لولا داسيلوا؛ لخ والساي برزيل
كارگري كه در هشتمين دهه از زندگي خود دموكراسي برزيل را نجات داد
براي لولا ايناسيو داسيلوا، رييسجمهور برزيل سالي كه گذشت، سال آزمونهاي دشوار بود. او دو بار در انتخابات رقيب سرسخت و البته قانونگريز خود را شكست داد، از يك كودتا گريخت، دموكراسي برزيل را نجات داد و حالا بايد سختترين قسمت از كار خود را به سرانجام برساند: «حل و فصل مشكلات پايان ناپذير بزرگترين كشور امريكاي لاتين.» براي طبقه متوسط و اقشار ضعيف اقتصادي در برزيل، لولا داسيلوا پيامآور يك آينده بهتر است. اين رهبر ايدهآليست چپگرا كه روزگاري رهبري اعتصابات كارگري را بر عهده داشت، روياي جهاني را در سر ميپروراند كه در آن برزيل سردمدار عدالت اجتماعي است؛ هيچ كس در اين كشور سر گرسنه بر بالين نميگذارد، نژادپرستي از برزيل رخت برميبندد و جنگلزدايي از جنگلهاي باراني آمازون - كه براي سالها قرباني سياستهاي نادرست محيط زيستي در دولتهاي مختلف شده بود - پايان مييابد. هرچند يك كليشه قديمي در برزيل وجود دارد كه برزيل را «كشور آينده» توصيف ميكند؛ آيندهاي كه هرگز از راه نخواهد رسيد اما مردم برزيل، همچنان اميد دارند كه با لولا، وضعيت براي آنها بهتر از گذشته شود. لولا ايناسيو داسيلوا، سياستمدار كاريزماتيك برزيلي كه توانست روح تازهاي به جريان چپ در اين كشور بدمد، متولد شهر پرنامبوكو واقع در شمال شرقي برزيل است.
پدر و مادر او هر دو كشاورز بودند و از عهده هزينههاي 8 فرزند خود برنميآمدند. آنها به همين دليل زماني كه لولا 7 ساله بود ابتدا به شهر سانتوس در ايالت سائوپائولو و سپس به مركز اين ايالت شهر سائوپائولو نقل مكان كردند. لولا در 17 سالگي مدرسه را رها كرد و براي كار در يك كارگاه توليد كفش مشغول به كار شد. او در همان سال انگشت كوچك دست چپ خود را طي حادثهاي كه در كارگاه رخ داد از دست داد. لولا داسيلوا در اوايل 20 سالگي فعاليتهاي صنفي خود را آغاز كرد. در 23 سالگي ازدواج كرد و دو سال بعد همسر اول خود را به دليل ابتلا به بيماري هپاتيت از دست داد.
او كه در آن زمان يكي از فعالان مطرح اتحاديههاي كارگري در برزيل به شمار ميرفت، خيلي زود توانست پيشرفت كند و در سال 1975 و در 30 سالگي رييس اتحاديه قدرتمند كارگران صنعت فلز در برزيل شود. لولا در جايگاه رييس اتحاديه كارگري، چندين اعتصاب موثر و سراسري ترتيب داد و دولت ديكتاتوري وقت برزيل را به چالش كشيد. اقدامات لولا باعث شد كه او به نمادي از دموكراسيخواهي و رهبر جنبش كارگري در برزيل تبديل شود. در سال 1980 لولا و گروهي از كارگران، روشنفكران و هنرمندان، حزب «كارگران» را به عنوان يك حزب چپ متكثر كه اتحاديههاي كارگري، روشنفكران، هنرمندان و بسياري ديگر از اقشار جامعه را در بر ميگرفت، تاسيس كردند.
داسيلوا پيش از پيروزي در انتخابات سال 2002 سه بار براي رسيدن به مقام رياستجمهوري كانديدا شد اما در كسب آراي عمومي موفق نبود. پس از پيروزي لولا در انتخابات 2002 و آغاز به كار دولت او در سال 2003، اقتصاد برزيل رشد قابل توجهي را تجربه كرد و از دوره لولا كه تا سال 2011 به طول انجاميد به عنوان دورهاي كه ميليونها نفر از فقر و گرسنگي نجات يافتند، ياد ميشود. لولا تجربه زندان را هم دارد. او در سالهاي 2018 و 2019 ميلادي به اتهام فساد زنداني شد، اما دادگاه عالي برزيل اين پرونده را باطل و دستور آزادي او را صادر كرد. لولاپيشتر در سال 1980 نيز با به راه انداختن يك اعتصاب سراسري عليه دولت وقت باعث شده بود، بازداشت شود و 30 روز را در زندان بگذراند. او در دهه گذشته به سرطان هم مبتلا شد اما توانست دوره درمان را با موفقيت طي كند. بسياري از كارشناسان معتقدند حتي اگر لولا نتواند بسياري از وعدههاي خود را عملي سازد، تلاش او براي نجات دموكراسي برزيل يك تلاش ماندگار است. براي بيش از 4 سال، جديترين سوال درباره برزيل در جهان اين بود كه آيا اين دموكراسي جوان ميتواند از رياستجمهوري ژايير بولسانارو جان سالم به در ببرد؟ آزمون استقامت دموكراسي برزيل سال 2018 زماني آغاز شد كه سرهنگ سابق ارتش، كسي كه آشكارا از فروپاشي ديكتاتوري نظامي در برزيل ابراز تاسف ميكرد به عنوان رييسجمهور برزيل انتخاب شد. او از همان روزهاي آغازين در خصوص سيستم انتخاباتي برزيل ابراز ترديد ميكرد و به تهديد رقبايش ميپرداخت. بولسانارو تهديد كرده بود كه شكست او در انتخابات ممكن نيست مگر اينكه تقلبي گسترده در انتخابات صورت گيرد و تاكيد كرده بود در صورت شكست او «حوادثي بسيار بدتر از حوادث ششم ژانويه در امريكا» در انتظار برزيل خواهد بود. پسرش ادواردو، عضو مجلس نمايندگان برزيل نيز زماني هشدار داد كه «لحظهاي فرا ميرسد كه وضعيت كشور مانند دهه 1960 خواهد شد». دهه 1960 زماني است كه نظاميها با كودتا توانستند قدرت را در اختيار بگيرند. استر سولانو، جامعه شناس برزيلي و استاد دانشگاه سائوپائولو مينويسد: «براي سالها بولسانارو و اعضاي خانواده او به ديوان عالي حمله ميكردند. در طول سال گذشته بارها او اعلام كرد كه به نتايج انتخابات در صورت شكست احترام نخواهد گذاشت. در ماههاي اخير نيز گفتمان او تهاجميتر شده بود.» او از زمان شكست در برابر لولا اظهارنظرهاي عمومي كمي داشت. در اولين روزها اعلام كرد كه انتخابات را «غيرمنصفانه» ميداند، بعد از هوادارانش كه جادهها را بسته بودند خواست به اين كار پايان بدهند و سپس در اقدامي شبيه به آنچه دونالد ترامپ در ايالات متحده انجام داد از حضور در مراسم تحليف لولا داسيلوا سر باز زد. بولسانارو همچنين نسبت به اقدامات هوادارانش كه در مقابل پادگانهاي نظامي تجمع كرده و خواستار دخالت ارتش بودند سكوت پيشه كرد.
الكساندرو بانديرا، تحليلگر سياسي برزيلي معتقد است اظهارات و رفتارهاي بولسانارو مانند كار گذاشتن بمب ساعتي در جامعه برزيل بود. به گفته او، بولسانارو كاري كرد كه هوادارانش بخواهند يك بار ديگر پيام ماجراي ششم ژانويه در ايالات متحده را به گوش جهان برسانند.
بعضي كارشناسان لولا داسيلوا را به دليل سابقه كارگري، مبارزه با ديكتاتوري نظامي و حضور و پيروزي در انتخابات با لخ والسا، انقلابي مشهور و رييسجمهور اسبق لهستان مقايسه ميكنند.