توقيف امروز سوزاندن فرداست
ديديم روزنامهنگاراني كه چند دهه رنگ استوديوهاي تلويزيون را نديده بودند، به برنامههاي زنده تلويزيون دعوت شدند ولي افاقه نكرد و مخاطبان عادت كرده بودند كه نيازشان را از جاهاي ديگر رفع كنند. مسير توقيف يعني تشديد وضعيت فعلي و تقديم دودستي مخاطبان به رسانههاي غيرحرفهاي.
اما از اين حرفهاي تكراري اما نشنيدهشده كه بگذريم، توقيف مطبوعات باعث سوختن آينده روزنامهنگاري هم ميشود كه يكي از بدترين هزينههاي توقيف به شمار ميرود. يك نمونهاش اينكه روزنامهنگاري ما هنوز دارد هزينه توقيفهاي سال ۱۳۷۹ و نيمه اول دهه ۱۳۸۰ را ميپردازد. اگر آن رسانهها كه توقيف شدند تا امروز باقي ميماندند، ايبسا اوضاع ايران متفاوت از امروز بود.
مطبوعات و بهطور مشخص روزنامهها، رسانههاي مرجع تربيت و كارآموزي روزنامهنگاران آيندهاند. تربيت سرمايههاي انساني رسانههاي آينده در يك روزنامه بسيار راحتتر و فنيتر و جامعتر صورت ميگيرد تا تربيت در سايتهاي خبري يا حتي خبرگزاريها. تنوع كار و فعاليت گروهي در روزنامهها از آنها يك كارگاه بزرگ روزنامهنگاري ساخته است كه در ساير رسانهها كمتر يافت ميشود. همين نيروهايي كه در روزنامهها تربيت ميشوند، در آينده به خبرگزاريها و حتي رسانههاي تصويري هم ميروند و در كل شاخههاي نظام رسانهاي توزيع ميشوند. بنابراين روزنامهها قدم اول تربيت روزنامهنگارند كه وقتي توقيف و تعطيل ميشوند، ما علاوه بر فقدان يك رسانه، يك كارگاه و آموزشگاه را هم از دست ميدهيم.
ما در ايران آينده، رسانههايي قدرتمند و حرفهاي با روزنامهنگاران ماهر و كاردان ميخواهيم كه بر قدرت نظارت كنند و چشم و گوش مردم باشند. با هر توقيفي بخت داشتن چنين رسانهها و مهارتهايي را از دست ميدهيم. كساني كه براي كنترل بازار كنوني گوشت، يك رسانه را توقيف ميكنند، در واقع دارند بخشي از آينده اين كشور را ميسوزانند.