ادامه از صفحه اول
چالش جامعه ديني با صندلي خالي زنان در جايگاههاي ديني
مادران جوان ايراني نيز كه نگران تربيت ديني دختران خود هستند كه در سالهاي آينده بايد چه چيزي از دين را به آنها نشان دهند در جستوجوي زنان مسلمان برجسته در جهان اسلام رفتند تا به عنوان بديل زن مسلمان به دختران خود نشان دهند. نتيجه اين جستوجوها رسيدن به اشخاصي چون «امينه ودود» يا ساير فمنيستهاي اسلامي است كه در ميان آنها زنان شيعه كمرنگترينند.
محسن مظاهري در اين روزهاي ماه مبارك رمضان، به موضوع قاريان زن پرداخته است و به درستي عدم حضور قاريان زن در سپهر عمومي و عمدتا رسانه را بيشتر به علل غيرفقهي ربط داده است. همين دلايل غيرفقهي مانند «محذوريتهاي شخصي خود زنان و سنت پوشيدگي و در حجاب و پرده بودن كه در قشر مذهبي و در مورد مناسك مذهبي ضريب بيشتري ميگيرد» باعث شده سهمي از جايگاههايي مانند مجتهد، روحاني، امام جماعت، سخنران مذهبي و قاري قرآن به زنان نرسد. اين در حالي است كه در جهان اسلام يا بهتر بگويم جهان تسنن زناني با دانش ديني حتي در برنامه TED سخنراني ميكنند، امام جماعت نمازهاي يوميه را بر عهده دارند و صوت تلاوت قاريان زن را ميتوان با جستوجوي مختصري پيدا كرد. سهم زن ايراني كجاست؟ چرا با وجود اين همه حوزههاي علميه خواهران شاهد حضور زنان در جامعه ديني نيستيم؟ چرا با وجود تشكلات دارالقرآن در جاي جاي كشور يك قاري زن نميشناسيم؟ چرا با وجود زنان تحصيلكرده مذهبي در هيئات و حسينيهها و حتي در مجالس ختم شاهد سخنراني آنها نيستيم؟ اكنون قشر زنان و دختران مذهبي طبقه متوسط خواستار تغيير عيني و ملموس ساختار مردانه جامعه مذهبي ايراني است كه هر قدر اين تغيير آهستهتر انجام شود، احتمالا جذابيت الگوهاي غيرايراني به كمرنگ شدن هويتي فرهنگ اسلامي-ايراني منجر خواهد شد. جوامع اسلامي و كشورهاي مسلمان دو راهي را رفتند كه ما، جامعه ديني ايراني هنوز طي نكرديم. راه اول، يك راهكار اجتماعي است. براي زنان و دختران مسلمان براي حضور در جايگاههاي ديني فرصت ايجاد كنيم. براي مثال به گفته محسن مظاهري ميتوان به مسابقات تلاوت قرآن مالزي اشاره كرد كه رشته مستقلي براي تلاوت زنان داشته است. اما اتفاق مهمتر در مساجد ممكنالحصول است. مسجد به عنوان عينيترين ساخت ديني محيطي كاملا مردانه است كه زنان طفيلي اين ساخت محسوب ميشوند و حتي در ميان هيات امناي مساجد نه تنها حضور ندارند كه حتي مطالبه حضور نيز در نظر «مسجديان» كمي نابهنجار به نظر ميآيد. اعطاي سهمي از مساجد كشور به زنان يا اجازه تاسيس مسجد زنانه ميتواند فضايي را براي زنان روحاني ايجاد كند كه امام جماعت نماز براي زنان نمازگزار باشند، سخنرانان زن محيطي براي ايراد سخن پيدا ميكنند، قاريان زن ميتوانند - فارغ از فتاوي متفاوت در مورد صداي تلاوت زنان- قرآن بخوانند و از همه مهمتر زنان و دختران مذهبي محيطي براي گفتوگو و دريافت معنويت همچون ريسماني براي پيوند خود با دين پيدا ميكنند. در حالي كه ما در ايران امكان تاسيس مسجد زنانه را در ذهن و باورمان نداريم (حتي در مدارس دخترانه و در دانشگاههاي تكجنسيتي زنان امام جماعت دانشآموزان و دانشجويان در نمازخانه را بر عهده نميگيرند) در جهان اسلام حتي در امريكا و اروپا، شاهد رشد مساجد زنانه با امام جماعتي زنان هستيم. مسير ديگري كه كشورهاي اسلامي در ساختار قدرت طي كردند حضور زنان در مناصب سياسي است كه در اين مورد سخن فراوان است. اما در نظام حقوقي- سياسي ايران دو جايگاه وجود دارد كه جايگاه فقهي- سياسي است. دو جايگاهي كه زنان نه تنها حضور ندارند، بلكه مطالبه آن نيز جز در معدود جمعهاي دانشگاهي اصلا وجود ندارد. در واقع ساختار طي سالهاي متمادي چنان مردانه بوده كه جامعه حتي تصور نميكند زنان ميتوانند در اين جايگاه قرار بگيرند. جايگاه اول 6 فقيه شوراي نگهبان است كه طبق اصل 91 قانون اساسي، ويژگي مرد بودن شرط ورود به اين جايگاه نيست و جايگاه دوم نمايندگي در مجلس خبرگان رهبري است كه در اين مورد نيز ممانعت قانوني وجود ندارد. در مورد نمايندگي در مجلس خبرگان بايد گفت تاكنون، زنان مجتهدي بودند كه ثبتنام كردند ولي هيچ وقت از سرند شوراي نگهبان عبور نكردند. در هر دو مسير نه تنها موانع فقهي وجود ندارد كه حتي قانون نيز مانعي نتراشيده است، بلكه آنچه باعث «صندلي خالي زنان» در جايگاههاي ديني در جامعه ديني ايراني است دلايل عرفي و كليشههاي جنسيتي در نگاه جمعي جامعه ايراني است. بيش از هميشه نياز به شعر سهراب سپهري داريم، چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد.
فرزندانمان را دریابید
سوای فضایی که از تکرار چنین مسمومیتهایی در جامعه شکل میگیرد، انتشار اخبار آن در رسانههای جهانی چه چهرهای از کشور ما و سبک مدیریتی آن بازنمایی میکند؟ چرا به ابعاد این اقدام هیچ توجهی نمیشود و همانند سایر موضوعاتی که نهادهای قضایی، انتظامی و امنیتی بدانها میپردازند، به شکل بایسته مورد توجه قرار نمی گیرد؟ تکرار آنها نشانگر این است که فضا برای عاملان چنین اقدامهایی فراهم و راه برایشان هموار است.از چند ماهه گذشته که این مسمومیتها به شکل سریالی رخ دادند و تلاشی بایسته برای شناسایی عاملان و آمران و برخورد با آنها انجام نشد، گونهای از حس بلاتکلیفی، ترس در برخی از دانشآموزان به ویژه دانشآموزان دختر و خانوادههای آنها را در بر گرفته است. این تردید، احتمالا همان نتیجهای است که بانیان چنین اقدام غیرانسانی پیجویی میکنند. پس از چند ماه، مسمومیت های پیاپی و کوتاهیهای سازمانی برای پیگیری آنها، هیچ توجیهی برای ادامه این مسمومیتها و اهمالکاری برای رسیدگی بدانها پذیرفتنی نیست. عموم مردم جامعه از نهادهای ذیربط انتظار دارند به این وضعیت رسیدگی شده و این اقدام که نشانگر نوعی آشفتگی است، پایان پذیرد تا فرزندان این سرزمین در خانه خود احساس امنیت بیشتر کنند.