عربستان و مساله امريكاي دموكرات
رياض با استفاده از فرصت غيبت ايالات متحده در روندهاي منطقه پاي چين را به منطقه باز كرد
ابوالقاسم دلفي
توافق تهران و رياض براي از سرگيري روابط دوجانبه و بازگشايي سفارتها با ميانجيگري چين اتفاقي خوب است. به ويژه پس از سفر مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به ايران و تفاهمي كه ميان ايران و آژانس حاصل شد، حصول اين توافق خبر خوب مهمي بود كه توانست فضا را كمي تغيير دهد. در باطن اين توافق اما نكات مهمتري هم وجود دارد؛ چين و عربستان سعودي هركدام منافع و اهداف خود را از اين توافق داشتند ولي ايران صرفا از برقراري روابط به عنوان دستاورد ياد ميكند. از نگاه غربيها غيبت ايالات متحده در اين روند يك مساله جدي بود. امريكاييها در موضعگيري اوليه از كليات استقبال محدودي از توافق به عمل آوردند و قضاوت اصلي را به مطلع شدن از محتوا موكول كردند و اذعان داشتند كه به دليل وضعيت خاص جمهوري اسلامي ايران بعيد به نظر ميرسد كه تهران تعهداتش را اجرايي كند. اينكه تعهدات ايران چه بوده بحث متفاوتي است چرا كه محتواي توافق روشن نيست اما واقعيت اين است كه سعوديها نشان دادند ملاحظاتي در روابط خود با ايالات متحده و دولت دموكرات امريكا دارند. چنانچه به نظر ميرسيد بن سلمان، وليعهد عربستان سعودي از فرصت غيبت ايالات متحده استفاده كرده و پاي چين را به منطقه باز كردند. چين هم به دليل اختلافات روز افزوني كه با ايالات متحده دارد از اين فرصت استفاده كرد. اختلافات اقتصادي، اختلافات در منطقه پاسيفيك و مسائل سياسي و نظامي منطقه و همچنين موضوع تايوان بر روابط چين و امريكا سايه افكنده و پكن در اين شرايط تلاش كرد يك اهرم قدرت جديد براي خود در خاورميانه و خليج فارس تعريف كند. از نگاه امريكاييها، حضور و نفوذ چين در منطقه خليج فارس به دليل دسترسي به انرژي نكته مثبتي نيست. از اين منظر اين قرارداد مورد پسند ايالات متحده نيست. از سوي ديگر، اينكه سعوديها به عنوان شريك استراتژيك امريكا سر موضوع مهمي مثل برقراري رابطه با ايران به جاي ايالات متحده با چين همكاري كنند از ديدگاه امريكاييها اتفاق خوبي به نظر نميآيد. بهطور كلي، هنوز زود به نظر ميرسد كه درباره محتواي قرارداد و منافع سه ضلع توافق كه ايران، عربستان سعودي و چين به عنوان ميانجي هستند سخن گفت و بايد تامل كرد تا جزييات بيشتري روشن شود. آنچه اهميت دارد اين است كه جمهوري اسلامي در فضاي تشديد فشارهاي بينالمللي عليه ايران در موضوعاتي نظير جنگ اوكراين يا پرونده هستهاي چگونه ميتواند از اين اتفاق براي فضاسازي و بهبود وضعيت خود در عرصه بينالمللي بهره گيرد. ما در موضوع اوكراين متهم به همراهي با روسيه شدهايم و غربيها مدعي هستند كه ايران با كشور متجاوز همكاري ميكند. در صورتي كه نتوانيم از فرصتهاي موجود براي كاهش فشار استفاده كنيم كار سختي پيش روي خود خواهيم داشت. از سوي ديگر با فضايي كه با سفر آقاي گروسي به ايران ايجاد شد و چشمانداز مثبتي كه پديد آمد، اين انتظار به وجود آمد كه ايران با بازي هوشمندانه و فضاسازي بهتر شرايط را براي احياي برجام فراهم كند و عملكرد بهتري داشته باشد. بايد توجه كرد جايي كه بايد روي آن حساب باز كنيم و بدانيم منافع ملي ايران را تامين ميكند و باز شدن فضاي بينالمللي را در پي خواهد داشت، پنجره نيمهبازي است كه در پرونده هستهاي وجود دارد. بايد از اين فرصت استفاده كرد و گمان نكرد آنچه در رابطه با توافق با عربستان به دست ميآيد در مقابل آنچه از طريق برجام ميتواند حاصل شود در يك كفه ترازو و برابر هستند و در صورت از دست رفتن كامل برجام امكان از دست رفتن توازن و تعادل وجود دارد.