مرور کتاب
منطق به روايت هوسرل
پژوهشهاي منطق يكي از اثرگذارترين و مهمترين كتابهاي ادموند هوسرل، بنيانگذار پديدارشناسي و دومين اثري است كه از وي به چاپ رسيده. او پيش از اين كتاب جلد اول فلسفه علم حساب: پژوهشهاي روانشناختي و منطقي را منتشر كرده بود. اين كار بزرگ كه هوسرل آن را نه شرحي نظاممند از منطق بلكه تلاشي براي ايضاح معرفتشناختي و نقد مفاهيم اساسي شناخت منطقي ميداند، شامل سلسلهاي از پژوهشهاي تحليلي است درباره موضوعات بنيادين معرفتشناسي و فلسفه منطق، همچنين موشكافيهاي فلسفي ژرف درباره نشانهشناسي، معناشناسي، كل و جزء، دستور زبان صوري و ماهيت كنشهاي آگاهانه. در واقع تحليلهاي توصيفي مفصل او از ساختارهاي ذاتي آگاهي، برحسب اعمال قصدي يا خواستي، محتوا و موضوع آنها، به ويژه در دو پژوهش پاياني، بستر لازم را براي ظهور دانشي فراهم ساخت كه هوسرل آن را پديدارشناسي ناميد. پيشگفتارهايي بر منطق محض كه بخش مقدماتي پژوهشهاي منطقي را تشكيل ميدهند، ميخواهند راه را براي برداشت و پرداختي نو از منطق هموار كنند. اين پيشگفتارها ميكوشند نشان دهند كه پايهگذاري منحصرا روانشناختي منطق كه زمانه ما ارزشي چنين فراوان بدان ميدهد، بر خلط سطوحي ذاتا گوناگون از مسائل، بر پيشفرضهايي اصولا غلط درباره ويژگي و هدفهاي دو علمي كه در اينجا ذكر شده، يعني روانشناسي تجربي و منطق محض، مبتني است.
اسپينوزا به روايت دلوز
اسپينوزا فيلسوفي بزرگ و مورد توجه عموم فيلسوفان قارهاي و تحليلي است. ژيل دلوز فيلسوف معاصر فرانسوي طي سالهاي 1978 تا 1981 سلسلهدرسهايي را در دانشگاه پاريس 8 درباره اسپينوزا ارايه كرد. كتاب جهان اسپينوزا ترجمه اين درسگفتارهاست. دلوز در اين دوره دانشگاه خوانش خود را از نظام فكري اسپينوزا تشريح كرد و به مباحثي چون فرديت، توان، آزادي، ايده و حال مايه، خداي درون ماندگار، حق طبيعي كلاسيك، هستيشناسي و اخلاق، ديرند، ابديت و مرگ پرداخت. اين مباحث اهميت زيادي براي شناخت اسپينوزاي دلوز دارند، چراكه همچون راهنمايي مسير فهم آثار دلوز در باب اسپينوزا و همچنين نقش اسپينوزا را در پروژه فلسفي دلوز هموارتر ميكنند. دلوز خود در ابتداي نخستين درسگفتار درباره پرداختن به اسپينوزا چنين توضيح ميدهد: «بازگشت به تاريخ اثر عجيبي در من ميگذارد. تمايل دارم كه اين از تاريخ فلسفه را مانند يك داستان كوتاه قلمداد كنيد. چون فيلسوف كسي نيست كه صرفا مفاهيم را ميآفريند، او احتمالا شيوههاي ادراك كردن را نيز خلق ميكند.» حال مايه و ايده، فلسفه و الهيات، توان و حق طبيعي كلاسيك، كوناتوس، انسان معقول و انسان نامعقول، هستيشناسي و اخلاق، نامهنگاري با بلينبرگ، ادبيت، آنيت، ديرنت، نسبت، توان و وجه فرد، نامتناهي بالفعل- ابديت، ناميرايي و ابديت و حالهاي ذات عنوان درسگفتارهاي دلوز است.
هزار سال موسيقي
موسيقي هزار ساله، نوشته انيي. لوكاس، تاريخ جديد سنتهاي موسيقايي ايران است. نويسنده در اين كتاب استدلال ميكند كه موسيقي ايراني نه ميراثي باستاني، بلكه پديدهاي مدرن است و پيوندي ناگسستني با تلقيات متغير از تاريخ ملي ايران داشته است. لوكاس به جاي درنظر گرفتن يك تاريخ يگانه براي موسيقي ايراني، دگرساني و گسست فرهنگي را در گذر زمان نشان ميدهد و از دو تلقي متفاوت از خلق موسيقي، نسبت با هنجارهاي موسيقايي پيشامدرن (نظام دوازده مقام) و مدرن (نظام رديف دستگاهي)، پرده بر ميدارد. اين كتاب كه بازنويسي مهمي از تاريخ موسيقي ايراني ارايه ميدهد، نخستين اثري است كه برداشتهاي موجود از تاريخ موسيقي خاورميانه را با درك كنوني از تاريخ سياسي اين منطقه همسو ميسازد. به گفته جيمز گلوين، تاريخنگار برجسته خاورميانه، لوكاس تاريخ متعارف موسيقي ايراني را زير و زبر ميكند و در اين بازانديشي به دقيقترين معناي كلمه، به درستي نشان ميدهد كه اين تاريخ نه ماجراي بقاي يك سنت باستاني، بلكه سرگذشت اختراع و ابداع است.