنگي اين قوم بيشتر است.
اين مسائل را به آن جهت در اين نوشتار پررنگ كرديم كه تلنگري باشد به اين واقعيت كه آنچه ميتواند درباره فرهنگ اقوام ايراني نقطه قوت و امتياز و برگ برنده ما در تحولات منطقه به ويژه جذابيتآفريني ايران باشد با سياستهاي نادرست به عامل هراس و چالش امنيتي و سياسي تبديل شده است. شالوده اين بيتدبيريها به اين بر ميگردد كه تقويت فرهنگهاي قومي ايران، عاملي در راستاي تضعيف هويت ملي و خطر تجزيه ايران تلقي ميگردد. در صورتي كه درست بر عكس، وقتي ايران به عنوان سرزمين مادر، محل پرورش فرهنگ اقوام منطقه در زمينههايي چون شعر، داستان، هنرهاي نمايشي، تصويري و شنيداري چون نقاشي، تئاتر، سينما و موسيقي باشد و شهرهاي بزرگي چون تهران، تبريز، سنندج، اهواز و زاهدان، مأمن نخبهها و فعالان فرهنگي، سخنوران، شاعران، نويسندگان، هنرمندان ترك، كرد، بلوچ و عرب از كشورهاي مختلف منطقه محسوب شود، ديگر سمت و جهت نگاهها به ايران خواهد بود. همچنين ايجاد كرسيهاي پژوهش براي زبانهاي تركي آذربايجاني، كردي، بلوچي، ... و تشويق و ترغيب سخنوران ديگر كشورهاي جهان براي همكاري با اين مراكز، زمينه را براي مركزيت بخشي فرهنگي ايران فراهم خواهد ساخت.
يادمان باشد ويژگي سياست فرهنگي مادرانه آن است كه در مقابل نامهربانيهاي سياستمداران كشورهاي همسايه به مثابه فرزندان صبوري كرد تا حرمت مادري شكسته نشود. بايد زيركانه عمل كرد تا فرزند را مقابل مادر قد علم نكنند. يادمان باشد شباهت ايران با كشورهاي همسايه و خاورميانه بسيار بيشتر از شباهت كشور فرانسه با كشورهاي آفريقايي است اما امروز بهرغم وجود برخي احساسات ضد فرانسوي در اين كشورها، فرانسه همچنان از نفوذ اقتصادي و فرهنگي عميقي برخوردار است و نخبگان برخي كشورهاي آفريقايي، فرانسه را به عنوان مركز ثقل فرهنگي و علمي تلقي ميكنند. جاي تعجب نيست كه در كشور فرانسه موسسهاي براي اهداي جايزه ادبيات عرب تاسيس ميشود.
اجازه دهيم ايران مأمن همه اقوام منطقه گردد. با ايجاد جذابيت كاري كنيم نخبههاي كشورهاي منطقه، ايران را به عنوان مركز ثقل فرهنگي، مقصد مهاجرتي خويش انتخاب كنند. اجازه دهيم تهران، مركز همايشهاي زبان اقوام ايراني با حضور گسترده از پژوهشگران كشورهاي مختلف باشد. خودمان به اين زبانها كتاب چاپ كنيم و خودمان براي تدوين فرهنگ لغت آنها، بودجه اختصاص دهيم. از گسترش فرهنگ اقوام ايراني نهراسيم؛ چراكه با گسترش تلقي ايران به عنوان سرزمين مادري، هيچ كسي از مردم منطقه، از كوچك و ناامنشدن ايران حمايت نخواهند كرد و به عكس ايران را آباد و آزاد خواهند خواست.