استاد دانشگاه علامه طباطبايي:
مكانيسم بازار اين نيست كه همه چيز را در تاريكي به سمتي هدايت كنند
عباس شاكري، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي در مراسم سالگرد درگذشت «علي رضاقلي» (عضو فقيد هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي) گفت: به ما ميگويند چرا مسائل اجتماعي را مطرح نميكنيد و چرا راهحل نميدهيد و چرا اجرا نميكنيد؟ به ويژه در دهه اخير وقتي اقتصاد كشور حالتها و وضعيت عجيب و غريب به خود گرفت به گونهاي كه رشد اقتصادي صفر است، با تورم بالا مواجه هستيم، سرمايهگذاري منفي است و جابهجايي عظيم درآمد هم در حال انجام است، اما ما همين مسائل روزمره خودمان را ميگوييم.
وي با بيان اينكه نه ميتوانيم بگوييم چه اتفاقي در حال رخ دادن است و نه اينكه چه كساني پشت پرده هستند و تحليل مسائل بسيار ضعيف است، تاكيد كرد: دغدغه و پشت كار آقاي رضاقلي باعث شد كه حداقل يك دليل روشن باشد براي اينكه چرا ما در تحولات اجتماعي گامي رو به جلو برنميداريم و آن هم بحث اقتصاد غارتي بود و بحث اقتصاد غارتي را مطرح ميكرد كه به وضوح ميبينيم و الان هم هست.
اين اقتصاددان افزود: حتي در مفهوم بازار هم ماندهايم، البته مفهوم بازار روشن است و بازار رقابتي به آن سازوكاري گفته ميشود كه هيچ عامل اقتصادي نميتواند اعمال قدرت شخصي كند و بايد زحمت بكشد و خلاقيت خرج دهد و نيروهاي بينام قيمت، مقدار و تعادل را تعيين كنند. اما الان در تاريكي ايستادهاند و مرتبا چند نفر نفر تباني ميكنند و هر روز بروندادي دارند و ما هم ميگوييم اين را بازار تعيين كرده است. در حالي كه بازار اين نيست كه عدهاي در تاريكي بايستند و همه امور را به يك سمت هدايت كنند و ما هم مرتب تكرار كنيم كه اين را بازار تعيين كرده در حالي كه دست نامريي چيز ديگري است و اگر شرايط را فراهم كرديد و نهادهاي آن مستقر شدند، بدون دخالت و سليقه و منفعت خودش تعادل ايجاد كند نه اين چيزي كه الان ميبينيم. اما ما منفعل هستيم و حتي با اين اقتصاد غارتي همكاري ميكنيم. چيزهايي را ميگوييم كه در دقيقا در همان راستاست.
وي با بيان اينكه اين نكتهاي بود كه مرحوم رضاقلي در برخورد اول با بنده مطرح ميكرد، ادامه داد: به هر حال موضوعات به تفكيك در فهم وجود ندارد. وقتي قرار است مدرك بگيريم، مدركي بدهيم يا به دنبال اين هستيم كه مطالبي را بفهميم و اين در اصل قرار بگيرد و در آموزشها اقداماتي انجام ميدهيم، اين اصل ادامه پيدا كند و لازمه آن، اين است كه به همه موضوعات توجه شود و در زمينه آن مباحثي مانند عدالت و ارزش در اصل قرار گيرند. در غرب هم همينطور بوده و نظريه ارزش محور اقتصاددانان كلاسيك بود.
اين اقتصاددان افزود: استورات ميل در سال 1840 تا 1880 همان مطالبي كه ماركس ميگويد را از جمله رفاه و برابري در چارچوب فكري خودش مطرح ميكند، اما ما در چارچوب ضعيف و نحيف بحثهاي عدالت و توزيع درآمد را مطرح ميكنيم و به شكل حيدري و نعمتي و بسيار افراط و تفريطي است و راهي هم به جايي نميبرد. الان هم وضع عدالت در جامعه را ميبينيم و اين نقدي بود كه مرحوم رضاقلي به درستي مطرح ميكرد.
شاكري گفت: ما در همين دانش معمول موجود، كارمان اين است كه ساز و كار انتقاد را ياد بگيريم و ياد بدهيم كه چگونه اثرگذاري انجام شود تا به يك نتيجهاي برسيم. در اين شرايط است كه در بررسي اين موضوعات پاي تاريخ قلمروهاي اجتماعي به ميان ميآيد. لذا ايشان به درستي نقش مطالعات تاريخي و واقعيتهاي تاريخي در تحليل اقتصادي را مطرح ميكرد و ديدگاه مبني بر اينكه چرا با وجود حدي نيروي انساني و منابع - البته محروميتهايي وجود داشت- توسعه پيدا نكرديم؟ به خاطر اين بود كه دستهاي غارتي در ساختارهاي استبدادي اجازه نداد كه به جلو قدم برداريم و الان هم همين وضعيت ادامه و همين ايده وجود دارد.
اين اقتصاددان گفت: گويي در جرايد و در احزاب و صحبتها، اقتصاد ما زشت نيست، اما ميخواهند با عواقب آن چه كار بكنند؟ اگر تا همين مرحله امور را اجرا كنند با اثرات روحي و رواني اين فقر و شكافي كه ايجاد شده چه ميخواهند بكنند؟ آيا فكر ميكنند به راحتي ميتوان آن را حذف كرد؟