به مناسبت درگذشت احمد سميعي (گيلاني)
اديب مدرنيست
محسن آزموده
احمد سميعي گيلاني، مترجم و نويسنده و از پيشگامان ويراستاري نوين ايران دوم فروردين ماه 1402، در صد و سه سالگي دار فاني را وداع گفت. پدر سميعي مجتهد و تحصيلكرده نجف و از خاندان مشهور سميعي گيلان بود. از چهرههاي مشهور اين خانواده ميتوان به اميرهوشنگ ابتهاج، اديبالسلطنه حسين سميعي نماينده رشت در دومين مجلس شوراي ملي، پروفسور مجيد سميعي جراح مغز و اعصاب شناخته شده و... اشاره كرد. مادر احمد هم دختر حاج ملامحمد خمامي مرجع تقليد و از رهبران ديني گيلان در عصر مشروطه بود.
احمد دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر رشت گيلان گذراند و در همان دوران كودكي و نوجواني زبانهاي انگليسي و فرانسه را آموخت. به گفته خودش از همان كودكي و نوجواني به كتابخواني علاقهمند بود: «برخلاف بسياري از همسالانم علاوه بر كتابهاي درسي، مطالعات آزاد زيادي داشتم. تابستانها كتاب كرايه ميكردم يا به كتابخانه ملي رشت ميرفتم. پروفسور فضلاله رضا كه از دوستان ما بود، آثار فرانسوي زيادي مثل كتابهاي ويكتور هوگو برايم ميآورد.»
او سپس براي تحصيل به تهران آمد. ابتدا در دانشكده فني پذيرفته شد، اما در ادامه تغيير رشته داد و در رشته زبان و ادبيات فارسي نزد اساتيدي چون بديعالزمان فروزانفر و ملكالشعراي بهار و يحيي مهدوي به تحصيل پرداخت و پس از چهار سال با رتبه نخست فارغالتحصيل شد. مشكلات مالي باعث شد كه از ادامه تحصيل بازبماند و بهرغم توصيه استاد فروزانفر در سال 1321 به استخدام شركت راهآهن درآمد و سپس به خدمت سربازي رفت. در دهه 1320 سميعي مثل بسياري از تحصيلكردگان به حزب توده گرايش پيدا كرد و به فعاليت سياسي پرداخت و بعد از كودتاي 28 مرداد به زندان افتاد. در سال 1334 بار ديگر به ادامه تحصيل پرداخت , وارد مقطع دكترا شد، اما هيچگاه اين مقطع را به پايان نبرد و بار ديگر به كار در راهآهن مشغول شد. پس از رويدادهاي سياسي سال 1342 دولت بر زندانيان سابق سختگيري كرد و سميعي براي دومينبار به مدت 3 سال زنداني شد. در زندان به ترجمه آثاري چون دلدار و دلباخته اثر ژرژ ساند و خيالپروريها نوشته ژان ژاك روسو پرداخت.
سميعي گيلاني كه دانشآموختهاي باسواد و از نوجواني كتابخوان بود و زبانهاي خارجي را به خوبي ميدانست، نخستينبار با ترجمه مقالهاي پيرامون رابطه اونوره دو بالزاك نويسنده مشهور فرانسوي با مادام دوبرني در روزنامه ايران ما پا به عرصه ترجمه گذاشت. پس از آزادي از زندان در سال 1345 بار ديگر به راهآهن رفت، اگرچه تاريخ حكم شروع به كار او از سال 1346 بود. در همين سالها به عضويت در موسسه چاپ و انتشار فرانكلين درآمد و به عنوان ويراستار در آنجا مشغول به كار شد. او همزمان به دعوت عبدالحسين زرينكوب در دانشگاه تهران و همچنين در دانشگاه تربيت معلم به تدريس پرداخت، سردبير مجموعه سخن پارسي بود، با مجلاتي چون فرهنگ و زندگي، رودكي، الفبا، ققنوس، پويه، پيام يونسكو، پيك جوانان و كتاب امروز همكاري كرد و به تدريس دروس زيباييشناسي، مكاتب ادبي و آيين نگارش در دورههاي كتابداري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان پرداخت. از آثاري كه او در اين سالها ترجمه كرد ميتوان به «برادرزاده رامو» و «هنرپيشه كيست؟» اثر دني ديدرو و «چيزها» اثر ژرژ پرك اشاره كرد.
سميعي پس از انحلال موسسه فرانكلين در سازمان ويرايش و توليد فني كه وابسته به دانشگاه آزاد ايران بود، به عنوان مسوول بخش ويرايش و عضو هياتمديره فعاليت كرد و در همين سالها كتاب «ادبيات ساساني» (1355) را تاليف كرد. همزمان به تحصيل رشته زبانشناسي عمومي در دانشگاه تهران در مقطع كارشناسي ارشد پرداخت. سميعي در سال 1356 از راهآهن بازنشست شد و در سالهاي پس از انقلاب در مركز انتشارات علمي و فرهنگي، بنياد دايرهالمعارف اسلام، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، مركز نشر دانشگاهي و انتشارات سروش به فعاليتهاي ويراستاري خود ادامه داد. او در تمام سالهاي ويرايش همزمان به نگارش مقاله و كتاب نيز مشغول بود و آثار فراواني تاليف و ترجمه كرد كه از آن ميان ميتوان به اين عناوين اشاره كرد: ترجمه ديدرو نوشته پيتر فرانس، ساختهاي نحوي نوشته نوام چامسكي، سالامبو نوشته گوستاو فلوبر، هزيمت يا شكست رسواي امريكا اثر مشترك ويليام لوئيس و مايكل له دين، تتبعات (گزيده) اثر مونتني، چومسكي نوشته جان لاينز، زيباشناسي اثر ژان برتلمي، كنفوسيوس و مسيح هر دو نوشته كارل ياسپرس و تاليف آيين نگارش، نگارش و ويرايش، آشنايي با زبانشناسي (كليات و واجشناسي)، حسنك وزير، گلگشتهاي ادبي و زباني و...
سميعي گيلاني متعلق به نسلي از نويسندگان ايراني است كه چهرههاي شاخص آن عبارتند از: ابوالحسن نجفي، رضا سيد حسيني، اسماعيل سعادت و نجف دريابندري. نويسندگان و مترجماني كه دغدغه جدي زبان داشتند، به بياني محكم و استوار و در عين حال روان و قابل فهم نوشتند و ترجمه كردند و با نگارش و ترجمه، ايدههاي نو و مدرن را گسترش دادند و هر يك كارنامهاي درخشان و آثار و نوشتههايي ارزشمند و ماندگار از خود به جاي گذاشتند.