دو جور خوشبختي در شرق و غرب دنيا
توصيه مدرسه زندگي آلن دوباتن براي نگريستن به روي شرقي خوشبختي
روناك حسيني
سنت روشنفكري غربي، پيشنهاد ميكند كه براي شاد و خوشبخت بودن، بيش از هر چيز بايد پا را از چهارچوب در خانههايمان بگذاريم بيرون و برويم دنيا را تحت سلطه خود درآوريم. خيال خودمان را از بابت منابع مورد نيازمان راحت كنيم، شغل پيدا كنيم، دولتها را بگردانيم، مشهور شويم و ملتها را تسخير كنيم.
در برابر اين نگاه، سنت شرقي تعريف كاملا متفاوتي از شادي و خوشبختي برايمان دارد. در هر دو گرايش بودايي و هندو، سنت شرقي از ما ميخواهد كه به جاي جستوجوي رضايت از طريق جمع كردن و تسخير چيزها، ابزاري كه از طريق آن جهان را درك ميكنيم، يعني ذهن خودمان را به تسخير درآوريم.
نگاه شرقي ميگويد مادامي كه ذهن ما بتواند هر مشكلي را كه توسط قواي عاطفيمان ايجاد ميشود رتق و فتق كند، ديگر مهم نيست كه چقدر دستاوردهاي ما بزرگ و كامل است، چقدر پول درميآوريم، چند نفر دوست توانستهايم پيدا كنيم يا چقدر ناممان پرآوازه است. افسردگي ميتواند تمام زيباييهاي قصري با هفت حوض و باغي با درختان بادام و گيلاس را در نظرمان از بين ببرد.
افسردگي مزمن ميتواند لذت داشتن سريعترين جت دنيا را برايمان زايل كند. وقتي فرد با پارانويا دست و پنجه نرم ميكند، ثروتش هيچ لذتي برايش ندارد. يك رابطه ناخوشايند، ميتواند تمام مزاياي شهرت را از بين ببرد.
از آنجايي كه دستاوردهاي بيروني ما در برابر بازيهاي قلمرو ذهنمان سخت آسيبپذيرند، سنت شرقي توصيه ميكند كه به جاي تمركز بيش از حد بر داشتن هر چه بيشتر و فتح قلمروهاي بيروني، بر يادگيري نحوه كنترل و مديريت ابزار ذاتا سركش و بسيار پيچيدهاي كه از طريق آن از دنياي بيرون آگاه ميشويم، تمركز كنيم: قلمرو شگفتانگيز ذهنمان. به جاي تلاش براي ساختن امپراتوريها، بايد سالهاي زيادي را صرف بررسي شيوه فكر و روياپردازي خود كنيم. ما بايد درباره خانوادههايمان، سيستمهاي اقتصادي كه در آنها بزرگ شدهايم، تاثير ميل جنسي و نظم زيستشناختي و كيهاني طبيعتي كه ما جزو بينهايتي از آن هستيم، تامل كنيم.
بايد ياد بگيريم چطور نفس بكشيم كه حداكثر اكسيژن به بافت پيشانيمان برسد و بر بدنمان آگاه شويم. ما بايد بتوانيم ساعتهايي از شبانهروز بهطور منظم بخوابيم و تمام حواسپرتيها و هيجاناتي كه ممكن است جريان فكرمان را مختل كند، حذف كنيم. خيال نكنيد كه همه اينها كارهاي سادهاي هستند.
در واقع، اين شيوه زندگي به اندازه مديريت يك شركت حقوقي كار دشواري است، اما يوگيها و حكيمان شرقي به ما ميگويند كه در مقايسه با حساب بانكي يك مديرعامل تازه ارتقا پيدا كرده كه قايق تفريحي زيبايي هم در جزيره باربودا دارد، به ما امنيت خاطر و رضايت واقعي بيشتري ميدهد.
يك دليل اينكه اين امر در ذهن ما چندان واقعي به نظر نميرسد، اين است كه به سادگي نميتوانيم بپذيريم كه موفقيت، ثروت و داشتن يك قصر مجلل در نهايت ما را به رضايت نميرسانند. اين تا حدي به اين دليل است كه تعداد بسيار كمي از افرادي كه به چنين امكاناتي دست پيدا كردهاند، احساسشان نسبت به داشتن همه اين چيزها را صادقانه با ما در ميان گذاشتهاند. بسيار اطمينانبخش است كه بدانيم بوديسم توسط يك بچه پولدار سابق سيذارتا گوتاما پايهگذاري شد كه زماني قصر و پول زياد و شهرت و خدم و حشم داشت و همه اينها را رها كرد تا زير درخت «بودي» (bodhi) بنشيند و به روشني برسد، بنابراين او بر اساس تجربه زيستهاش ميتواند به ما بگويد كه چيزهاي مادي واقعا چه كارهايي ميتوانند براي ما انجام دهند و از برآوردن چه چيزهايي عاجزند. غذا ممكن است خوش طعم باشد و اتاقها شيك و مجلل، اما چنين امكاناتي مادامي كه ذهن فرد خالي و بيثبات است، نميتواند هدف خود، يعني ايجاد رضايت را برآورده كند. بدون آموزشهاي عاطفي طولاني و تمرين معنوي منظم، همواره همينطور خواهد بود.
ما بايد هشدارهاي حكيمان شرقي را جدي بگيريم. هر قدر هم سخت تلاش كنيم، منطقي است كه فقط به همان اندازه ميتوانيم شاد باشيم كه ذهنمان در آرامش است. با توجه به آسيبپذيريمان در برابر اختلالات رواني و البته ذات بسيار كوتاه عمرمان، تقريبا بايد زمان بيشتري براي سلامت روان خود صرف كنيم. به جاي اينكه درگير بازيهايي شويم كه در نهايت ناراضي از آنها بيرون خواهيم آمد، ميتوانيم به توصيه حكيمان شرقي به جاي تسخير جهان، روي رام كردن ذهنهايمان تمركز كنيم.