پكن،انتخاب مهم ايران و عربستان
چين چگونه توانست در رابطه پيچيده تهران و رياض ميانجيگري كند؟
ابراهيم رحيمپور
چين در دهههاي اخير سياست خارجي خود را با اهرم اقتصادي پيش برده و كمتر شاهد بودهايم كه چين در موضوعات امنيتي و سياسي و نظامي بتواند نقشآفريني قابل توجهي داشته باشد. ميانجيگري پكن براي امضاي توافق ميان تهران و رياض جهت احياي روابط دوجانبه شايد مهمترين موردي بود كه ابتكار چين در زمينه سياسي و امنيتي از يك پرونده مهم گرهگشايي ميكند. حتي در مساله اوكراين هم كه چين علاقهمند بود نقشآفريني جدي داشته باشد، پيشنهاد پكن مورد استقبال جدي قرار نگرفت و ناكام ماند. دلايل زيادي براي اين مساله وجود دارد. از يك سو نگاه عربستان به مساله است. اگر تحولات سفرهاي روساي جمهور ايالات متحده و چين به عربستان با دقت مورد پيگيري قرار گيرد، آشكار است كه عربستان سعودي اختلافاتي با دولت جو بايدن دارد و از سياستهاي واشنگتن در دوره اخير راضي نيست، اما اينكه عربستان حاضر شد امتياز چنين ميانجيگري مهمي نصيب چين شود يك مساله حايز اهميت است و پيام مهمي همراه خود دارد.
در خصوص ايران، شرايط كمي متفاوت است. در مقايسه با گذشته در حوزههاي سياسي و به خصوص اقتصادي مولفههاي قدرت ما تضعيف شده است. در چنين شرايطي منطقي است كه ما از حل شدن بخشي از مشكلاتمان در دنيا استقبال كنيم. زماني كه گفتوگوها با غرب و ايالات متحده تاكنون نتيجهاي در پي نداشته و امكان استفاده از اهرم روابط با غرب براي تامين منافع ملي وجود ندارد، اينكه تهران از حل و فصل مسائل با رياض و كاهش تنشها در سطح منطقه استفاده كند، مساله عجيبي نيست. تهران با استفاده از ديپلماسي پنهان كوشيد تا مساله را حل كند.
گفتوگوها ميان ايران و عربستان در چند جا و در چند سطح دنبال و در نهايت تصميم گرفته شد كه نه در سطح وزراي خارجه نظير آنچه در رابطه با اروپا در سالهاي گذشته به نتيجه رسيده بوديم كه در سطح دبيران شوراي امنيت ملي نتيجه نهايي اعلام شود.
با اين اتفاق ميتوان تصريح كرد كه پس از ماهها دو تحول مثبت در حوزه سياست خارجي - سفر آقاي گروسي و تفاهم با آژانس و توافق با عربستان- روي داده است. با اين اتفاقات ما بخشي محدودي از مشكلات خود در حوزه سياست خارجي را حل كردهايم، اما كار اصلي كه همان برجام است هنوز باقي مانده است.
هنوز جزييات توافق با عربستان معلوم نيست، اما اصل حركت را ميتوان مثبت دانست. اثرات آن روي بازار بورس، بازار نفت و بازار ارز مشاهده شد. براي اينكه دريابيم اين حركت اساسي است يا اقدامي تاكتيكي و موقت از سوي طرفين بايد جزييات توافق مورد بررسي قرار گيرد و بررسي كرد كشورها در اجراي توافق چگونه عمل ميكنند.
در سالهاي گذشته ما شاهد بوديم كه از دولت آقاي احمدينژاد به بعد اعتماد ميان دو كشور بزرگ اسلامي منطقه به كلي از بين رفته و ماجراي سفارت هم تير خلاص را به رابطه ايران و عربستان زد. مساله يمن هم كار را پيچيدهتر كرد و مسائل عراق و سوريه و لبنان هم بر فاصله ميان ايران و عربستان افزود. از اين منظر، اگر توافق كنوني روي جهان عرب تاثيرگذار باشد، ميتوان اميد داشت سياست خارجي ايالات متحده تعديل شود يا تغييراتي در آن صورت گيرد.
اين تحولات همزمان با بحران اوكراين صورت ميگيرد. در شرايطي كه دنيا با نگاه خوبي به ايران نمينگرد و از سوي ديگر دشواريهايي در خصوص موضوعات حقوق بشري در روابط ايران و اروپا وجود دارد؛ اتفاقاتي نظير توافق با عربستان در اين شرايط تحول مثبتي است، اما مساله اصلي و بزرگتر ما را حل نميكند.
نبايد دلخوش به همين توافق باشيم. اين توافق به معناي دوستي با عربستان نيست و حركت به سوي عاديسازي است و بايد ديد تاثيرات آن روي موضوعات منطقهاي مثل يمن، سوريه يا لبنان چيست تا بتوان تصوير واقعيتري از شرايط ارايه كرد.