• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5464 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳۰ فروردين

علي ژكان در گفت‌وگو با «اعتماد» از مشكلات ساخت فيلم و اجراي تئاتر مي‌گويد

سانسور، هزينه بالاي توليد، موانع بي‌شمار اكران

تينا جلالي

بعد از ناآرمي‌ها و اعتراضات اجتماعي اخير، اگرچه بعضي سينماگران و به‌ طور كلي هنرمندان، تصميم گرفتند به عنوان اعتراض از هرگونه فعاليت هنري دوري كنند، هنرمنداني هم هستند كه اگرچه در انتقاد و اعتراض به شرايط موجود با گروه اول وجه مشترك دارند اما به رفتاري ديگر معتقدند. آنها تلاش مي‌كنند به جاي كناره‌گيري، وارد ميدان شوند و حرف و اعتراض‌شان را در قالب آثار هنري خود بيان كنند و خود را از ارتباط با مردم بي‌بهره نسازند؛ اما آيا شرايط براي فعاليت آنها مهياست؟ آيا مي‌توانند كار كنند و حرف‌شان را آن‌طور كه شايسته است، در آثارشان بزنند؟ 

علي ژكان، كارگردان شناخته‌شده سينما كه از دهه 60 در سينما كار مي‌كند و ساخت فيلم‌هايي نظير «ماديان»، «سايه به سايه»، «چهره به چهره» و... را در كارنامه دارد، از هنرمنداني است كه براي فعاليتش با موانع زيادي روبه‌رو شده است. او از سال گذشته، قصد انجام فعاليت هنري دارد اما آن‌طور كه خود توضيح مي‌دهد، فضاي مساعد براي كار دراختيار او قرار نمي‌گيرد. گفت‌وگو با علي ژكان را در ادامه مي‌خوانيد.

  از آخرين فيلمي كه در مقام كارگردان ساختيد زمان طولاني مي‌گذرد، چرا؟
به هفت سال پيش برمي‌گردد و در اين مدت بيكاري هم در تلاش براي راه‌اندازي فيلم بعد بودم.
  چرا اين‌قدر فاصله افتاد؟
دلايلش زياد است؛ اما مهم‌ترين‎شان اول از همه، وضعيت مميزي و سانسور است كه آدم مي‌ماند چه موضوعي طرح كند كه هم ناظران و بررسان آثار آن را تاييد و تصويب كنند و هم حداقل چهل درصد خود آدم از كاري كه انجام مي‌دهد راضي باشد. مشكل ديگر گراني افسارگسيخته هزينه‌هاي توليد فيلم است كه امكان برآورد مالي باثباتي براي تهيه و توليد فيلم مهيا نمي‌كند. از طرفي با موانع بي‌شمار توزيع و اكران روبه‌رو هستيم كه كار تمام شده روي دست آدم مي‌ماند و سالن مناسب و زمان خوب براي 
به نمايش درآوردن آن پيدا نمي‌كند، چنان‌كه در حال حاضر بيش از 200 فيلم توليد شده روي دست صاحبان آثار مانده است، مشكل تازه‌تر حوادث ناگهاني اپيدمي كرونا و التهابات و اعتراضات اجتماعي است كه شرايط باثبات و قابل اطميناني پيش رو نمي‌گذارد و اگر فيلم‌هاي توليد شده مناسباتي با زندگي واقعي مردم نداشته باشد مورد استقبال قرار نمي‌گيرد. مردم براي تماشاي فيلم‌هايي كه فرسنگ‌ها با زندگي واقعي‌شان فاصله دارد ارتباط برقرار نمي‌كنند، زيرا با يك سينماي بيگانه با مسائل زندگي خودشان روبه‌رو مي‌شوند و به آن پشت مي‌كنند و باعث شكست  موفقيت مالي  فيلم مي‌شوند  .


  پيش‌تر از اين هم هنر سينما با اين ناهماهنگي با جامعه خود مواجه بود؟
بله همين‌طور است. در تاريخ معاصر بعد از كوتاي 28 مرداد از يك سينماي بيگانه با واقعيات زندگي مردم آن دوران حمايت شد و توليد فيلم‌ها در شكل و شمايل فيلمفارسي بروز پيدا كرد. هر چند از اوايل دهه 40 اين سينماي بريده از واقعيات زندگي رفته رفته جان گرفت و در اواخر همان دهه شاهد فيلم‌ها و فيلمسازان خوب شديم، اين جريان در دهه پنجاه به تدريج كم‌رنگ شد و تحت تاثير واردات فيلم خارجي اكثر مبتذل تجاري به نابودي كشانيده شد، به ‌طوري كه توليد فيلم به تعداد انگشتان يك دست هم نرسيد، اما دوباره با وقوع انقلاب آتش زير خاكستر جان تازه گرفت و در دهه شصت توانست دوباره سرپا شود، اما به دليل سياست‌هاي غلط مديريت سينما و ابعاد جديد و گسترش يافته‌هاي سانسور، دوباره سينما در ورطه فيلمفارسي افتاد و اين‌بار با عنوان فيلمفارسي اسلامي وجه غالب توليدات را به خود اختصاص داد.
  با اين اوصاف قصد ساخت فيلمي داريد؟
بله، ما كه از رو نمي‌رويم. سال پيش پروانه ساخت يك فيلم سينمايي با موضوع كودك با نام« درخت نورد» را گرفتم اما امكان توليد آن تا امروز مهيا نشده است.
  چرا؟
چون حمايت از سينماي كودك و البته به برگزاري جشنواره آن است. به ‌طور كل حمايت‌ها براساس مناسبت‌ها و شرايط روز تنظيم مي‌شود و حمايت مشخص و با ثباتي تعريف نشده است. براي همين نتوانستم شرايط توليد فيلم را فراهم كنم و ساختن آن را رها كردم و دوباره به سمت تئاتر رفتم.
  پيش از اين هم گويا نمايشي اجرا كرديد.
بله. در خانه هنرمندان و در شرايط وضعيت كرونايي مردم. 
  حالا هم دوباره به فكرش افتاديد؟
به هر حال راه‌اندازي تئاتر راحت‌تر و كم‌هزينه‌تر است، اما موانع و مشكلاتي دارد كه از اين فعاليت هم آدم پشيمان مي‌شود .
  چه مشكلاتي؟
مهم‌ترينش مثل سينما، وضعيت نظارت و مميزي است كه به ‌طور جدي به هر دو زمينه تئاتر و سينما آسيب مي‌رساند.
  بيشتر توضيح مي‌دهيد؟
نمايشنامه‌اي كه براساس اقتباس آزاد از رمان مغازه خودكشي 6 ماه تمام براي نوشتن آن كار و زحمت كشيده بوديم براي داشتن يك سالن از مجموعه تئاتر شهر، درخواست دادم و بعد دو ماه معطلي گفتند نمايشنامه مورد تصويب شوراي ارزيابي قرار نگرفت. اين درحالي است كه داستان آن اجازه انتشار از وزارت ارشاد گرفته است. وقتي هم گفتم اگر مسائل مميزي دارد بفرماييد برطرف كنيم. هيچ پاسخي ندادند. اساسا معلوم نيست با چه افرادي در شوراي نظارت طرف هستيم و آيا افرادي در پشت پرده تصميم‌گير اصلي نيستند؟ از طرفي با مديران ترسويي در اداره تئاتر كشور روبه‌رو هستيم كه تابع فرامين افراد نامعلوم و نامرئي هستند و تنها دستورات را به آدم ابلاغ مي‌كنند. ادامه چنين وضعيتي بي‌شك سالن‌هاي دولتي را به تعطيلي مي‌كشاند چنانچه در سال‌هاي اخير به همين علت دچار ركود و كسادي و بي‌رونقي شده است و با داشتن سالن‌هاي خوب، قدرت مقابله و برابري با يك سالن بخش خصوصي ندارد.
  پس اجراي نمايش‌تان منتفي شد؟ 
متاسفانه با ادامه چنين وضعيتي در عرصه كار فرهنگي، هيچ چشم‌انداز روشني براي آينده نمي‌بينم. مديران هيچ برنامه مشخص و تعريف شده‌اي ارايه نمي‌دهند يا خودشان هم نمي‌دانند چه كنند.
  درباره اين مشكلات با صنف و خانه سينما هم صحبتي داشتيد؟ يعني مطالبات خودتان را با خانه سينما  مطرح  نمي‌كنيد؟
به صنف و خانه سينما هم نمي‌شود اميد بست.
  چرا؟ از چه جهت؟
آنجا هم مي‌ترسند مطالبات واقعي اهالي سينما را مطرح كنند. يك وضعيت آشفته و بي‌نظمي در ساختار خانه سينما حاكم است. از يك طرف صنوف سينمايي را به شكل فريبكارانه‌اي به سمت وزارت كار هدايت كرده‌اند اما خودشان در وزارت ارشاد به‌ طور قانوني كسب هويت كردند.
  از حق نگذريم در دوره جديد خصوصا در مقطع ناآرامي‌هاي اجتماعي فعاليت‌هاي زيادي براي اعضاي خود داشتند.
اشاره‌ام به سال‌ها مديريت خانه سينما است. نه در ماه‌هاي اخير. خانه سينما سال‌ها آنچنان يار و غار وزارت ارشاد شد كه به نظر رسيد يكي از ادارات كل تابعه وزارت ارشاد است. 
  گفته شده در دوره جديد قرار است تلاش‌ها سمت و سوي اهالي سينما داشته باشد.
اميدوارم اميد شما صورت عملي پيدا كند. بايد صبر كنيم ببنيم چه مي‌شود. رابطه قانوني ما با وزارت كار است درحالي كه مشكلات ما به وزارت ارشاد ارتباط پيدا مي‌كند. ببينيم چگونه اين پارادوكس حل خواهد شد؟ فعلا كه وجه غالب اهالي سينما در بي‌اعتمادي و نااميدي نسبت به خانه سينما به‌سر مي‌برند و از دست صنوف هم كاري ساخته نيست، به همين علت هم از صنف تهيه‌كننده كاردان‌ها استعفا دادم و فكر مي‌كنم در شكل فردي بهتر مي‌شود حرف زد.
  چاره‌اي جز اميد به آينده نيست.
قطعا. به اميد زنده‌ايم. در فكر راه‌اندازي دوباره فيلمنامه سينمايي درخت نورد هستم و شنيده‌ام قرار است جشنواره كودك در سال جاري برگزار شود. با حداقل اميدها جلو مي‌رويم تا چه پيش آيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون