• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5443 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۶ اسفند

جزييات جديد از خودكشي خانواده مشهدي

اول اسفند ماه سال جاري خبر خودكشي ۶ عضو يك خانواده در مشهد واكنش‌هاي زيادي از سوي افكار عمومي دربرداشت. هيچ كس نمي‌دانست اين خانواده چرا اقدام به خودكشي دسته‌جمعي كرده بودند و برخي افراد در فضاي مجازي بدون آگاهي عنوان مي‌كردند كه اين افراد از فقر چنين اقدامي را انجام دادند. طي گزارشي كه «اعتماد» آن زمان منتشر كرد يكي از اهالي گفته بود: «همين پسري كه زنده مانده به پسرخاله‌اش پيامك زده بود كه برادرم خودكشي كرده ما هم حال‌مان خراب است و دنبال ما بياييد. اگر هم به خانه ما آمديد و ما در را باز نكرديم، در را بشكنيد. پسرخاله اين پسر جوان وقتي به خانه آنها مي‌رسد، متوجه مي‌شود آنها خودكشي كردند و يك دست‌نوشته به ميز تلويزيون زده بودند مبني بر اينكه يك شخص براي آنها مزاحمت ناموسي ايجاد كرده.» يكي ديگر از اهالي نيز به «اعتماد» گفته بود: «دو نفر از آنها زنده ماندند و به بيمارستان هاشمي‌نژاد مشهد منتقل شدند. يك پسر و يك دختر.»  دو، سه روز بعد رسانه‌ها اعلام كردند كه دختر اين خانواده در بيمارستان فوت كرد و تنها پسر خانواده در بخش ‌آي‌سي‌يو اين بيمارستان بستري است. حالا پانزده، شانزده روز از اين حادثه هولناك مي‌گذرد و رسانه‌ها خبري مبني بر به هوش آمدن «ايمان» (همان عضو از خانواده كه به پسرخاله‌اش پيامك زده و درخواست كمك كرده) را منتشر كردند.  متن دست‌نوشته هم مشخص شده است و اين خانواده نوشته بودند: «ميلاد (يكي از پسران اين خانواده) در تاريخ ۲۹ بهمن ماه به علت تهمت ناموسي و مزاحمت‌هاي پي در پي كه «بهروز.ح» براي خانواده درست كرده بود، دست به خودكشي زد و بقيه خانواده هم خودكشي مي‌كنند. باعث و باني مرگ خانواده بهروز است و مي‌توانيد براي اثبات اين ادعا، گوشي تلفن ميلاد را بررسي كنيد. او در چند ماه اخير مزاحمت‌هاي زيادي براي خانواده درست كرده بود كه تهمت ناموسي زد و ميلاد هم خودكشي كرد. ما هم كه طاقت نياورديم نزد ميلاد مي‌رويم اما باعث مرگ ما را پيدا كنيد. او با خودروهاي مختلف پرايد براي‌مان ايجاد مزاحمت مي‌كرد.» همچنين در ادامه اين دست‌نوشته از پدر خانواده و ديگر نزديكان و بستگان درخواست شده بود تا آنها را حلال كنند.  به گفته يكي از اهالي به «اعتماد» پدر خانواده با آنها زندگي نمي‌كرد. حالا مشخص شده پدر خانواده از مدت‌ها قبل از همسرش جدا شده و سپس به خاطر فرزندان‌شان دوباره با هم ازدواج كردند، اما باز هم ناسازگاري‌هاي اخلاقي و رفتاري موجب شد تا مرد مذكور زندگي ديگري براي خودش فراهم و جدا از خانواده‌اش در منطقه ديگري از شهر زندگي كند ولي هنوز از خودكشي همسر و فرزندانش اطلاعي نداشت.  همچنين «اعتماد» در گزارشي كه در مورد اين خانواده تنظيم كرده بود از حضور پسرخاله فرزندان خانواده در صحنه خودكشي خبر داده بود. پسرخاله آنها بعدها مورد بازجويي قاضي شعبه ۲۰۸ دادسراي عمومي و انقلاب مشهد قرار گرفت و به سوالات قاضي اين‌گونه پاسخ داد: من در تهران ساكن هستم و در آنجا زندگي مي‌كنم، اما قصد داشتم با دخترخاله‌ام (رويا) نامزد شوم به همين دليل به صورت تلفني ارتباط داشتيم و به يكديگر زنگ مي‌زديم ولي از دو روز قبل به‌طور مشكوكي تلفن همه اعضاي خانواده خاله‌ام قطع شد، حتي رويا هم پاسخ تلفن مرا نمي‌داد. خيلي نگران شدم تا اينكه بالاخره ايمان (جواني كه زنده ماند) گوشي خودش را روشن كرد و به من پيام داد كه ميلاد خودكشي كرده است! بلافاصله پسردايي‌ام را فرستادم تا خبري بگيرد ولي او گفت: كسي در خانه را باز نمي‌كند. شب هنگام موفق شدم با رويا تلفني تماس بگيرم ولي او حال مساعدي نداشت و نمي‌توانست حرف بزند به همين دليل سراسيمه به همراه برادرم از تهران به مشهد آمدم و حدود ساعت ۹ و ۳۰ دقيقه صبح بود كه در خانه خاله‌ام را باز كرديم و با اجساد روبه‌رو شديم. مرتضي (برادر مصطفي) نيز گفت: مدتي قبل فردي به من پيام مي‌داد كه «من از اينها پول مي‌خواهم!»
پس از مدتي بهروز (شخصي كه اين خانواده به خاطر مزاحمت‌هايش خودكشي كردند) مجبور شد خود را تسليم قانون كند. او كه در شعبه ۲۰۸ ويژه پرونده‌هاي جنايي مقابل قاضي دكتر صادق صفري ايستاده بود، درباره اتهامات مطرح شده در پرونده و در پي اعلام شكايت پدر خانواده قربانيان گفت: از حدود يك‌سال قبل با يكي از دختران اين خانواده ارتباط داشتم و چون مي‌خواستم با او ازدواج كنم هر آنچه از من مي‌خواست فراهم مي‌كردم به همين دليل هم ده‌ها ميليون تومان در مدتي كه با هم در ارتباط بوديم، هزينه كردم ولي از مدتي قبل او ارتباط خودش را با من قطع كرد و ديگر قصد ازدواج با مرا نداشت. من هم كه اوضاع را اين‌گونه ديدم و فهميدم سرم كلاه رفته است و تنها پول‌هايم را هزينه كرده‌ام به آنها پيام مي‌دادم كه مبالغ مذكور را به من بازگردانند ولي آنها به خواسته‌ام بي‌توجهي مي‌كردند و من هم به ناچار با خودرو به در خانه آنها مي‌رفتم تا طلبم را بگيرم. از حدود دو، سه هفته قبل از اين ماجرا خواهرم در تربت حيدريه مورد تعرض گروهي قرار گرفت و چند نفر به او تعرض كردند كه پرونده‌اي هم در اين باره با شكايت خواهرم تشكيل شد و مورد بررسي قرار گرفت. خراسان در اين باره نوشت: بهروز در اين باره توضيحات بيشتري نداد، اما در ادامه تحقيقات قضايي يكي از دوستان ميلاد رازمگوي اين پرونده را فاش كرد. او گفت: وقتي بهروز از ميلاد (پسر بزرگ خانواده) خواسته بود تا پول‌هايي را كه براي خواهرش هزينه كرده، بپردازد او ناگهان ماجراي تعرض به خواهر بهروز را پيش كشيد كه نمي‌تواند خواهرش را از روابط غيراخلاقي بازدارد! چراكه موضوع تعرض به خواهر بهروز در تربت حيدريه پيچيده بود و «ميلاد» هم از آن خبر داشت. مطرح شدن اين موضوع بهروز را به ‌شدت عصباني كرد و او هم حرف‌هاي نامربوطي را درباره خواهران ميلاد بر زبان راند. بهروز كه حدود يك‌سال با خواهر ميلاد ارتباط داشت به برخي مسائل غيراخلاقي و ناموسي اشاره كرد كه شنيدن آنها براي ميلاد بسيار سخت و زجرآور بود. به همين دليل هم ميلاد از شدت خشم و ناراحتي‌هاي روحي دست به خودكشي زد و... .  با افشاي زواياي جديد از اين حادثه دردناك، بهروز با صدور قرار قانوني از سوي قاضي ويژه قتل عمد روانه زندان شد و سپس با سپردن وثيقه ۳ ميليارد توماني به دادسرا تا زمان رسيدگي به اين پرونده از زندان بيرون آمد. حالا ايمان تنها بازمانده خانواده هوشياري‌اش را به دست آورده و از بيمارستان مرخص شده ‌ولي هنوز تحت درمان است و ابعاد ديگر اين ماجرا را در سينه نهفته دارد... . 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون