• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5434 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۶ اسفند

چرا بايد از آلماني‌ها درس بگيريم؟

جلوگيري از تكرار تاريخ

محسن آزموده

اعتراف مي‌كنم نخستين‌بار وقتي سردبير كتاب درس گرفتن از آلماني‌ها را براي معرفي در روزنامه به من داد، درحالي كه به او مي‌گفتم «بله، حتما معرفي مي‌كنيم»، با خودم گفتم «حالا با اين يكي چه كار كنم؟» انبوه كتاب‌هايي كه ناشران و دوستان مختلف براي معرفي داده‌اند، دور كامپيوترم و در كمد چوبي كوچك كنار دستم تلنبار شده و تمام تلاشم آن است كه ميان آنها «االاهم فالاهم» كنم و اولويت‌يابي. نگاهي به جلد و پشت جلد كتاب كردم و اين سوال در ذهنم شكل گرفت كه «خب، ما ايراني‌ها چه درسي مي‌توانيم از آلماني‌ها و تجربه مواجهه آنها با نازيسم و فاشيسم بگيريم؟»
بي پاسخي اين سوال برايم از اين امر هم ناشي مي‌شد كه سوزان نيمن، نويسنده كتاب آن را در وهله نخست براي امريكايي‌ها نوشته و مي‌خواهد به آنها نشان بدهد آلماني‌ها چگونه توانستند با خودانتقادي و سنجش خود و تقويت احساس شرم و يادآوري و بازيادآوري جنايت‌هاي نازي‌ها، از تكرار دوباره اين وقايع جلوگيري كنند، درحالي كه امريكايي‌ها در مواجهه‌اي مشابه با تاريخ شرم‌آور برده‌داري خود موفق نبودند و به همين علت است كه همچنان برخي رفتارها و گفتارهاي نژادپرستانه در ميان آنها ديده مي‌شود. 
حضور پر سر و صدا و جنجالي پرويز ثابتي، مسوول اداره سوم و به تعبيري مهم‌ترين ركن ساواك بين سال‌هاي 1352 تا 1357، در تظاهرات مخالفان جمهوري اسلامي در 23 بهمن 1401 و مهم‌تر از آن واكنش بسياري از ايرانيان در برابر آن اما نشان داد كه خوانش و بلكه بازخواني كتاب «درس گرفتن از آلماني‌ها» براي ما ايرانيان هم بسيار ضروري و حياتي است. جالب است كه مقدمه مترجم اين كتاب، محمد مصطفي بيات، با نقل قولي از شاهرخ مسكوب از كتاب پرخواننده «روزها در راه» شروع شده، آنجا كه مسكوب ذيل تاريخ نهم دي ماه 1357 نوشته: «امروز صبح رفتم سازمان سر و گوشي آب بدهم. گفتند چهارشنبه... مردم خانه‌اي را در كوچه مهتاب خيابان بهار آتش زدند. خانه سه طبقه است. دو طبقه مسكوني بود و زير زمين سراسري شكنجه‌گاه بود با تمام آلات و ابزار شكنجه از تخت آهني سه طبقه براي گرم كردن شكنجه شونده تا دستگاه‌هاي ناخن‌كشي، شوك برقي، دستبند و...»
درباره ساواك و عملكرد آن از سوي رسانه‌هاي رسمي جمهوري اسلامي در طول چهل و چند سال گذشته، كم گفته و نوشته و ساخته نشده. مخالفان پهلوي‌ها هم در اين باره بسيار داد سخن سر داده‌اند و از شكنجه‌ها و برخوردهاي خشونت‌آميز و رعب‌آور ساواك زياد گفته‌اند. اما طرفداران آن رژيم معمولا در اين باره سكوت كرده‌اند يا سعي كرده‌اند به توجيه عملكرد آن بپردازند. در سال‌هاي اخير كه سلطنت‌طلب‌ها در رسانه‌هاي‌شان كوشيده‌اند تصويري «گل و بلبل» و سراسر بي‌عيب و نقص از آن دوره ارايه كنند، برخي از ايشان برخوردهاي رعب‌آميز و سركوبگرانه ساواك را انكار كرده‌اند يا حتي پا را فراتر گذاشته‌اند و مدعي شده‌اند كه برخورد ساواك و نهادهاي امنيتي و سركوبگر رژيم پيشين، حتي آن‌قدر كه شايسته و بايسته است، تند نبوده. تلويحا يا صراحتا به اين معنا كه اگر (و اي كاش!) ساواك و رژيم پهلوي شديدتر و خشن‌تر با مخالفان برخورد مي‌كرد، انقلاب به وقوع نمي‌پيوست!
در همين راستا، پرويز ثابتي در كتابي با عنوان «در دامگه حادثه» كه سال 1391 در گفت‌وگو با عرفان قانعي فرد خارج از ايران منتشر كرد و در داخل هم واكنش‌هاي فراوان همراه داشت، مدعي شد در سال‌هاي پاياني رژيم پهلوي، همواره به مقامات بالادستي خود به ويژه شاه اصرار مي‌كرده كه ساواك بايد برخورد شديدتري با مخالفان كند و اگر چنين مي‌شد، رژيم پيشين سقوط نمي‌كرد. 
به اين ادعا نمي‌پردازيم كه آيا واقعا ساواك و نهادهاي و نظامي و انتظامي رژيم پيشين با مخالفان مماشات مي‌كردند يا خير؟ درباره منطق امنيتي نگاه ثابتي براي مواجهه با اعتراضات و مخالفت‌هاي مردم و گروه‌هاي سياسي و اجتماعي هم بحث نمي‌كنيم. نگرشي كه نشان مي‌دهد، ثابتي مثل همه امنيتي‌هاي خشن و بله قربان گو، به‌رغم آنكه ادعا شده در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران درس خوانده و همواره از هوش و ذكاوتش سخن مي‌گويند، حتي سي سال بعد از انقلاب هم كماكان تصور مي‌كند با خشونت و سركوب مي‌شد جلوي يك رويداد بزرگ سياسي و اجتماعي را گرفت و از درك ريشه‌هاي آن ناتوان است. 
موضوع فعلا با توجه به كتاب درس گرفتن از آلماني‌ها، واكنش آن دست از ايرانيان ظاهرا تحصيلكرده‌اي است كه مي‌كوشند با خودفريبي يا گمراه كردن ديگران، بر اعمال غيراخلاقي ساواك سرپوش بگذارند يا آنها را فراموش و انكار و توجيه كنند. مترجم كتاب درس گرفتن از آلماني‌ها، در مقدمه اين جمله بسيار مشهور جورج سانتايانا فيلسوف اسپانيايي قرن نوزدهمي را آورده كه «هر كس در يادسپاري و يادآوري گذشته كوتاهي كند، محكوم به تكرارش است.» سوزان نيمن، نويسنده اين كتاب در مقابل فراموشي و فريب خود و ديگران، از «تسويه حساب با گذشته» سخن مي‌گويد، پذيرش بار مسووليت، يادآوري اقدامات زشتي كه مرتكب شده‌ايم و شرمندگي در برابر رنج ناضرور و غيراخلاقي كه به ديگران تحميل كرده‌ايم. بدون اين سازوكار، به نوشته استنلي كاول، «تاريخ ما را ترك نخواهد كرد» و جنايت‌هاي گذشته، بارها و بارها تكرار خواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون