ضرورت تعريف الگوي جديد همكاري منطقهاي
اصل اين توافق يك اتفاق خوب است اما تازه در اول راه قرار داريم
نصرتالله تاجيك
اثر از سرگيري روابط ديپلماتيك ايران و عربستان بر روابط منطقهاي ايران با كشورهاي عربي منطقه، مانند يك شمشير دو لبه است. اصل اين توافق يك اتفاق خوب است اما تازه در اول راه قرار داريم. ما در يك منطقه توسعهنيافته زندگي ميكنيم كه كشورها حل مشكلات كشورهاي ديگر را به ضرر خودشان تلقي ميكنند. اينكه ما با عربستان به تفاهم رسيدهايم، اتفاق مباركي است و تاثير مثبتي بر شرايط منطقه ميگذارد، ولي نبايد فراموش كنيم يكي از مطالبات دايمي عربستان كه تا پيش از اين جلوي رسيدن به توافق را ميگرفت اين بود كه ايران در مسائل داخلي كشورهاي منطقه دخالت نكند. از طرفي يكسري اهداف و منافع در كشورهاي منطقه و كشورهاي عربي داريم كه چيز عجيبي نيست. همه كشورهاي جهان در كشورهاي ديگر به ويژه در منطقه خودشان داراي منافعي هستند. نميتوان يك كشور را وادار كرد با كشور ديگري رابطه نداشته باشد يا در كشور ديگري منافع و اهدافي را دنبال نكند. سعوديها، روابطي را كه ايران با كشورهاي عربي ديگر دنبال ميكند عليه سيادت خودشان تلقي ميكنند. سعوديها همواره اين اصل را براي بهبود روابط جلوي پاي ايران قرار دادهاند و ايران هم به لحاظ منطقي نميتواند به خاطر روابط با عربستان سعودي، روابط خود را با ديگر كشورهاي عربي قطع كند.
به عقيده من از اين به بعد و بعد از بيانيه از سرگيري روابط ديپلماتيك ايران و عربستان، كار ما از گذشته سختتر ميشود. از يك طرف ايران و عربستان سعودي در مجموعهاي از مسائل دچار اختلاف نظر هستند و از طرف ديگر سعوديها انتظار دارند كه سيادت خودشان در منطقه و كشورهاي عربي برقرار باشد و اگر ايران ميخواهد با مصر، اردن، كشورهاي خليج فارس و هر كشور عربي ديگري رابطه نزديكي برقرار كند، لابد بايد از آنها مجوز دريافت كند. به شرطي بهبود روابط با رياض ميتواند باعث بهبود روابط ايران با كشورهاي منطقه شود كه سعوديها از اين فضا بيرون آمدهباشند و اهداف سياسي ايران را امنيتي نكنند. مهمتر از همه اين است كه دو طرف بعد از اينكه وارد فضاي بهبود روابط شدند، يك الگوي توسعه منطقهاي جديد طراحي و همه كشورهاي منطقه در قالب آن همكاري كنند؛ الگويي مشابه اتحاديه اروپا كه كشورهاي اروپايي بر اساس آن توانستند بعد از چندين دهه جنگ و خونريزي، مسائلشان را با يكديگر حلوفصل كنند. اگر امروز بخواهيم منطقه را با فرمولهاي سنتي اداره كنيم، همان آش خواهد بود و همان كاسه، اما اگر با يك رويكرد جديدي به منطقه نگاه و فضاي توسعهاي براي منطقه طراحي كنيم، هر كشوري جايگاه خودش را پيدا ميكند و ديگر لازم نيست نسبت به حركتهاي يكديگر حساس باشيم.
الان ايران و عربستان در آغاز راه هستند. روابط دو كشور به مدت ۷ سال كاملا قطع بود و هر دو حساسيتهاي شديدي نسبت به يكديگر دارند. درست است كه مبناي بيانيه پكن، دو توافق قبلي ميان ايران و عربستان است كه مبناي همكاريهاي پيش رو قرار گرفته است، اما آن توافقها هرگز اجرايي نشدهبودند؛ در نتيجه شرايط خيلي شكننده و مبهم است. درست است كه كشورهايي مانند امارات، عمان، عراق، كويت و حتي بحرين و اردن از اين بيانيه استقبال كردهاند، اما معلوم نيست كه آيا سعوديها واقعا رضايت دارند كه ايران با كشورهايي مثل مصر يا اردن نيز رابطه خود را بهبود ببخشد يا نه. البته همه ماجرا به سعودي محدود نميشود، مصريها خودشان يكسري تحفظاتي نسبت به رابطه با ايران دارند، درست است كه ممكن است بخشي از اختلافهاي ايران و مصر به سعوديها برگردد، اما خيلي از مشكلات در روابط با قاهره دوجانبه است. بحث در مورد بحرين متفاوت است، سعوديها در منامه نقش كليديتري بازي ميكنند. در جاهايي مثل مصر و اردن، خود اين كشورها در مورد داشتن روابط به تهران داراي نقطهنظرهايي هستند، هر چند اين توافق ميتواند نتيجه مثبتي داشته باشد. در مجموع من معتقدم كه در منطقه بايد فضاي جديدي ايجاد شود، در اين فضا يك همكاري دستهجمعي شكل بگيرد، دو قدرت منطقهاي يعني ايران و عربستان باني طراحي چنين الگوي همكاري جمعي شوند، در قالب اين الگو همه اين روابط تعريف شود و هيچ كشوري روابط ديگر كشورها را عليه خودش تلقي نكند.