گزارش «اعتماد» از پرونده تيراندازي در اتوبان چمران كه براساس توضيحات شاكي بلاتكليف رها شده است
پيگيري پرونده شليك به پيشاني كودك 5 ساله
نعيم رضا نظامي چهارمحالي، وكيل پيشين پرونده: هنوز در مورد اين پرونده راي صادر نشده
بهاره شبانكارئيان
حدود چهار سال پيش در چنين ماهي اتفاق ناگواري افتاد و هنوز هم پرونده آن بلاتكليف رها شده است؛ تيراندازي سرنشينان دو خودرو به سمت همديگر و تيري كه به پيشاني يك كودك اصابت ميكند. شاكي به «اعتماد» ميگويد: «به خاطر حوادث اخير كشور پرونده مرتب به تعويق افتاده است و حالا به ما ميگويند؛ اول بايد به پرونده جوانان معترض رسيدگي شود...»
27 اسفند ماه سال 1397
اتوبان چمران، ترافيك، تعقيب و گريز بين دو خودرو، شليك و در نهايت برخورد تير به پيشاني يك كودك 5 ساله... (اين كودك در حال حاضر ۹ سال دارد)
واپسين روزهاي اسفند ماه سال 97 بود كه آقاي «دوستي» به همراه همسر و فرزند پنج سالهاش «آريا» در ترافيك اتوبان چمران گرفتار شده بود. ناگهان دو خودرو «BMW» و «206» بعد از طي كردن مسيري در نزديكي پل گيشا با قمه با هم درگير ميشوند. در اين صحنه راننده BMW مورد هدف ضربات چاقو قرار ميگيرد و فرار ميكند... خودروي 206 به تعقيب خودروي BMW ميرود و خودروها در كنار اتوبان متوقف ميشوند و به سمت همديگر تيراندازي ميكنند. در پي اين تيراندازيها دو نفر مورد اصابت گلوله قرار ميگيرند. در اين حادثه كه براساس اخبار رسمي، ريشه آن به اختلاف دو طرف درباره خريد و فروش مواد مخدر شكل گرفته بود، آريا 5 ساله هم مورد هدف گلوله قرار گرفت و حدود يك ماه در كما به سر برد. حالا سمت چپ بدن آريا از كار افتاده است. پرونده آريا هنوز كه هنوز است بلاتكليف رها شده. دليلش هم آنطور كه خانواده آريا و وكيل پرونده ميگويند به حوادثي برميگردد كه در اين مدت در كشور جريان داشته است. سال 1398 و 1401 اعتراضات گسترده در تهران باعث ميشود پرونده تيراندازي در اتوبان چمران و شليك به پيشاني آرياي 5 ساله به تعويق بيفتد. تاكنون هم هيچ حكمي براي پرونده صادر نشده است. حالا پس از گذشت چهار سال پدر آريا از روز حادثه و روند پرونده توضيحاتي را ارايه ميدهد.
گاهي فكر ميكنم خودرو 206 اصلا جزو خلافكاران نبوده
آقاي دوستي در مورد روز حادثه به «اعتماد» ميگويد: «بيست و هفت اسفند 97 من به همراه همسر و پسرم آريا در مسير آرايشگاه به خانه بوديم كه حادثه رخ داد. از خيابان ميرداماد به سمت پل گيشا ميرفتيم. ترافيك شديد و باران گرفته بود كه ناگهان داخل اتوبان تيراندازي شد. دو خودرويي كه درگير شده بودند به خاطر ترافيك راه نداشتند كه فرار كنند براي همين پياده شدند و بين آنها درگيري فيزيكي رخ داد. برخي از آنها چاقو كشيدند و دو، سه نفر از آنها با اسلحه شروع به شليك كردند. سه تير آنها به ماشين ما برخورد كرد و يكي از آن تيرها هم به پيشاني پسرم آريا خورد. همسرم وقتي اين صحنه را ديد از حال رفت. يك دقيقه بعد از تيراندازي من از ماشين پياده شدم. تنها كاري كه آن زمان توانستم انجام بدهم اين بود با اورژانس تماس بگيرم. پسرم و همسرم با ماشين اورژانس به بيمارستان رسول اكرم منتقل شدند و من خودم پشت سر اورژانس به بيمارستان رفتم. حدود يك ماه آريا در كما بود و وقتي به هوش آمد سمت چپ بدنش از كار افتاد، چون شليك به سمت پيشاني و مغز آريا بود، آسيب شديدي در وضعيت جسماني او به وجود آورد. آريا تحت پوشش بهزيستي درآمد و با اين همه خرج و مخارجي كه براي درمان او انجام داديم فقط ماهي 500 هزار تومان از بهزيستي براي آريا واريز ميشود.» او در ادامه در خصوص روند پرونده ميگويد: «پرونده به صورت اتوماتيك از پليس امنيت به دادسراي امنيت (اوين ناحيه 33) ارجاع داده شد. در اين چهار سال هيچ پيشرفتي در پرونده نديديم. متهمان پرونده حدود ده روز بعد از حادثه در كرج در يك مهماني دستگير شدند. باند گستردهاي بودند اما اين پرونده سه متهم اصلي دارد كه آنها با قيد وثيقه آزاد شدند. راستش ماموران به ما گفتند كه درگيري ميان دو خودرو بوده. يكي BMW و ديگري 206، اما من خودم فقط خودروي BMW را ديدم. همچنين به ما گفتند؛ مواد مخدر و سلاحي از متهمان كشف نشده است. افرادي كه گلوله خورده بودند افرادي كه تيراندازي كرده بودند را ميشناختند. برخي متهمان در اسلامشهر پرونده داشتند كه به اين پرونده اضافه شد، چون حجم پرونده زياد بود بازپرس پرونده را به دادسراي امنيت ارجاع داد. كش و قوسهاي اين پرونده از سال 98 شروع شد و تا همين الان هم ادامه دارد. بازپرس و ماموران مدعي هستند كه ادله محكمي براي اين متهمان ندارند براي همين پرونده رها شده است. آخرين روند پرونده اينگونه بود كه بازپرس براي بررسي قول سه، چهار ماه پيش را به ما داد اما بعد از شلوغيها يك تاملي در پرونده ايجاد شد. به خاطر حوادث اخير كشور پرونده مرتب به تعويق افتاده و حالا به ما ميگويند؛ اول بايد به پرونده جوانان معترض رسيدگي شود... يعني اولويت كار پرونده جوانان معترض است. بعد از اين ماجراها بازپرس دوم پرونده تغيير كرد و بازپرس جديد آمد و تازه قصد دارد پرونده را مطالعه كند. پرونده ما فقط در حد اسم امنيتي است وگرنه اصلا در رسيدگي به آن امنيتي نيست و مانند يك پرونده سرقت از سوپرماركت با پرونده برخورد ميشود.»
آقاي دوستي به چند سوال آخر پاسخ ميدهد.
متهمان پرونده جزو چه باندي بودند؟
تا جايي كه ما متوجه شديم درگيري براي قيمت موادمخدر بود. يعني گروهي مواد مخدر را به گروهي ديگر فروخته و بر سر قيمت به مشكل خورده بودند. سر اين موضوع شروع به تعقيب و گريز ميكنند كه انتهاي اين درگيري به تيراندازي ماشين ما ختم ميشود.
روز بازداشت چند نفر دستگير شده بودند؟
شبي كه متهمان بازداشت شدند و ما رفتيم حدود 20 نفر بودند. سه، چهار نفر هم متهم اصلي بودند كه اسمهايشان نيز داخل پرونده قيد شده. حتي افرادي كه تير خورده بودند افراد خلافكاري بودند. حتي شنيدم پرونده مربوط به قتل هم داشتند.
متهمان وقتي آزاد شدند مبلغي را به عنوان ديه به شما پرداخت كردند؟
5 ميليون تومان به ما دادند و ديگر هيچ.
در حال حاضر پرونده در كدام دادسرا و كدام شعبه است؟
پرونده در دادسراي ناحيه 33 شعبه ششم بازپرسي است. دادسرا هم دقيقا به زندان اوين چسبيده.
آخرين باري كه به دادسرا مراجعه كرديد چه شنيديد؟
بازپرس جديد براي تاريخ 27 اسفند ماه 1401 قرار مطالعه گذاشته است.
آيا براي اين پرونده وكيل گرفتيد؟
بله، اما استعفا داد. ايشان قبلا از تمام متهمان پرونده شكايت كرده بود.
وضعيت آريا در حال حاضر به چه صورت است؟
جزو معلولان به حساب ميآيد. حتي وقتي مدرسه ميرود بايد يكي همراه او باشد. من و مادرش مجبوريم سر كار برويم. حتما يك نفر بايد از آريا نگهداري كند، چون در دراز مدت وضعيت جسماني او بدتر هم ميشود. پسرم به خاطر زخم بستر تمام موهايش را از دست داده و اگر روند درمانش درست انجام نشود به مرور افتادگي شانه پيدا ميكند.
به عنوان حرف آخر چه داريد كه بگوييد؟
پرونده به قدري روندش طولاني شده كه هر فكري ميكنم. گاهي فكر ميكنم خودرو 206 اصلا جزو خلافكاران نبوده است... .