احياي برجام همچنان يك ضرورت است
همكاريهاي منطقهاي و بينالمللي لازم و ملزوم يكديگر هستند
نصرتالله تاجيك
سال 1401 بهرغم يكدستي نهادهاي حاكميتي، سال خوبي براي مردم، كشور و حكومت نبود! اگرچه ريشه اين ناخوش احوالي سياسي در داخل و خارج فقط به دليل شيب تند اقدامات دولت سيزدهم يا ازدست دادن فرصت بينالمللي براي احياي برجام نبود و ريشه در مشكلات تلنبار شده كشور دارد، اما در چند هفتهاي پايان سال، حكومت تلاش كرد براي آرامش داخلي و كاهش آلام مردم و بدون پرداختن به ريشه مشكلات، اقداماتي در سياست خارجي انجام دهد. اما در سياست هم مانند باغ و بوستان هر گلي بويي داره و هيچ گلي جايگزين گل ديگر نميشود. التهابات اجتماعي ايران گذشته از بخشي از آنكه به دخالت خارجي نه براي سرنگوني بلكه اخذ امتياز برميگشت، دلايل و زمينههاي متعددي دارد و قسمتي به ضعف تنظيمات سياست خارجي (نگرش، رويكرد، نوع و سطح تعاملات) ما برميگردد. يكي از تبعات داخلي اين التهابات، كاهش انسجام ملي بود و در صحنه خارجي برجام به دلايلي و خيلي خلاصه اشتباه محاسبه دو طرف ايران و غرب به محاق رفت.
اما در ميان اين اقدامات كه با چشمپوشي از مشكلات اساسي داخلي كه حلش نيازمند تغييرات در نحوه و رويكرد حكمراني براي حفظ توازن قوا و اداره بهينه كشور است، عموما در سياست خارجي كشور و به دنبال التهابات داخلي و اجتماعي چند ماه گذشته صورت گرفت موفقيت چين در نشاندن ايران و عربستان در كنار هم و سفر دبير شوراي عالي امنيت ملي به امارات و عراق بود كه قاعدتا مانند هر امر سياسي ديگر نبايد انتظار كوتاهمدت از نتايج داشت. عليرغم اين اقدامات خوب، احياي برجام همچنان يك نياز ضروري براي كشور تلقي ميشود كه محقق نشد.
تعاملات منطقهاي زمينهساز تعاملات جهاني شود
اصولا روابط منطقهاي آن زمان كارگشا است كه روابط بينالمللي ما بدون مشكل باشد. به عبارت ديگر روابط خوب با همسايگان لازم اما كافي نيست و اين دو لازم و ملزوم يكديگرند. توافقي كه اخيرا براساس نياز عربستان به حل مشكل يمن و نياز ايران به كاهش تنشهاي خارجي براي آرامش داخلي بين اين دو كشور صورت گرفت و سفرهاي بعدي، اقدامي خردمندانه و ضروري است اما كافي نيست و نيازمند يك شيفت پارادايمي در سايه رويكرد موازنه مثبت يعني همكاري با همه اطراف منطقه و خارج آن هستيم تا هم يك همكاري دسته جمعي توسعهاي بر بستر اقتصادي شكل بگيرد و هم تلاش كنيم تعاملات منطقهاي ما، زمينهساز تسريع در تعاملات جهاني و رفعكننده نيازهاي بينالمللي ما شود.
براي اينكه يك تصوير بزرگ از روزها و هفتههاي پاياني سال از وضعيت سياست خارجي كشور براي تامين منافع حداكثري مردم و راحت كردن زندگي آنها داشته باشيم نگاهي به ساير اقدامات ايران كه بهطور مستقيم و غيرمستقيم به سياست خارجي مربوط و ايران را از حالت انفعال خارج ساخته ضرورت دارد تا هم تحركات بيشتري طراحي شود و هم از فوايد اين اقدامات در سياست خارجي استفاده شده و زمينه احياي برجام نيز فراهم شود.
اقدامهاي راهبردي نيروي دريايي ايران
پس از سفر مثبت رافائل گروسي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به تهران كه آثار نسبتا خوبي بر جاي گذاشت علاوه بر نقشآفريني دبير شوراي عالي امنيت ملي -كه مورد سوال افكار عمومي بود كه چرا وزارت امور خارجه راهبري اين اقدامات را به عهده ندارد كه مبحث جداگانهاي است- دو اقدام راهبردي نيروي دريايي ايران در بستر ديپلماسي عمومي قابل توجهند. اول سفر ناو بندر مكران و ناو ايراني دنا به برزيل و عبور از تنگه پاناما كه نيمي از كره زمين را از شرق به غرب -حدود پنجاه هزار كيلومتر- پيمودند. ناوگروه 86 و امنيت 360 درجه نيروي دريايي ارتش پس از ناوگروه 75 كه سال گذشته با سفر به بندر «سنپترزبورگ» و طي مسافتي بالغ بر 250 هزار كيلومتر ركورددار ناوگروههاي اعزامي ارتش به آبهاي آزاد و بينالمللي بود ماموريت اصلي خود كه ايجاد امنيت و مقابله با پديده دزدي دريايي است را انجام داد. اين ماموريت از سال 1388 به ويژه در خليج عدن و تنگه بابالمندب آغاز شد و به مرور زمان در اشكال مختلف و حوزههاي وسيعتر ادامه يافت و ناوگروههاي نيروي دريايي را به اقيانوسهاي آرام و اطلس كشاند.
ديگري چهارمين رزمايش مركب كمربند امنيت دريايي 2023 در منطقه سوم دريايي نداجا در كنارك با حضور نيروي دريايي ارتش و سپاه جمهوري اسلامي ايران، روسيه و چين در درياي عمان و شمال درياي هند بود. در اين دوره دو كشور قزاقستان و پاكستان نيز به عنوان كشورهاي ناظر حضور داشته و از سالهاي بعد احتمال افزوده شدن ساير كشورهاي دريايي هم وجود دارد. اين رزمايش مشترك كه از سال 2019 آغاز شده بود درصدد توسعه همكاريها ميان نيروهاي دريايي كشورهاي شركتكننده و افزايش آمادگي مشترك براي تامين امنيت دريايي مبارزه با سرقت و ناامني دريايي و ايجاد بستري مثبت و سازنده براي صلح و ثبات منطقهاي و امنيت كشتيها و دريانوردان بوده و اگرچه غربيها با رصد اين تحركات آنها را ناشي از سياست نگاه به شرق ايران ميدانند اما دولت ايران اين قبيل فعاليتها را در جهت تقابل با نيروهاي داخلي منطقه و خارجي نميداند، بلكه با دعوت از تمامي كشورهاي علاقهمند براي تبادل تجربه و همكاري براي رفع مشكلات آتي در دريا ميداند.
بعضي تحليلگران ضدغربي رزمايش دريايي ايران، روسيه و چين را همكاري نظامي ميان سه كشور براي ارسال پيام چالشبرانگيز براي امريكا به عنوان نشانهاي قابل توجه از ظهور ائتلاف نظامي جديد ميان اين سه كه امريكا با آنها داراي مشكلات سياسي، اقتصادي و امنيتي است و رويارويي با اقدامات دولت امريكا و سياستهاي آن در منطقه و جهان ميدانند.
آنها معتقدند اين سه كشور به دليل منازعات در برخي پروندهها، با تحريمهاي امريكا روبهرو هستند و اقدامات تنبيهي فزاينده امريكا مستلزم هماهنگي سهجانبه ميان اين كشورهاست كه اين هماهنگي به سطح نظامي رسيده و اين سه قدرت با برگزاري مانوري توانمنديها و قابليتهاي نظاميشان را در منطقهاي حياتي و حساس به نمايش ميگذارند.
در مقابل جان كربي، هماهنگكننده ارتباطات راهبردي شوراي امنيت ملي امريكا در گفتوگويي با شبكه سيانان در پاسخ به سوالي درباره اين رزمايش دريايي گفت: ما مسلما آن را رصد ميكنيم تا مطمئن شويم هيچ تهديدي ناشي از اين رزمايش براي امنيت ملي ما يا متحدان مان در منطقه وجود ندارد، اما كشورها رزمايش انجام ميدهند، ما هم هميشه انجام ميدهيم. با دقت آن را رصد خواهيم كرد. از سوي ديگر اين رزمايش همزمان با رزمايش امريكا و رژيم صهيونيستي در صحراي نواداي امريكا برگزار شد كه رسانهها ابايي ندارند كه حدس بزنند اين رزمايش ميتواند براي تمرين حمله به تاسيسات هستهاي ايران باشد.
پيام درگيري روسيه و امريكا در آسمان
در اتفاقي ديگر در زماني كه رزمايش دريايي سه كشور برگزار ميشد يك پهپاد تجسسي امريكايي در فراز درياي سياه در حالي كه دو جت جنگي روسي به آن نزديك شده بودند سقوط كرده و دور جديدي از تنش بين امريكا و روسيه شروع شد. امريكا اين اقدام را خصمانه و اعلام جنگ ندانسته بلكه غيرحرفهاي تلقي كرده ولي اين ماجرا رابطه دو كشور را تحت تاثير قرار داد و درحالي كه امريكا اعلام كرده پهپاد را از اطلاعات تخليه كرده اما رسانههاي غربي مدعي شدند روسها به دنبال لاشه پهپاد براي دستيابي به اطلاعات يا مهندسي معكوس آن هستند. آنها پا را فراتر گذاشته و اين احتمال را نيز منتفي ندانستند كه ممكن است لاشه اين پهپاد هم براي مهندسي معكوس در اختيار ايران قرار گيرد! يكي از مسوولان پيشين وزارت خارجه امريكا چند روز پيش ادعا كرده بود كه روسها سلاحهاي امريكايي كه در اوكراين به دست آورده را با توجه به توانايي ايران در مهندسي معكوس، به ايران منتقل كرده ولي اميدوارم ايرانيها نتوانند موشك ضد زره جاولين را مهندسي معكوس كنند.
سيانان نيز ضمن بيان همين مطلب در يادداشتي در دهم مارس 2023 ادعا كرد ايران در مهندسي معكوس همهچيز از موشكهاي هدايت شونده دقيق و هواپيماهاي بدون سرنشين و جتهاي جنگنده تا اس 400 مهارت دارد.
رويكرد سابقهدار نگاه به شرق
اتخاذ رويكرد نگاه به شرق ايران لزوما و فقط بر اساس تامين منافع حداكثري ايران نيست بلكه بخشي هم به فشارهاي مداوم غرب به ايران مربوط ميشود. اين رويكرد توسط كشورهاي بسياري از دهه پنجاه و شصت ميلادي به بعد آزمايش شده و بسته به نحوه عمل و چگونگي فرموله كردن آن بر اساس فرهنگ و توانمنديهاي داخلي هر يك به درجاتي از توفيق يا شكست نائل آمدهاند.
بعضي نيز مانند تركيه در همسايگي ايران از كارت نگاه به شرق براي كسب امتياز از غرب و ورود به اتحاديه اروپا كه سالياني دراز در پشت دروازه آن مانده، استفاده كرده كه نتيجهبخش هم نبود. اما حكومت ايران بعد از سرنگوني رژيم شاه و براساس تجربيات ملت ايران از روابط با امريكا و اندوختههاي پيشين كشورهاي منطقه، نميخواست در اردوگاه غرب تعريف شود و تلاش كرد فاصلهاش را از دو ابر قدرت بهطور يكسان حفظ كند، اما با پايان يافتن جنگ سرد نوك تيز حمله به سوي اين حكومت نوپا كه اشتباهاتي هم داشت، نشانه رفت و اعمال تحريم و فشار به ايران، به تدريج براي تقويت همكاريهاي منطقهاي و تبادل تجربه و استفاده از توانمنديهاي كشورهاي شرقي به اين بلوك نزديك شد. با توجه به سابقه نگاه به شرق و نكات فوق اين حق ايران است كه درصدد اجراي اين رويكرد باشد اما براي اجراي موفق آن، ضرورت دارد اين رويكرد در پرتو سياست موازنه مثبت دنبال شود تا با اين توانمنديهاي عموما سختافزاري و تا حدي هم نرمافزاري كه در پرتو خودباوري و استفاده از ظرفيتهاي بومي براي مهندسي معكوس توليد كردهايم، هم زهر كارشكنيها و مخالفتهاي غرب گرفته شده و از ظرفيتهايش استفاده شود و هم خودمان را به ظرفيتهاي شرق محدود نكرده باشيم.
تنها راه، اتخاذ سياست موازنه مثبت است
در دوران فعلي كه جهاني شدن اقتصاد جاي هيچگونه شك و شبههاي براي تعاملات اقتصادي بينالمللي بهجا نميگذارد و اقتصاد سياسي ضعيف ايران نه تنها تكمحصولي است بلكه سفره مردم به غلط به فروش نفت وصل شده، به نظر ميرسد تنها راه، اتخاذ سياست موازنه مثبت است كه بايد با تفكر سياسي كه هسته آن مصالحه است و دور شدن از سياستهاي حذفي و دشمني با كشورها و در قالب اجراي مگاپروژههاي همكاريهاي توسعه اقتصادي منطقهاي و بينالمللي طراحي و اجرا شود.
دستاندركاران سياست خارجي كشور بايد توجه داشته باشند مجموعه تحولات و ظرفيتهاي سخت و نرمافزاري ايران در زمينههاي گوناگون و مخصوصا پهنه درياها كه يك فرصت توسعه ملي و منطقهاي و بينالمللي است به گونهاي رقم خورده كه نگاه به شرق صرف يا توسعه روابط منطقهاي به فرض وقوع، كشور را از روابط با غرب كه داراي سرمايه و فناوري است و حداقل اينكه مخالفتهايش ميتواند نيروي سازنده و زمان را از ما بگيرد، بينياز نخواهد كرد.
شرق، غرب، كشورهاي منطقه و همسايگان همه مكمل يكديگرند و وضعيت اقتصادي ايران و مخصوصا نياز به فناوري و سرمايهگذاري خارجي براي جبران خروج ما از بازار انرژي بينالمللي و لطمهاي كه در اثر تحريمها و سوءمديريت داخلي به حجم اقتصادمان خورده، بدون شك نيازمند كاهش تنش با غرب و عاديسازي روابط با آنها است تا حداقل بتوان هم از ظرفيتهاي احتمالي آنها بهره برد و هم با كاهش مزاحمتهاي آنان از ظرفيتهاي همسايگان و شرق بهره برد. اين مساله از ضروريترين اقدامات است و اين عملي نخواهد شد الا با اتخاذ راهبرد تنش صفر با جهان.
در اين راستا به چند توصيه زير بسنده كرده و سال خوب و پر بركتي را براي همه و مخصوصا تلاشگران نيروي دريايي و خوانندگان عزيز اين مطلب از درگاه ايزد منان آرزومندم:
1- طولاني شدن و به سرانجام نرسيدن مذاكرات با غرب در سال گذشته در قالب برجام و تداوم ادعاهای غرب درباره همكاريهاي نظامي با روسيه كه میتواند رعایت اصلی بیطرفی در جنگ با اوکراین توسط ایران را زیر سوال ببرد، حساسيت بيش از حد غرب به نزديكي ايران و روسيه و تبعات آن بر اوضاع منطقهاي و بينالمللي و بههم خوردن توازن موجود، چالشهاي داخلي اروپا و تنشهاي بين امريكا با روسيه و چين در كنار تحولات داخلي از جمله التهابات اجتماعي پاييز سال گذشته، جابهجاييهاي منطقهاي و جهاني، همه حاكي از آن است كه اتخاذ راهبرد موازنه مثبت در سياست خارجي و اتخاذ سیاست تنش صفر و دوري از دشمنمحوري، ديگر يك انتخاب نيست بلكه ضرورت امنيت ملي به منظور كسب حداكثري منافع ملي و حل سريعتر مشكلات داخلي و خارجي از طريق همكاريهاي منطقهاي و بينالمللي برای كسب اعتماد عمومي تلقي ميشود.
2-متاسفانه دريا نقش بسيار اندكي در زندگي روزمره مردم ايران و سياستهاي درازمدت كشور دارد! يعني درحالي كه جغرافياي سياسي ايران تحت تاثير و فشار مرزهاي آبي در شمال و جنوب كشور است اما متاسفانه نه تنها ژئوپليتيك ايران كمتر از اين ويژگي استفاده ميكند بلكه وزن دريا در زندگي امروز جامعه، سياست و حكومت ايران به اندازه وزن جغرافيايي پهنه يا ميزان مرزهاي آبي ايران نيست. پس كشور بايد طراحي جديدي در زمينه نقش دريا در ژئوپليتيك، سياست، حكومت و جامعه ايراني داشته باشد.
3- زندگي دريا محور در ايران مغفول است، كما اينكه اقتصاد دريا محور هم در استانهاي شمالي و جنوبي مظلوم واقع شده است. بايد مردم را هم سرمايهگذار و هم خرجكننده را به دريا كشاند و از حاكميت ديد امنيتي بر دريا دوري گزيد. در اين راستا استانهاي ساحلي در شمال و جنوب كشور بايد براساس توسعه دريامحور ساماندهي شده و در اين استانها ورزش و صنعت گردشگري دريايي، كشتيسازي و توليدات و خدمات دريايي محور توسعه قرار گيرد. به طور خلاصه پهنه دريايي كشور بايد محل درآمد بخش خصوصي از فعاليتهايش نه فقط ماهيگيري بلكه گردشگري، ورزشي، خدماتي و زيست دريامحور شده تا از طريق سرمايهگذاري بخش خصوصي، ايجاد شغل در صنايع و خدمات دريايي و كاهش بيكاري به رونق استانها و خودكفايي آنها و نيز كاهش نياز به بودجههاي دولتي منجر شود. نگاهي به كشورهاي همسايه در حاشيه جنوبي خليجفارس حتي امثال فجيره كه يك امارت هستند و ميزان درآمد خدمات دريايي و سوخترساني با موقعيت و امكانات زيرساختي و نيروي انساني ما به خوبي نشان ميدهد در اين زمينه قصور كه هيچ تقصير داريم.
4- نيروي دريايي يك نيروي راهبردي است كه ضروري است تاكتيكهايش در جهت تقويت اين ويژگي باشد. نيروي دريايي در قدم اول ضرورت دارد از پوسته نظامي خود خارج و به زندگي شهروندي پيوند بخورد و بخش خصوصي در زمينه تحقيق، توسعه، زيرساخت و خدمات دريايي از هر نوع اعم از گردشگران و شناورهاي گوناگون را به خدمت بگيرد.
5- با توجه به رشد و توسعه سختافزاري بومي و درونزا در نيروي دريايي، آبهاي بينالمللي ميتواند بستر ديپلماسي عمومي باشد تا هم به سياست خارجي كشور پيوند بخورد و هم توليد قدرت نرم كند تا زمينه همكاريهاي منطقهاي و بينالمللي فراهم شود. لذا صرف حضور مهم نيست بلكه با توجه به نكات فوق چگونگي اين حضور و ارزشآفريني و توليد قدرت نرم براي افزايش موقعيت بينالمللي ايران مهم است و نه گزندگي اقدامات، بيانات و تيترهاي مطبوعاتي. در اين راستا همچنين در اعزام ناوها به مناطق استراتژيك جهان و برگزاري رزمآمايشهاي منطقهاي و بينالمللي داراي پيوست سياسي، امنيتي و فرهنگي باشد و روي نكاتي تكيه رسانهاي و تبليغاتي كه ارزشآفرين باشند و توليد قدرت نرم كنند و نه دشمنتراشي.
6- اگرچه امريكاي لاتين و تنگه پاناما مهم است ولي تاكيد صرف روي رفتن در حياط خلوت امريكا كه بيشتر تبليغاتي است، هم حساسيتزاست و هم ارزشآفرين نيست. همچنين در صحنه بينالمللي با عوض شدن سطح و جهت جنگ سرد امريكا با روسيه از هارتلند به سمت چين و جنوب شرقي آسيا، به تدريج مسابقه زير درياييهاي اتمي در آن منطقه معناي خاص يافته و تنگه مالايا اهميت بيش از پيش جهاني پيدا ميكند. لذا اتخاذ استراتژي حضور پويا و ارزشآفرين براي ديپلماسي دريايي براي گشتزني و رزمايشها بايد به راهبردي دست زد و به مناطقي رفت كه تنها نباشيم بلكه براي همكاري يارگيري كنيم و اگر قدرت مخالفي وجود دارد در مقابل آن ايجاد اجماع كنيم تا بار اين اقدامات به تنهايي بر دوش ملت ايران نباشد. اين اقدام نيازمند يك اقتصاد پويا و انسجام داخلي حداكثري و تخصيص منابع براي اين راهبرد است.
7- بدون شك اينگونه رزمايشها فوايد زيادي براي تبادل تجربيات و افزايش سطح عمليات نيروي دريايي و عمق نگاه راهبردي اين نيرو به ماموريتهاي خود دارد. اما نميتوان فراموش كرد كه روسها ساليان درازي بود كه به فكر دسترسي به اين منطقه بودند و چينيها هم يك فرصت طلايي به دست آوردهاند تا با كمرنگ شدن حضور امريكا در اين منطقه موقعيت خود را مستحكم كنند. لذا ضروري است هم به تبعات اين حضور در آينده انديشيده شود و هم از فرصتي كه براي ايران به وجود آمده، علاوه بر استفاده از فوايد اين حضور، مابهازايي منطقي از حضور روسيه و چين در منطقه طلب كند. اين نيازمند حضور سياستمداران و دستاندركاران سياست خارجي در كنار استراتژيستها و نيروهاي نظامي كشور است كه آنها را در اين زمينه ياري دهند. انشاءالله!
* ديپلمات بازنشسته، سفير پيشين ايران در اردن و استاندار اسبق هرمزگان
روابط منطقهاي آن زمان كارگشا است كه روابط بينالمللي ما بدون مشكل باشد. به عبارت ديگر روابط خوب با همسايگان لازم اما كافي نيست و اين دو لازم و ملزوم يكديگرند. توافقي كه اخيرا براساس نياز عربستان به حل مشكل يمن و نياز ايران به كاهش تنشهاي خارجي براي آرامش داخلي بين اين دو كشور صورت گرفت و سفرهاي بعدي، اقدامي خردمندانه و ضروري است اما كافي نيست و نيازمند يك شيفت پارادايمي در سايه رويكرد موازنه مثبت يعني همكاري با همه اطراف منطقه و خارج آن هستيم تا يك همكاري دسته جمعي توسعهاي بر بستر اقتصادي شكل بگيرد و همزمان تلاش كنيم تعاملات منطقهاي ما، زمينهساز تسريع در تعاملات جهاني و رفعكننده نيازهاي بينالمللي ما شود.
شرق، غرب، كشورهاي منطقه و همسايگان همه مكمل يكديگرند و وضعيت اقتصادي ايران و مخصوصا نياز به فناوري و سرمايهگذاري خارجي براي جبران خروج ما از بازار انرژي بينالمللي و لطمهاي كه در اثر تحريمها و سوءمديريت داخلي به حجم اقتصادمان خورده، بدون شك نيازمند كاهش تنش با غرب و عاديسازي روابط با آنها است تا حداقل بتوان هم از ظرفيتهاي احتمالي آنها بهره برد و هم با كاهش مزاحمتهاي آنان از ظرفيتهاي همسايگان و شرق بهره برد. اين مساله از ضروريترين اقدامات است و اين عملي نخواهد شد الا با اتخاذ راهبرد تنش صفر با جهان.