• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5441 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۴ اسفند

يادداشتي در سوگ نويسنده و نمايشنامه‌نويس بزرگ، يارعلي پورمقدم

سادگي، شوريدگي، آزادگي

اردشير صالح‏پور

«چه ابرها كه براي باران نهاده بوديم گريه شدند» حيات فرخ‌منش
ناگهان غروب كدامين ستاره...*  يارعلي پورمقدم نمايشنامه‌نويس، نويسنده، فروتنانه و نجيب در اين روزگار شلوغ و پرسوگ رخت بربست و ما را با غم اندوه خود تنها گذاشت. احتمال هر حادثه‏اي مي‌رفت جز مرگ «يارعلي» كه او خود بارها مرگ را زندگي كرده بود و مرگ هرگز توان آن را نداشت كه با او به مقابله برخيزد. ساده، شوريده و آزاده با طنز هميشگي و نوعي عرفان روستايي و بشري كه خاص خود او بود، با همان زباني كه در نوشتن داشت در منظر و نگاه و جلوه‌هاي شاعرانگي در عرصه و وضعيتي استثنايي، نگارش و زباني متفاوت با ابعادي تاريخي و جغرافيايي تا حوالي همين كافه شوكا كه آنجا را دختر خود مي‌دانست و شوريده‏وار به جهان و همه تعلقاتش پشت كرده بود و گوشه دنجي دور از هياهوي جهان پشت پا زده بود. از اسطوره تا حماسه‌ها و روئينگي‏هاي اسفنديار، اسفندياري مغموم كه او را به دنياي نمايش و ادبيات دراماتيك در جشنواره طوس پيوند داده بود؛ پس از آن داستان‌ها و مونولوگ‏هاي نمايشي‏اش و البته نويسندگي و قصه‌هاي كوتاه و جذابش. يارعلي به خوبي زبان كهن و روستايي را دريافته و بر لهجه و تاكيدات زباني انگشت مي‏گذاشت. لحن و ريتم گويش را به داستان مي‏كشاند و اغلب در مرزامرز درام و «داستان» گام برمي‏داشت. اصطلاحات قديم را جان تازه‏اي مي‏بخشيد و طنز و كنايه‌هاي تاريخي در قلم او بيداد مي‌كرد. شخصيت‌هاي داستاني و نمايشي او باورپذير و ساده و صميمي و مردمي بودند و همچون خود او، زيركي و هوشياري او با طنزي چخوف‌وار لايه‌هاي پنهان را آشكار مي‏ساخت و بر بستر روايت حرف‏هايش را به ژرفاي جان مخاطب مي‏نشاند. قلم و سبكي ويژه داشت. او اغلب همراه مردم بود ولي هيچ‌گاه همرنگ آنان نشد. زخمي كه هرگز سلطه‏ شمشير را نپذيرفت. صفاي ايلياتي بختياري را داشت و بيرق‌دار نوين مكتب جنوب و مسجدسليمان.
* عنوان شعري از مهدي اخوان ثالث

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون