آغازگر جنگ عراق و ايران!؟
ديدن اسناد فراواني كه حاكي از آغازگري صدام حسين و رژيم بعثي عراق در اقدام به جنگ است، ديگر آن سخن تكرار نشود. ظاهرا چنين نيست و گهگاهي كسي پيدا ميشود و اتهام را تازه ميكند. جوياي نامي، به اقتفاي برادر حاتم طايي از چاه زمزم كسب شهرت ميكند. به نظرم لازم است به يكي از مهمترين اسناد، يعني تبيين انگيزه و ايده آغاز جنگ توسط صدام اشاره كنم.صلاحالدين عمرالعلي التكريتي (۱۹۳۸-) از بعثيهاي قديمي عراق، عضو شوراي فرماندهي حزب بعث و وزير فرهنگ و تبليغات در دولت عراق، از دوستان بسيار نزديك صدام حسين بوده است. از ايشان متن مصاحبهاي با غسان شربل، روزنامهنگار لبنان و نيز گفتوگوي مفصل تلويزيوني با احمد منصور در برنامه «شاهد علي العصر» تلويزيون الجزيره در اختيار است. (۱)
ايشان به گفتوگويش با صدام حسين در شهريور ماه ۱۳۵۸ در هاوانا، در رزيدانس سفير عراق اشاره ميكند. صدام در اوايل تابستان ۱۳۵۸ حسن البكر را كه در خانهاش زنداني شده بود، كشت و در درون حزب بعث تسويهاي بيسابقه و خونين به راه انداخت و به عنوان رييسجمهور با مشت آهنين و قساوت و قتل بر عراق مسلط شده بود. سفر به كوبا اولين سفر او به عنوان رييس كشور عراق بود. در اين سفر دكتر ابراهيم يزدي وزير خارجه ايران با صدام ملاقات ميكند و بر توسعه روابط دو جانبه تاكيد مينمايد. صدام هم از پيشنهاد دكتر يزدي مبني بر مبادله هياتهاي كارشناسي به شكل علني يا محرمانه استقبال ميكند. وقتي دكتر يزدي ميرود و صلاح عمر العلي دكتر يزدي را مشايعت ميكند و به نزد صدام باز ميگردد، در محوطه باغ رزيدانس در كنار استخر با صدام گفتوگو ميكند، عمرالعلي از ملاقات صدام با يزدي تعريف ميكند و بر توسعه روابط عراق و ايران تاكيد، اما صدام به ملامت صلاح ميپردازد و ميگويد: «صلاح، ديپلماسي تو را فاسد كرده است! نشنوم كه بار ديگر درباره صلح با ايران صحبت كني. حتي به اين موضوع فكر هم نكن! ما اكنون با فرصتي رويارو هستيم كه هر صد سال يك بار ممكن است اتفاق بيفتد. سر ايران را به سنگ ميكوبيم. اهواز و محمره را پس ميگيريم، بر شطالعرب مسلط ميشويم و…» در واقع زماني كه تازه حدود هفت ماه از پيروزي انقلاب گذشته، نظام مستقر نشده، گروههاي مسلح در غرب كشور و خوزستان و بندر تركمن آهنگ و جهت تجزيهطلبي را شروع كردهاند، سفارت امريكا هنوز اشغال نشده! صدام حسين انگيزه و ايده خود براي آغاز جنگ عليه ايران را به روشني به روايت صلاح عمر العلي بيان كرده است. البته قبل از اين تاريخ، صدام در آبانماه ۱۳۵۷، در اوج شكلگيري انقلاب در ايران، برادرش برزان تكريتي را به عنوان فرمانده قرارگاه بصره منصوب كرد. ماموريت اين قرارگاه، آمادگي امنيتي و اطلاعاتي براي جنگ با ايران بود. اين قرارگاه با تجهيز مالي و اسلحه از طريق كنسولگري عراق در خرمشهر و كرمانشاه براي ايجاد آشوب در ايران فعال بود. اين موارد تنها اشارههايي به اين واقعيت است كه از جمله مظلوميتهاي ايران و امام خميني همين است كه جنگي را بر ايران و ملت ما تحميل كردند و گفتند: «شما جنگ را آغاز كردهايد.» به روايت جواهر شاعر بزرگ عراقي در قصيده دجله الخير:
يا دجْلة الخير: شكْوى أمْرُها عجبٌ
إنّ الذي جِئتُ أشْكُو منه يشْكوني
اي دجله عزيز! ماجراي شكايت ماجراي غريبي است، كسي كه از او شكايت دارم، از من شكايت ميكند!
پينوشت:
(۱) غسان شربل، العراق من حرب الي حرب، صدام مرّ من هنا، جريده الحياه، ۲۰۱۰، ص ۳۰۷تا۳۱۴
الجزيره، برنامج شاهد علي العصر، احمد منصور، صلاح عمرالعلي قسم ۸