• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5472 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۱ ارديبهشت

يادداشت نويسنده مجموعه‌ داستان «حرف» درباره اين كتاب

حرف‌هاي ناگفته يك نسل

احمدرضا حجارزاده*

ادبيات داستاني از كودكي تا امروز ـ كه چهارمين دهه از عمر گرانمايه را پشت سر مي‌گذارم ـ دوست و همراهِ صميمي و صادقم بوده اين دنياي بي‌پايان هميشه برايم جذاب و دوست‌داشتني بود و خيلي زود به آن معتاد شدم.نخستين‌بار كه جسارت كردم و دست به‌ قلم شدم به سال‌هاي مياني دوره دبيرستان برمي‌گردد. در همان سال‌ها، داستان نيمه‌بلندي نوشتم با نامِ «شنبه روزِ بدي بود» كه اولين و آخرين خواننده‌اش خودم بودم! آنچه نوشته بودم، دوست داشتم، گرچه به نظرم خالي از اِشكال نبود اما هنوز جرات و جسارت كافي را براي اعلام ورود به جهان نويسندگي پيدا نكرده بودم. با همان داستان نيمه‌بلند، نوشتن بخشي از وجودم شد و ديگر نتوانستم لحظه‌اي از آن دست بكشم. گرچه پس از آن فقط نويسنده داستان نبودم، بلكه روزمره‌نگاري‌هاي پراكنده و يادداشت‌هايي در باب ديده‌ها، شنيده‌ها و رويدادهاي زندگي اجتماعي مي‌نوشتم و همين رويكرد تازه به نوشتن، پايم را به مطبوعات باز كرد. طي سال‌هاي فعاليت روزنامه‌نگاري، يكي،‌ دو خاطره از خدمت سربازي را در قالب داستان‌هاي بسيار كوتاهي نوشتم و براي چاپ به مطبوعات سپردم. در دهه هفتاد، چهار داستان كوتاه براي نوجوانان نوشتم كه در روزنامه «گنبد كبود» چاپ شدند. با اين‌حال همچنان تلاش مي‌كردم نويسنده داستان‌هايي براي بزرگسالان باشم. سرم پُر بود از حرف‌ها و دغدغه‌هايي كه دوست داشتم داستان بشوند؛ داستان‌هايي براي خواندن توسط دوستداران كتاب و ادبيات داستاني. بنابراين شروع كردم به جدي‌تر نوشتن. هر موضوع و رويداد كوچكي، بهانه‌‌اي مي‌شد تا از دل و ذهنم بگذرد و بشود داستاني روي سپيدي كاغذهاي پاك. حالا ديگر نوشتن از مهم‌ترين علاقه‌هايم شده بود و حاضر نبودم هرگز اين جان‌پناهِ امن و آرام را ترك بكنم. همان‌طور‌كه «مارگريت دوراس» در كتاب «نوشتن، همين و تمام» گفته: «تنها مكانِ امنم همين نوشتن است.» و بالاخره در فروردين‌ماه امسال رسيدم به چاپ اولين كتابم؛ مجموعه‌داستان «حرف». داستان‌هاي اين كتاب را در دوره زماني سال‌هاي 1384 تا 1401 نوشته‌ام. در اين كتاب هشت داستان با عناوين «تقاص»، «تلفن‌عمومي»، «حرف»، «باورت مي‌شه؟» «در فاصله دو طبقه»، «سلام، خداحافظ»، «فعلا حرفي ندارم» و «صبحِ روزِ بد» گنجانده شده كه براي چاپ‌شان در اين مجموعه، برخي از آنها را چند بار ـ و هر بار با وسواسِ بيشتر ـ خواندم و ويرايش و بازنويسي كردم. پنج داستانِ آغازينِ مجموعه، هركدام مي‌توانند به تنهايي اثري مستقل براي خواندن باشند، ولي اگر خواننده، كتاب را از ابتدا تا داستان پنجم به ترتيب بخواند، درك و شناختي درست و عميق‌تر از سرشت و سرنوشتِ پرسوناژهاي اين داستان‌ها نصيبش خواهد شد. نوشتن اين داستان‌ها اهميت ويژه‌اي برايم داشت، زيرا رويدادهايي كه مخاطب در اين كتاب خواهد خواند، نه تنها حرف‌هاي خودم كه بُرشي از حرف‌هاي ناگفته يك نسل است؛ نسلي كه برداشت نادرستي از عشق داشت و آن را به بدترين شكل ممكن تجربه كرد. نسلي كه نه تنها از زندگي در دنيا لذت نبرد كه با آرمان‌گرايي‌هاي سخت و بشردوستانه‌اش، خود را خسته و زندگي‌اش را تباه كرد. بيشترين تمركزم در محتواي داستان‌هاي اين مجموعه، بر مكالمه و حرف‌زدن شخصيت‌ها با يكديگر است. آدم‌هاي قصه‌هاي من، اصرار دارند هر مشكلي را با حرف‌زدن حل بكنند. آنها معتقدند به جاي درگيرشدن با يكديگر، مي‌توان گره‌ها را با حرف‌زدن باز كرد. هرچند شايد هميشه هم موفقيتي در اين زمينه به دست نياورند. مثل «علي‌رضا» و «نگار» در داستانِ «صبحِ روزِ بد» كه ابتدا سعي مي‌كنند يك دلخوري ساده را با گفت‌وگو رفع بكنند اما خشم و نفرت مانع از شنيده‌شدن حرف‌هاي‌شان مي‌شود و كم‌كم كار به مشاجره و جدايي مي‌كشد. اين داستان و دو داستان ديگر در همين كتاب با عناوين «حرف» و «فعلا حرفي ندارم»، از تجربه‌هاي شخصي خودم در زندگي الهام گرفته و نوشته شده‌اند. سال 89 براساس داستان «حرف»، پيش از آنكه در اين كتاب چاپ بشود، فيلمنامه كوتاهي نوشتم و آن را ساختم كه همان سال در بيست‌وهفتمين جشنواره فيلم كوتاه تهران و سال 90 در ششمين جشنواره فيلم و عكس «دوربين.نت»، شركت كرد و برنده جايزه اول بهترين فيلم از جشنواره «دوربين.نت» شد. داستان پاياني كتاب نيز روندي معكوس و متفاوت با داستان «حرف» داشت، يعني ابتدا يك فيلمنامه كوتاه بود، ولي چون شرايط توليد آن فراهم نشد، فيلمنامه را به داستان تبديل كردم و به اين مجموعه افزودم. در نگارش داستان‌هاي اين كتاب، خودم را درگير تكنيك‌هاي روايي و نوشتاري نكردم. از نمادپردازي و استعاره و كنايه بهره نبردم. تلاشم اين بود كه با بياني ساده و سرراست حرفم را بزنم و اميدوارم در اين امر موفق شده باشم. داستان‌هاي كتاب «حرف»، فضايي كاملا شبيه به زندگي حقيقي دارند؛ همين آدم‌هايي كه هر روز اطراف‌مان مي‌بينيم و با آنها زندگي مي‌كنيم، همين حرف‌هايي كه مي‌شنويم (با همان لحن گاهي عاميانه) و رفتارهايي كه مي‌بينيم. دليل اين سبك نوشتن را علاقه فراوان خودم به زندگي واقعي و جهان رئاليسم مي‌دانم. اميدوارم خوانندگان اين مجموعه هم بتوانند با داستان‌هاي كتابم ارتباط لازم را برقرار كنند و نخستين تجربه‌هاي جدي‌نوشتنم را دوست داشته باشند. در پايان ضروري مي‌دانم تشكر ويژه‌اي داشته باشم از خانم سمانه رزاقي مديريت محترم نشر «نفير» كه اگر راهنمايي‌هاي دقيق و درست و برخورد و پيگيري‌هاي حرفه‌اي ايشان نبود، كتاب «حرف» هرگز متولد نمي‌شد. مجموعه‌داستان «حرف» در 124 صفحه و بهاي 94 هزار تومان، با تيراژ 500 نسخه توسط نشر «نفير» به چاپ رسيده است.
* نويسنده و روزنامه‌نگار

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون