ليگي پر از وكيل مدافع و چند قاضي!
حرفهاي مجتبي حسيني را چند بار بخوانيد!
به گزارش «اعتماد» بيتعارف ميشود گفت كه ليگ برتر ايران يكي از آماتورترين ليگهاي فوتبال دنيا است كه فقط نام حرفهاي را يدك ميكشد. هر سال تيمهايي كه وابسته به دولت هستند مبالغ هنگفتي از جيب ملت براي جذب بازيكن و مربي و... هزينه ميكنند اما اصول اوليه فوتبال كه رعايت «فير پلي» يا همان بازي جوانمردانه است را در كمترين باشگاهي شاهد هستيم. كمتر باشگاه كه نه! هيچ باشگاهي در فوتبال اين مملكت نيست كه حداقل يك بار دست به بيانيهنويسي و تهمت و افترا به داور يا تيم مقابل نزده باشد! كار به جايي رسيده كه يك تيم براي تيمي كه با آن بازي ندارد هم دست به قلم ميشود تا در بازار اتهامزني از بقيه عقب نماند. كدام ارگان، كدام نهاد، كدام رييس، كدام مسوول، پيگير اين اتهامزنيهاي اثبات نشده است؟ چرا در اين فوتبال هر كس هر چه دلش ميخواهد به ديگري ميگويد اما جوابگو نيست؟ تمام تيمها در نقش وكيل مدافع تيمهاي خودشان هستند و بعضي تيمها با دايه بزرگي در نقش قاضي ليگ حضور پيدا ميكنند! اين چه فوتبالي است؟ روز يكشنبه در كنفرانس مطبوعاتي از مربي پيكان بهطور غيرمستقيم درباره راه دادن احتمالي به پرسپوليس سوال شد. كاري به طراحي اين سبك سوالات منسوخ و رنگي نداريم اما آيا آنجا فردي نبود كه بپرسد گناه مجتبي حسيني چيست كه كاري كه تراكتور در تبريز و سپاهان در اصفهان و استقلال نتوانستند انجام دهند را او بايد با چند بازيكن سطح پايينتر انجام دهد؟ چرا فقط چون زماني دستيار گلمحمدي بوده الان در نقش متهم است؟
اما جواب مربي بادانش پيكان را بايد به فال نيك گرفت: مجتبي حسيني در يك كلام از «احترام به رقبا» گفت. مسالهاي كه سالهاي سال است كه حلقه گمشده اين فوتبال است. حسيني به درستي اشاره كرد كه اگر پرسپوليسيها بعد از شكست سنگين هوادار وارد گود ميشدند و ساكت الهامي و تيمش را از ننگ اثبات نشده تباني با رقيب تبرئه ميكردند امروز براي اثبات جوانمردانه بودن بازي با پيكان لازم نبود دو طرف قسم جلاله بخورند!
اين مساله را ميتوان فراي بحث اين روزها نيز دنبال كرد. اينكه دفاع از شرافت فوتبال در همه سطوح هميشه منفعتهاي جمعي و شخصي دارد. اينكه احترام به رقبا احترام ديگران را برميانگيزد. مثلا اگر وقتي تيمي قهرمان نميشود رقيب را به هزاران فساد از كمك دولت و داوران گرفته تا چيزهاي ديگر متهم نكند و صرفا بپذيرد كه رقيب بهتر بوده، موقعي كه خودش قهرمان شود حتما تيمهاي ديگر به اين موفقيت احترام ميگذارند. اما در فوتبال ايران از اين داستانها خبري نيست. استقلاليها چند سال قهرماني پرسپوليس را به حمايتهاي بيرون از زمين وصل كرد و زماني كه خودش قهرمان شد سرخها همين رفتار را با آنها كردند. حالا هم موقعي كه هواداران پرسپوليس انگ تباني به ساكت الهامي و شاگردانش با آبيها ميزدند، هيچ سرخپوشي از شرافت اين دو تيم دفاع نكرد تا امروز تير اتهام به سمت خودشان برگردد. واقعيت اين است كه وقتي احترام به يكديگر فراموش ميشود، بيحرمتي و افترا جايش را ميگيرد و امروز گوشهاي از همين سلسله رفتارهاي آماتورگونه در فوتبال برگرفته از همان خشت اول كج است كه قرار است ديوار را تا ثريا كج ببرد و حالا حالاها گريبانگير اين فوتبال باشد. در اين ميان نبايد از نقش مهم، تاثيرگذار و جريانساز فدراسيون فوتبال و اركان قضايي چشمپوشي كرد. نهادهايي كه اگر بهموقع و با قاطعيت به چنين مسائلي ورود ميكردند امروز ديگر كسي به خودش جرات نميداد بدون سند و مدرك ديگران را متهم به تباني و بهره بردن از الطاف خارج از زمين كند.