تقليل مساله هستهاي به برجام
چرا بايد مذاكرات احياي برجام را از نفوذ سياستبازان مصون داشت
مهرداد پشنگپور
از بيش از دو دهه پيش پرونده هستهاي ايران يكي از مهمترين موضوعات ملي و بينالمللي است.موضوعي كه با قطعنامههاي مكرر شوراي امنيت سازمان ملل متحد عملا تلاش شد تا تبديل به واقعهاي براي تهديد عليه صلح و امنيت بينالملل شود. پرونده هستهاي تاكنون از جهات گوناگون مورد بحث بوده و طرفداران و مخالفان بسياري را براي خود دارد و رويكرد اين دو گروه بيشتر از حيث هزينه و فايده بوده است.
گروهي باور دارند مساله هستهاي و مشخصا غنيسازي تنها براي ايران هزينهساز بوده بدون آنكه كمترين درآمد و فايدهاي داشته باشد. طرف مقابل اما با اتكا بر اموري مانند «بازدارندگي» و «امنيت» بيفايده بودن را مردود و ماجراي هستهاي جمهوري اسلامي ايران را در مرتبتي وراي صرف هزينه و فايده دانسته و آن را به دليل پيش گفته اقدامي مفيد و سودمند ميداند. اين افراد عقيده دارند براي امنيت هيچ هزينهاي اضافي و قابل محاسبه نيست.
بهرغم اين گفتوگوها و جدالهاي سخت، سياست رسمي جمهوري اسلامي ايران بر مسيري كه انتخاب كرده جريان و استمرار دارد. زاويه تند اين مجادلهها تا ميزان زيادي به اين مساله وابستگي دارد كه مساله هستهاي ايران تقليل پيدا كرده و به همين دليل هم از حيث ملي و بينالمللي گويا حقايق مرتبط با موضوع حداقل از جنبه حقوقي به تغافل برگزار شده است.
دانش هستهاي
دانش هستهاي كه براي توليد برق و تاسيس نيروگاه در بوشهر توسط رژيم گذشته در ايران آغاز شد توسط دانشجويان ايراني كه در آن زمان در آلمان به تحصيل دانش هستهاي اشتغال داشتند به دليل گران و هزينهبر بودن، وابستگي به غرب به دليل تكنولوژي پيشرفته و پيچيده و آلودگي محيط زيستي پسماندهاي هستهاي، خيانت به كشور تلقي و از آيتالله خميني كه آن زمان در نوفل لوشاتو ساكن بودند، درخواست شده بود تا اين قرارداد خيانتآميز را ملغي اعلام كنند. بحثهاي غنيسازي در سالهاي ٦٨-٦٧ يعني دوره دولت ميرحسين موسوي كم و بيش مطرح بود و بهرغم مباحثههاي بسيار تا سال ١٣٦٦ تقريبا بحث جدي در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران به دلايل مختلف از جمله جنگ تحميلي انجام نشد و در دوره رياستجمهوري مرحوم هاشميرفسنجاني فعاليت هستهاي بهطور جدي مورد نظر قرار گرفت.
تكميل نيروگاه بوشهر، دستيابي به فناوري غنيسازي و توليد سوخت در كشور در مذاكره با پاكستان در سال ١٣٦٦ آغاز شد و تاكنون ادامه يافته است.
فعاليت هستهاي ايران در مختصري كه گفته شد اعم از غنيسازي بوده در حالي كه امروز غنيسازي وجه غالب فعاليت هستهاي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفته و اينگونه تمام اقدامهاي علمي و تحقيقاتي هستهاي تحتالشعاع آن قرار دارد.
سياست خواسته يا ناخواسته پيش گفته به گونهاي عمل كرده يا نتيجه داده كه منظور و مقصود تمام آنچه پيرامون و مرتبط با اين موضوع هست، «غنيسازي» است. افزايش غناي اورانيوم نيز صرفنظر از ضرورت، خوب يا بد بودنش هم به وضعيت كنوني، يعني غلبه غنيسازي و گسترش سايه آن به كليت موضوع هستهاي انجاميده است.
ناگزير تمامت فعاليتهاي جمهوري اسلامي در اين ارتباط به غنيسازي تقليل پيدا كرده و به همين دليل نه تنها در نظام بينالملل موجب بروز حساسيتهاي فراوان شده، بلكه در فضاي داخلي هم مناقشات گوناگون و فزايندهاي را دامن زده است.
تقليل حل و فصل پرونده هستهاي به برجام
توافق بينالمللي بسيار مهم غيرمعاهدهاي برجام به عنوان نتيجه را به سامان رساند و اين تهديد را براي جامعه بينالمللي مرتفع و آن را به فرصتي مغتنم براي جهان و تمام اطراف آن تبديل كرد. در قرارداد برجام حق مورد مناقشه ايران داير بر غنيسازي به رسميت شناخته و اتهامهاي وارده به اين فعاليت ايران رفع شد. نتيجه اين روند در كوتاهمدت ادامه فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي از جمله غنيسازي، در ميانمدت غنيسازي با غناي محدود و در درازمدت يعني پس از عادي شناخته شدن پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران، غنيسازي به هر ميزان به منظور تحقيقات علمي و استفاده غيرنظامي است، به ويژه كه در NPT افزايش غناي اورانيوم براي موضوعات علمي و صلحآميز، فارغ از محدوديت است. برجام در واقع نتيجه مجموعه اقدامهاي ديپلماتيك و فني بود و آنچه اهميت دارد برجام نيست، بلكه موضوع مندرج در آن و مسالهاي است كه در برجام به سرانجام رسيد. متاسفانه طرفداران و بيشتر مخالفان، برجام را محور و موضوع مندرج در آن را فرع و اصل ماجرا يعني «وضعيت حقوقي بينالمللي پرونده هستهاي» جمهوري اسلامي ايران در شوراي امنيت بينالملل را آگاهانه يا ناآگاهانه انكار يا ناديده ميگيرند. به اين ترتيب اصل موضوع را به برجام تقليل ميدهند با اين استدلال كه برجام توافقي خيانتبار است. ادعاي خيانتبار بودن قرارداد مرتبط با فعاليت هستهاي مرتبه دوم است كه مطرح ميشود و هر دو مرتبه بيترديد متاثر از عدم ملاحظه عمدي يا غيرعمدي حقايق پيرامون آن بوده است. نخستين مرتبه با بهانههاي غالبا فني و بار دوم با مجادلههاي حقوقي كه تقليل يافتهاند. بار اول، ادعا شد نيروگاههاي آبي و سيكل تركيبي و گازي بسيار ارزان هستند و آلودگي كمتري دارند و به لحاظ سطح تكنولوژي موجبي براي وابستگي ايجاد نميكند. امروز اما ادعا ميشود اصلا ضرورتي به اين توافق نبود و اين توافق يك اقدام لغو و بيهوده بوده است، چون وضعيت پرونده ايران در شوراي امنيت به گونهاي نبوده كه اين توافق نياز باشد و جمهوري اسلامي بايد بدون توجه به اتهامات وارده و قواعد و مقررات حقوقي بينالمللي فعاليتهاي هستهاي خود را كه ديگر به غنيسازي با غناي بالا محدود شده ادامه و گسترش دهد. مخالفان برجام ادعا ميكنند جمهوري اسلامي براي اقدامهاي هستهاي خود هرگز ذيل فصل هفتم نبوده و براي موجه نشان دادن دليل خود حتي برخلاف امور شكلي و ظاهري قرار داشتن ماده ٤١ ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد را هم انكار ميكنند و اينگونه تمام قضيه هستهاي ايران را فارغ از موضوع به برنامه جامع اقدام مشترك تقليل ميدهند، اينگونه كه گويي اصل قضيه فاقد و فارغ از هر گونه مشكل و مساله است. تقليل حقوقي و فني مهمترين برنامه جمهوري اسلامي ايران چه ارادي باشد يا خير، وسيلهاي شده است تا:
نخست: اين برنامه نتواند چنانكه مورد انتظار است كارآمد باشد و توقعاتي كه از آن مورد انتظار است را برآورده كند.
دوم: هزينههايي براي كشور و مردم به وجود آورد كه نه تنها ضرورتي ندارد، بلكه خساراتي است عليه منافع و مصالح ملي در حالي كه هرگز ارتباطي با ماهيت موضوع ندارد.
سوم: مسالهاي به اين درجه از اهميت وسيله تسويه حسابهاي سياسي شود.
چهارم: اصل ماجرا به حاشيه كشانده شود.
پنجم: به اشتباه يا از سرغفلت خودخواسته امور اقتصادي مردم بنا بر ادعاي مخالفان نبايد به برجام گره بخورد و موافقان نيز حل معضلات اقتصادي را بدون برجام ممكن ندانند در حالي كه حقيقت ماجرا برجام نيست، بلكه پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران است كه بر تمام شوون اقتصادي و كلان كشور سايه گسترانيده و بايد يكبار براي هميشه بعد از دو دهه حل و فصل شود.
براي همين بايد توجه سياستگذاران و مسوولان بر اين واقعيت معطوف باشد كه از پرونده هستهاي ايران اتهامزدايي شود چه وسيله برجام يا هر ابزار حقوقي-سياسي ديگر با اين محوريت كه فعاليت صلحآميز جمهوري اسلامي ايران فقط غنيسازي اورانيوم نيست. به علاوه بايد پروندهاي با اين اهميت از نفوذ سياستبازان؛ يعني افرادي كه براي تامين منافع حزبي، گروهي و حتي شخصي همه چيز را به نفع خودشان خوب نشان ميدهند، مصون بماند.