شر وجودي و توجيههاي نظري
گفتاردرماني بيفايده است
محسن آزموده
نخستينبار با مساله شر به عنوان يك مساله نظري و انتزاعي مواجه شدم. نوجوان بودم و تازه داشتم متوني در حوزه فلسفه اسلامي ميخواندم. لابهلاي مطالبي راجع به علم باري و جوهر و عرض و لابشرط مقسمي و قسمي و هل بسيط و مركب و وجوب و امكان، ناگهان مقالهاي از آيتالله عبدالله جواديآملي ديدم، اگر اشتباه نكنم در انتهاي يكي از مجلدات شرح مفصل او از اسفار ملاصدرا كه تحت عنوان «رحيق مختوم» منتشر شده. آيتالله در آن مقاله از جمله همان استدلال مشهور ارسطو در توجيه فلسفي شرور را شرح و بسط داده بود. ارسطو در آن استدلال، چيزها و امور را از حيث ميزان خير و شر آنها به پنج دسته تقسيم ميكند: 1. چيزهايي سراسر خير، 2. چيزهايي كه خيرشان بيش از شرشان است، 3. چيزهايي كه خير و شر آنها يكسان است، 4. چيزهايي كه شر آنها بيشتر از خير آنهاست و 5. چيزهايي سراسر شر. بعد ميگويد، نظام عقلاني و عادلانه، نظامي است كه در آن دو دسته اول وجود داشته باشند و شروري هم كه در دنيا هستند، از همين حيث به آن راه يافتهاند. البته در همان مقاله توجيه معروف عدمي بودن شر هم ارايه شده بود، همان نظريهاي كه ميگويد شرور عالم، اعم از شرور طبيعي يا اخلاقي امور ايجابي و مثبت نيستند و از فقدان يا نبودن چيزي خواه در طبيعت و خواه در شخصيت انسان ناشي ميشوند. در مقاله اصل تضاد در فلسفه اسلامي نوشته شهيد مطهري در كتاب «مقالات فلسفي» توجيه متفاوتي براي شرور يافتم، اينكه امور منفي لازمه ظهور و بروز و شكوفايي خيرات هستند. البته ديدگاه تفصيلي استاد مطهري در اين زمينه را بايد در كتاب مفصل «عدل الهي» او خواند.
بعدا كه كتابها و مقالات فلسفي بيشتري خواندم، با توجيهات نظري و فلسفي بيشتري براي مساله شر مواجه شدم، مثل توجيه معروف لايب نيتس با عنوان «بهترين جهانهاي ممكن» كه از سوي ولتر به سختي مورد عنايت قرار گرفته يا توجيه قائلان به وحدت وجود كه معتقدند اصولا عالم هستي يك كل به هم پيوسته و يگانه است و تضاد و شروري در آن نيست يا توجيهي كه ميگويد همه چيز به چشمانداز و منظر نگرنده باز ميگردد و بسياري از آن چيزهايي كه از منظر يك فرد شر و مصيبت تلقي ميشود، از ديدگاه ديگر خير هم هست. براي آشنايي با مجموعه اين توجيهات به صورت كامل و دقيق و دستهبندي شده، ميتوان به مقدمه جامع و خواندني دكتر نعيمه پورمحمدي بر كتاب مفصل و ارزشمند «درباره شر: ترجمه مقالات برگزيده در فلسفه و الهيات شر» (نشر طه) مراجعه كرد و صورتبندي دقيقتر از اين توجيهات به همراه اشكالات و نقدهاي وارد بر هر كدام را به بيان روان و قابل فهم خواند.
واقعيت اين است كه هر چه از سن نوجواني فاصله گرفتم و با واقعيتهاي عيني جهان بيشتر آشنا شدم، دريافتم كه اين توجيهات نظري و فلسفي، در برابر واقعيت شرور و رنجها و آلامي كه ناخواسته به آدميان وارد ميشود، چندان كارآمد نيست و فايدهاي در بر ندارد. براي آرامش و تسلاي خاطر مادري كه پسرش را از دست داده يا فردي كه به شكلي متفاوت از ديگران زاده شده يا آن كس كه ناخواسته گرفتار قدرتي ظالم شده و از جانب آن قدرت به او و عزيزانش آسيبهايي برگشتناپذير وارد شده، نميتوان به گفتاردرماني روي آورد و با او وارد بحث فلسفي شد. اگر خيلي صبور باشد، به سادگي به شما ميگويد نفست از جاي گرم در ميآيد! راست هم ميگويد. تا زماني كه انسان واقعا دچار يك مصيبت و درد نشده باشد، نميتواند عمق مساله را دريابد.
به عبارت دقيقتر، شر بيش و پيش از آنكه يك مساله نظري و فلسفي مثل ساير مسائل و معماهاي نظري باشد، يك معضل وجودي است يعني تمام وجود يك انسان را درگير ميكند. بنابراين براي مواجهه با انساني كه دچار چنين شري شده، توجيه عقلاني آوردن فايده چنداني ندارد. در وهله اول بايد به او اجازه داد تا شكايت كند، ابراز ناراحتي كند، احساسات و عواطف خود را بروز دهد و به اصطلاح خودش را خالي كند. گام بعدي همدلي و همدردي است، به اين معنا كه با شيوههاي مختلف به انساني كه دچار شرور شده، نشان دهيم كه رنج و درد منحصر در او نيست، بلكه همه انسانها به درجات دچار مصائب و سختيها ميشوند. البته كه برخي به علل و دلايل مختلف بخت كمتري دارند و به دردسرهاي بيشتري گرفتار ميشوند. اما اين كم شانسي، به هيچ عنوان باعث برتري يا فروتري انسانها نسبت به يكديگر نميشود و امتيازي براي هيچ كدام فراهم نميآورد، اگرچه نحوه مواجهه آدميان با درد و رنجها و شرور ناخواسته طبيعي و انساني، متفاوت است و در بعضي موارد فرد رنج ديده اين فرصت را مييابد كه از رنج ناخواسته براي شكوفايي برخي ظرفيتهاي وجودي خود بهره ببرد، اگرچه همين هم به هيچ عنوان توجيهي براي روا داشتن آن شر بر او نخواهد شد و عدم توانايي ديگران در اين زمينه، هيچ نقصي را متوجه ايشان نميسازد.
كوتاه سخن آنكه به جاي توجيهات نظري بايد كوشيد جلوي وقوع شرور را، اعم از شرور طبيعي يا اخلاقي يا ساختاري يا اگزيستانس يا ... گرفت يا تلاش كرد ميزان آنها را در جهان كمتر كرد. روشن است كه هميشه نميشود چنين كرد. در چنين مواردي به جاي بازي كردن نقش وكيل مدافع شر و توجيهگر شرور، بايد به همدردي و همدلي با آسيبديدگان پرداخت و حتي اگر اين كار را هم نميتوان كرد، بهتر است سكوت كرد و زبان در كام گرفت.