آنچه در ١۴٠١ بر موسيقي ايران گذشت
سال تلخِ خنياگران
پيروز ارجمند *
سال ١۴٠١ يكي از پرحاشيهترين سالهاي موسيقي ايران بود. اين سال را ميتوان به دو فصل هنري موسيقايي تقسيم كرد؛ يك بخش از فروردين ماه تا شهريور ماه و پس از آن شهريور ماه تا پايان سال. اگر بخواهيم به بررسي كليات اين سال بپردازيم ميتوانيم اشاره كنيم به بازگشت اميد براي آغاز دوباره برگزاري كنسرتها و توليدات موسيقي پس از دوران ركود شديد كرونا كه ميتوانست نويدبخش روزهاي خوبي براي موسيقي ايران باشد اما سياستهاي دفتر موسيقي وزارت ارشاد بيشتر بر محورهايي استوار بود كه صدور مجوزها و سرعت اجراها و توليدات را كمتر كرد و حمايت از توليد موسيقي هنري و علمي در اولويت برنامههاي دفتر موسيقي وزارت ارشاد نبود. بخشي از ركود موسيقي در سال 1401 حاصل مسائل پيشبيني نشده بود؛ ازجمله هك سامانههاي وزارت ارشاد و در نتيجه كند شدن صدور مجوزها و همچنين شكلگيري اعتراضات اجتماعي كه به تعطيلي كنسرتها و فعاليتهاي موسيقي اعم از توليد و آموزش كه تا بهمن ماه نيز ادامه پيدا كرد.
اتفاقات سال ١۴٠١ در موسيقي، فارغ از دلايل آن ازجمله سياستهاي وزارت ارشاد، رويكردهاي هنرمندان و مسائل اجتماعي منتج به اين شد كه بسياري از كنسرتها برگزار نشوند و چرخه توليد و اجرا و آموزش، خصوصا در حوزه موسيقي كلاسيك و موسيقي ملي ايران اعم از سنتي و محلي به پايينترين سطح خودش برسد. مهاجرت بسياري از هنرمندان موسيقي به خارج از كشور و تغيير شغل بسياري از موسيقيدانان از نتايج اين اتفاقات است. اين كمتحركي نه تنها در گروههاي بخش خصوصي بلكه در بخش دولتي هم ادامه پيدا كرد، اركستر سمفونيك تهران و اركستر ملي كمكارترين سالهاي خودشان را همانند دوران كرونا سپري كردند و سالنهاي خالي و خاموش كنسرتها و همچنين استوديوهايي كه هر روز بيشتر تعطيل ميشوند و نااميدي موسيقيدانان از عدم رعايت حقوق معنوي و مادي آثارشان و نقض قوانين كپيرايت، همه اينها مزيد بر علت شد تا در مجموع سال ١۴٠١ سال تلخ موسيقي ايران باشد.
يأسها و اميدها
نگاهي تيتروار به مهمترين وقايع روي داده موسيقي در سال 1401 و تحليلهاي مختصري از اين اتفاقات ميتواند راهگشاي اتخاذ تدابيري راهگشا براي رونق موسيقي در سالهاي آينده باشد. اولين نكته كه در اوايل سال مشاهده شد تداوم آگاهيبخشي اهالي موسيقي براي ترويج فرهنگ شنيداري مخاطب ايراني است كه از سال ١۴٠٠ شروع شده بود و تا ١۴٠١ ادامه پيدا كرد. تشويق مخاطبان براي پيشخريد آثارشان و همچنين چالشها و فرصتهاي پيش روي صنعت موسيقي را به گونهاي ديگر مطرح كردند. رسانههاي جديد و تغييراتي كه در مدل عرضه موسيقي در جهان از لوح فشرده به اطلاعات صوتي ديجيتالي ايجاد شده و به تبع آن تغييراتي در قوانين در رويكرد تبليغات و معرفي آثار و سياستگذاريها اعم از خصوصي و دولتي مجددا گوشزد شد. به نظر ميرسد بايد يكي از اولويتهاي سياستگذاران موسيقي، كمك به حل اين مساله و ارايه راهكارهاي عملي باشد.
در تداوم كشف استعدادها و مسابقات تركيبي يا اختصاصي موسيقي، سري دوم برنامه تلويزيوني «عصر جديد» با رونق كمتري ادامه پيدا كرد. «بندبازي»، برنامهاي در مورد كشف استعدادهاي موسيقي بود كه آنهم از مقبوليت و گيرايي لازم برخوردار نبود و نتوانست در معرفي و حمايت از استعدادهاي موسيقي كاري درخور انجام دهد.
تاثير سياست و اقتصاد بر توليدات هنري
در بررسي تاثير سياست بر عملكرد هنرمندان، يكي از نمودهاي آن عدم اجازه ورود عليرضا قرباني به امريكا بود و براساس قوانين امريكا از ورودش جلوگيري شد. دگرباره يادآور آن شد كه سياست و اقتصاد هر دو بر توليدات و محصولات و اجراهاي هنري تاثير دارند، همانگونه كه تحريمهاي وارد شده بر ايران، تاثيرات مستقيم و غيرمستقيمي بر روند توليدات موسيقايي و معيشت موسيقيدانان گذاشته است.
با توجه به مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم در سال ۱۴۰۱، گران شدن بليت كنسرتها هم منطقي و هم غيرمنطقي به نظر ميرسد. از طرفي هزينه توليدات كنسرتهاي موسيقي بيشتر شده، اجاره سالنها و تجهيزات موسيقي و ساير هزينههايي كه براي هنرمندان هم مثل ساير مردم، جنبههاي تورمي بر زندگي آنها تاثير گذاشته اما به همين نسبت قيمت بليت كنسرتها بيشتر نشده بود. از سويي ديگر به دليل فشار تورم و پايين آمدن قدرت خريد مردم، رفتن به سالنهاي كنسرت و خريد محصولات موسيقي و رفتن به كلاسهاي موسيقي از سبد خانوادههاي زيادي حذف شد.
قيمت بليتها در سال جاري تا حدود ۷۰۰ هزار تومان افزايش پيدا كرد؛ اعتراضات و نقدهايي در اين زمينه صورت گرفت اما از شهريور ۱۴۰۱ به بعد به دليل اينكه ديگر كنسرتها برگزار نشدند اين مساله نيز به فراموشي سپرده شد.
در اين سال با مهاجرت برخي موسيقيدانها و اجراهاي آنها در كشورهاي ديگر مواجه بوديم ازجمله مهاجرت تعدادي از نوازندگان و مازيار فلاحي و گروه رستاك. حاشيههاي به وجود آمده توسط امير تتلو در اجراهاي كنسرت در تركيه در چند نوبت تداوم داشت كه يكي از چالشهاي اهالي موسيقي و مردم و دولت شده بود. از سويي استقبال گروهي از جوانان به كنسرتهاي امير تتلو و از سوي ديگر نقدهاي موسيقيدانان و دولت و مردم به مستهجن بودن كلام و رفتار تتلو، باعث شد كه او در صدر بسياري از اخبار و انتقادات قرار گيرد و اين موضوع تلنگري نيز به سياستهاي فرهنگي در سالهاي قبل بود. تمام اين موضوعات اين سوال را برانگيخت كه چگونه بايد رفتار كرد تا هنرمندان مهاجرت نكنند يا به رفتارهاي ناشايست خود در اجراهاي كنسرت خاتمه دهند. متاسفانه رفتارهاي غيراخلاقي افرادي مثل تتلو در كنسرتهاي خارج از ايران قابل كنترل نيست و تاثيرات مخربي كه بر نسل جوان ميگذارد را نيز نميتوان ناديده گرفت.
در سال 1401 مهماني افطاري رييسجمهور برگزار شد، تعدادي از هنرمندان ازجمله لوريس چكناواريان، حميد هيراد، محمد سرير، حميدرضا نوربخش، اميرعباس ستايشگر، اردوان جعفريان، هادي آرزم و شاهين فرهت در اين مهماني شركت كردند. هرچند اين ديدار حاشيهها و واكنشهاي مثبت و منفي زيادي داشت.
كنسرتها، پليبك خواني و واكنشها
نكته ديگري كه در اين سال بسيار مورد توجه بود و واكنش اهالي فرهنگ و منتقدان شيوههاي برگزاري كنسرت و همچنين مديران وزارت ارشاد را دربرداشت، اجراي پليبك در كنسرتها بود. شروع اين مساله با پاره شدن آرشه نوازنده گروه آرون افشار بود كه با توضيحاتي از سوي اين گروه و نوازنده گروه، توجيه شد كه اجراي پليبك نبوده اما اجراهاي پليبك محمد معتمدي در يزد، سيروان خسروي در يزد و بسياري از كنسرتهاي ديگر نيز باعث شد كه اين نوع اجراها (پليبك) يادآوري شوند. محمود سالاري معاون هنري وزير در مصاحبهاي اعلام كرد كه شوراي تخلفات، اين مساله را جرم ميداند و احكامي را صادر خواهد كرد ازجمله دو ماه ممنوعالكاري و تعليق فعاليت هنري، هرچند محمد اسماعيلي، وزير ارشاد بر جرم نبودن اين موضوع تاكيد كرد و گفته بود بايد حقوق مخاطباني كه ميخواهند اثر هنري را زنده تماشا كنند، رعايت شود اما آنها بايد با جنبه مثبتي با اين موضوع برخورد كنند تا ديگر تكرار نشود.
كنسرتهاي ويژه بانوان، موسيقي نواحي و موسيقي سنتي در اين سال بيرونق بودند و همچنين بيشتر كنسرتهاي اختصاصي كه سالهاست به فراموشي سپرده شدهاند از جمله كنسرتهاي ويژه كودكان و كنسرتهاي گروههاي كر كه تقريبا اميدي به احياي آنها نيست.
تور كنسرتهاي همايون شجريان در ايران و ديگر كشورها در دو مرحله شروع شد و همچنين ميتوان به رقابت دوئل مانند كنسرت- نمايش سيصد به آهنگسازي و خوانندگي سهراب پورناظري و اركستر سياوش به خوانندگي همايون شجريان بپردازيم. جدايي همكاري مشترك همايون شجريان و پورناظريها در سالهاي قبل باعث شد علاوه بر شروع همكاري همايون با آهنگسازان و گروههاي ديگر، اين دو همكار پيشين، همزمان دو كنسرت را با مخاطبان خاص خودشان در دو تالار وزارت كشور و سعدآباد آغاز كنند كه تعبيري از رقابت آنها شد.
سال ۱۴۰۱ همچون همه سالها، در زمينه لغو كنسرتها از جمله كنسرت پرواز هماي در اهواز، سيروان خسروي در اهواز، ناصر زينلي در سرعين و چند لغو ديگر، ادامه پيدا كرد. لغو كنسرتها در دو دهه گذشته دغدغه دولتها، مردم و موسيقيدانان بوده و هنوز راهحل قطعي براي آن پيدا نشده است. امسال سال كنسرت اوليها براي افرادي چون كسري زاهدي و معين زد بود كه از خوانندگان تازه مجوز گرفته و اصطلاحا كنسرت اوليها در موسيقي بودند.
در اين سال سرود «سلام فرمانده» نيز توليد شد كه در اين كار رويكرد دولت و سياستهاي فرهنگي در حمايت از توليد آن ديده ميشد. در سالهاي اول انقلاب كنسرتهاي موسيقي جنبه حمايتي داشتند بهطوري كه از طرف حوزه هنري يا اداره ارشاد از بسياري از آثار موسيقي حمايت ميشد و توليدات موسيقي سفارشي از اين قبيل هم داشتند. اما در سالهاي اخير صرفا حمايتها به جشنوارهها و حمايتهاي موردي از گروههاي خاص، همچنين نظارت و سياستگذاري منحصر شد. سرود سلام فرمانده موفقيتهاي نسبي در زمينه خود را داشت و ميتوان گفت كه شروع خوبي براي توليدات موسيقي در اين ژانر بود. در پايان سال هم اعلام شد سرود سلام فرمانده دو توليد شده است. اضافه شدن بخش سرود در جشنواره موسيقي فجر امسال، نشاندهنده نگاه تازهاي به مقوله همخواني و سرود است كه سالهاست در آموزش و پرورش به عنوان نهاد اصلي توليدكننده اينگونه موسيقايي به فراموشي سپرده شده. فراموش نميكنم در سالهاي دهه هشتاد بيش از صد هزار گروه سرود و سه ميليون دانشآموز فعال در اين گروهها مشاركت داشتند. چرايي بيتوجهي و كمتحركي اينگونه موسيقي تاثيرگذار و ارزشمند جاي بررسي دارد.
تصميمات شتابزده
ديگر اتفاق مهم و شوكهكننده در عرصه موسيقي در سال ۱۴۰۱ عبارت بود از اعلام عدم برگزاري جشنواره موسيقي نواحي در شهر كرمان و برگزاري غيرمنتظره و شتابزده جشنواره در شهر گرگان. هرچند ارشاد و استانداري كرمان بر نبود شرايط لازم براي برگزاري جشنواره در پاييز و پيشنهاد برگزاري در بهار 1402 را داده بودند ولي عدم اطلاع مديركل ارشاد و مسوولان كرمان و اهالي موسيقي و علاقهمندان و كارشناسان اين حوزه از تصميم در برگزاري زودهنگام و شتابزده در گرگان، زيبنده يك نهاد سياستگذار و مرجع در مديريت موسيقي كشور نبود كه جشنوارهاي با دهها سال قدمت و اعتبار را شتابزده و در سكوت خبري به گرگان انتقال داده و برگزار كنند. تعطيلي يا انتقال جشنوارههاي موضوعي كه برند آنها در يك شهر يا مكان مشخص شكل ميگيرد بايد دلايل دقيق و كارشناسي شده داشته باشد و علاقهمندان به آن جشنواره را براي اينگونه تصميمگيريها متقاعد كند. اتفاقي كه در مورد جشنواره موسيقي نواحي ايران رخ نداد و توجيه لازم انجام نشد. از سويي اين برگزاري شتابزده، نقض توافقنامه فيمابين معاونت هنري وقت؛ آقاي محمود شالويي با استاندار كرمان بود كه دبيرخانه دايمي جشنواره را به كرمان واگذار كرده بودند. هنوز اميد هست كه اين جشنواره به شهر كرمان بازگردد و جشنواره موسيقي نواحي در كرمان تداوم داشته باشد. هرچند وزير ارشاد اعلام كرد كه از اين پس شش جشنواره منطقهاي نواحي برگزار خواهد شد اما اعتقاد صاحبنظران اين است كه اگر جشنوارههاي منطقهاي هم برگزار شوند، لازم است برگزيدگان آن در جشنواره موسيقي نواحي ايران در كرمان كه ويترين و آيينه تمامنماي موسيقي نواحي ايران است، شركت كنند و اين برند چند ده ساله و تنها ويترين موسيقي محلي ايران را به تعطيلي نكشانند. تعطيلي اركستر سمفونيك تهران با قدمت 80 ساله در دوران رياستجمهوري آقاي احمدينژاد و بازگشايي آن در دولت آقاي روحاني با پرداخت بهاي سنگين مادي و معنوي همراه بود. اميدوارم اين تجربه تلخ در مورد موسيقي نواحي ايران تكرار نشود.
شكلگيري اعتراضات و تاثير آن بر موسيقي
در نيمه دوم سال ۱۴۰۱ كه از شهريور ماه شروع ميشود، با توجه به وضعيت اجتماعي خاصي كه در ايران شكل گرفت، سالنهاي كنسرت تعطيل و تعدادي از خوانندگان، آهنگسازان و تهيهكنندگان موسيقي از جمله فرشاد رستمي، توماج صالحي، مهدي سفالي، هادي سپهري و محمود ميرزايي بازداشت شدند. اين بازداشتها به افرادي همچون نويد افقه نيز رسيد. در اين مدت تا جشنواره موسيقي فجر، سالنهاي موسيقي تعطيل بودند. حتي اركسترهاي وزارت ارشاد هم در تعطيلي بهسر بردند، توليدات هم به همين نسبت در كمترين حد خود قرار گرفتند. در اين موقعيت هم براي مديران وزارت ارشاد، مسوولان فرهنگي و هم براي هنرمندان شرايط سخت و غيرقابل پيشبيني رقم خورد. انتظار ميرود سال ۱۴۰۲ اين شرايط ترميم شود و موسيقي به وضعيت عادي خود برگردد. سالنهاي كنسرت و توليدات و جشنوارهها به رونق و فعاليت اصلي خود ادامه دهند و نگرانيهايي كه در جامعه موسيقي براي تامين زندگي و معيشت هنرمندان به وجود آمده رفع شود و همچنين شركتها و توليدكنندگان هم بتوانند رونق پيشين را در عرصه حمايتي و مديريتي موسيقي داشته باشند.
ازجمله ديگر حاشيههايي كه ميتوان به آن اشاره كرد، اجراي خوانندگان براي جام جهاني قطر بود كه يكي از اتفاقات سال ۱۴۰۱ بود كه البته به نتيجه خاصي هم نرسيد از شايعاتي درباره بهنام باني، رضا بهرام، محمد معتمدي شروع شد و درنهايت توسط خواننده گمنام پايان يافت و رسما از اين سرود به عنوان سرود جام جهاني نام برده نشد. هرچند حضور و اجراي گروههايي از ايران در قطر هم حاشيههايي را به دنبال داشت كه آن را هم به اتفاقات ۱۴۰۱ بايد اضافه كرد. اعطاي جايزه گرمي در بخش آهنگهاي تغييرات اجتماعي به شروين حاجيپور نيز از اخبار موسيقي ايران در سال 1401 بود.
لزوم تجديدنظر در سياستگذاري فرهنگي
مروري بر اخبار و رويدادها و اتفاقات موسيقي در سال 1401 و سالهاي اخير لزوم تجديدنظر در سياستگذاري فرهنگي را يادآوري ميكند. بخشي از موفقيتها و بازآفريني هويت موسيقي ملي ايران ناشي از سياستهاي حمايتي دولت در سه دهه اول پس از انقلاب بود. با توجه به عدم حضور دولت در توليدات موسيقي و نبود حمايت لازم از اين بخش بايد شاهد كمرونقتر شدن و حتي نابودي بخشي از موسيقي سنتي و محلي سرزمينمان باشيم.
گونههاي موسيقي هنري به عنوان بخشي از ميراث آن سرزمين در تمامي كشورهاي دنيا مورد حمايت ويژه دولتها قرار ميگيرند. براي اثبات ادعايم در مورد عدم حمايت از موسيقي علمي و هنري كافي است به عملكرد نهادهاي مسوول در اين حوزه ازجمله صدا و سيما؛ حوزه هنري، وزارت ارشاد، شهرداريها، وزارت آموزش و پرورش بپردازيم، مشاهده ميكنيم كه آثار سفارشي محدود توليد ميكنند كه در حوزه موسيقي علمي و هنري و حتي مردمي هم نيستند. توليدات حوزه هنري دهه هشتاد و نود را مقايسه كنيد با توليدات اين سالها، صد هزار گروه سرود آموزش و پرورش كه بعيد است به هزار گروه برسد، توليدات موسيقي نواحي و حمايت از موسيقي سنتي توسط وزارت ارشاد در دهههاي گذشته كه در حال حاضر به دليل بيتوجهي، توليد و اجراهاي اين گونههاي موسيقي را به كمترين ميزان طي صد سال گذشته رسانده است.
عدم حمايت از توليد به همراهي انفعال و ناكارآمدي نهادهاي صنفي موسيقي و عدم رعايت حقوق مادي و معنوي موسيقيدانان توسط مردم و برخي نهادها ازجمله صدا و سيما، چشمانداز روشني براي موسيقي هنري، علمي و ملي ايران نميتوان متصور شد. تنها راهحل اين مساله، عزم جدي نهادهاي سياستگذار در بازنگري سياستهاي فرهنگي و به اصطلاح جراحي است. به كارگيري متخصصان و كارشناسان باتجربه براي مشاوره و عزم جدي براي تغييرات، تنها راه برونرفت از اين بحران موسيقي است. فراموش نكنيم نسل جديد فرزندان ايران خواستهها و مطالبات موسيقي متفاوتي دارند كه با شيوه پيشين قابل تامين نيست و بايد طرحي نو در انداخت.
* آهنگساز، مدرس دانشگاه و مدیرکل پیشین دفتر موسیقی وزارت ارشاد
در نيمه دوم سال ۱۴۰۱ كه از شهريورماه شروع ميشود، با توجه به وضعيت اجتماعي خاصي كه در ايران شكل گرفت، سالنهاي كنسرت تعطيل و تعدادي از خوانندگان، آهنگسازان و تهيهكنندگان موسيقي ازجمله فرشاد رستمي، توماج صالحي، مهدي سفالي، هادي سپهري و محمود ميرزايي بازداشت شدند. اين بازداشتها به افرادي همچون نويد افقه نيز رسيد. در اين مدت تا جشنواره موسيقي فجر، سالنهاي موسيقي تعطيل بودند، حتي اركسترهاي وزارت ارشاد هم در تعطيلي بهسر بردند، توليدات هم به همين نسبت در كمترين حد خود قرار گرفتند.